وقتي اين پرسش مطرح ميشود كه چه چيزهايي براي شروع زندگي مشترك لازم است افراد مختلف بسته به نوع فرهنگ و يا اعتقادهاي شخصي خود به آن پاسخهاي مختلفي را ارايه ميدهند. اما ميتوان تمامي ويژگيهاي زندگي مشترك را در 5 معيار يا دسته مختلف تقسيمبندي كرد. هرگاه افراد بخواهند ازدواج كنند لازم است كه دستكم 5 معيار يا ويژگي را داشته باشند. اين ويژگيها براي هر دو نفر در زندگي لازم ميباشد و نداشتن اين ويژگيها موجب ايجاد مشكل در شروع و يا تداوم زندگي خواهد كرد. اين ويژگيها بهترتيب داراي بيشترين الويتها ميباشند.
1) آمادگي
2) تمايل
3) هنجار بودن
4) تناسب
5) علاقه
چنانچه داوطلبان ازدواج بخواهند متوجه شوند خود و طرف مقابل معيارها و يا شرطهاي لازم براي تأهل و ورود به زندگي مشترك را دارند، لازم است. به شرايط بالا توجه كافي داشته باشند. بهتر است به اين نكته توجه شود كه داشتن صد درصد هر كدام از 5 معيار امكانپذير نيست بلكه لازم است افراد شرايط را بهشكل نسبي داشته باشند. به بيان سادهتر داشتن 5 معيار لازم است اما داشتن صد درصد زير مجموعههاي هر كدام از معيارها لازم نميباشد. رعايت معيارها از طرف كساني كه در آستانه ازدواج قرار ميگيرند موجب اطمينان و اعتماد بيشتر آنها به آينده زندگي خواهد شد، كه البته كاركرد بعدي آنها در زندگي مشترك براي تداوم زندگي نيز مهم است. در زير هر كدام از شرايط بهكل مبوسطتري مورد بحث قرار گرفته است.
آمادگي
آمادگي يعني شرايط كلي كه فرد لازم است براي هر كاري داشته باشد. براي مثال: چنانچه فردي بخواهيد سفري را آغاز كند، لازم است شرايط لازم براي سفر كردن را داشته باشد. اين شرايط چندين آمادگي را لازم دارد. داشتن هدف، به كجا ميخواهد برود؟ منظور از سفر چيست؟ آيا منظور اقتصادي است و يا قصد تجاري دارد؟ آيا منظور تفريحي دارد؟ همچنين لازم است فرد عازم مسافرت وسايل و ملزمهاي سفر را بهدنبال داشته باشد تا دچار مشكل نشود. بههمين ترتيب ازدواج نيز آمادگيهايي را ميخواهد. آمادگيهايي كه موجب ميشود سفر زندگي مشترك بدون دردرسر و همراه با نشاط باشد و يا اينكه مشكلساز باشد. و يا در ميان راه بماند. اين آمادگيها شامل معيارهاي سن، شغل، درآمد مستقل و . . . . ميباشد.
تمايل
تمايل يعني خواست و ميل به ازدواج افرادي كه در موقعيت ازدواج قرار ميگيرند لازم است بخواهند ازدواج كنند، در صورتي كه اين افراد تمايل به ازدواج نداشته باشند و يا بنا به خواست ديگران به ازدواج رضايت داده باشند. در آينده زندگي مشترك دچار مشكل خواهند شد. منظور از تمايل و خواست اين مسأله ميباشد كه فرد نه بهشكل ويژه فقط و فقط بخواهد با يك نفر خاص ازدواج كند بلكه منظور اين است كه كليت، خود فرد به اين نتيجه رسيده باشد كه بهتر ازدواج كند و زمان ازدواج او فرا رسيده است. در مور مثال قبلي چنانچه حتي فردي امكان سفر و آمادگيهاي مختلف سفر را داشته باشد، اما متمايل به انجام سفر نباشد حتي اگر سفر بسيار دلچسب و به بهترين مكانها را داشته باشد احساس راحتي نخواهد داشت و از سفر كردن لذت نخواهد برد. براي ازدواج لازم است افراد به ازدواج متمايل به شروع زندگي مشترك باشند، تمايل به ازدواج يك جنبه كاملاً رواني است. بهطور عمده دليلهاي متعدد زيستي، رواني و اجتماعي در تمايل و خواست به ازدواج دخيل ميباشند، كه در اين ميان آموزههاي مختلف فرهنگي و تربيتي در تمايل به ازدواج نقش تعيين كننده و بسزايي دارند. البته عدم تمايل به ازدواج نيز هميشه نشاندهنده مشكل نيست. بههر حال ممكن است افراد در دورهاي خاص از زندگي فردي تمايل به زندگي مشترك را داشته باشد. كه معمولاً بايد براي هر دو نفر در آستانه ازدواج اتفاق بيفتد. اما چنانچه فرد تمايل به ازدواج نداشته باشد اما با يك فرد خاص متمايل با ازدواج باشد چه؟ در پاسخ بايد گفت اين تمايل خاص و ويژه به يك نفر نميتواند براي زندگي مشترك بهعنوان تمايل در نظر گرفته شود، براي زندگي مشترك تمايل عمومي به ازدواج لازم است، نه تمايل ويژه و خاص به ازدواج با يك فرد بخصوص.
هنجار بودن
افرادي كه قصد ازدواج دارند لازم است در 3 زمينه مختلف داراي هنجار و سلامت كامل باشند. عدم هنجار بودن در هركدام از اين 3 معيار ذكر شده ميتواند زندگي مشترك زوجين را دچار از همپاشيدگي و بحرانهاي عمده كند. به هرحال اين نابهنجاريها ميتواند 3 كاركرد عمده زندگي مشترك (عاطفي، جنسي و اجتماعي) را دچار تهديد كند. بنابراين لازم است به موارد دكر شده به دقت توجه كرد.
1) بدني: كساني كه داراي مشكلها و اختلالهاي بدني شديد هستند كه اين اختلالها در كاركردهاي مختلف زندگي اختلال بهوجود ميآورد، براي ازدواج مناسب نيستند. براي مثال: چنانچه فردي دچار مشكل عمده بدني باشد بهشكلي كه ناتواني در كاركرد جنسي فراهم كند براي ازدواج مناسب نميباشد. البته لازم است به اين نكته توجه شود كه برخي از بيماريهاي بدني كه اختلال در كاركردهاي زندگي مشترك بهوجود نميآورند اين نابهنجاري بدني چنانچه مورد توافق طرفين قرار گيرند مشكل عمدهاي براي ازدواج محسوب نميشود.
2) رواني و شخصيتي: در مورد سلامت رواني و شخصيتي بهطور كلي ازدواج با بيماران رواني و يا افرادي كه دچار اختلال شخصيت هستند ممنوع ميباشد، و كساني هم كه بهنحوي دچار مشكل در كاركرد طبيعي رواني ميباشند يا داراي بيمارهاي خفيفتر رواني و يا بيماري دورهاي رواني باشند نيز براي ازدواج مناسب نيستند.
3) اجتماعي و اخلاقي: افرادي كه بهشكل عمده هنجارشكن اجتماعي هستند و يا مسايل اخلاقي را رعايت نميكنند براي ازدواج مناسب نيستند. براي مثال: سارقان، قاچاقچيان مواد مخدر، معتادان (به مواد مخدر و يا معتادان جنسي)، افرادي كه سابقه كلاهبرداري دارند و ساير بزهكاران و افرادي كه در زمره افراد نابهنجار اجتماعي قرار ميگيرند، براي ازدواج مناسب نيستند.
تناسب
افرادي كه قصد ازدواج را دارند نه تنها لازم است در شرايط بالا بلكه لازم است در مورد پارامترهاي مختلف رواني و خانوادگي و اجتماعي نيز هم با تناسب داشته باشند. براي ازدواج تناسبها در 2 جنبه فردي ـ شخصيتي و خانوادگي ـ اجتماعي در نظر گرفته ميشود. هرچقدر تناسبهاي زوجين باهم بيشتر باشد، ميزان توافق آينده زوجين بيشتر خواهد بود. مثال كه براي تناسب ميتوان زد چرخش دو چرخدنده با هم است، چنانچه دو چرخدنده از لحاظ اندازه فاصله بين دندانههاي هم با هم هماهنگ نباشند چرخش آنها در همديگر موجب سايش و فرسودگي هر دو آنها خواهد شد. برخي مواقع افرادي كه با هم زندگي ميكنند بهدليل عدم تناسب در شرايط زندگي مشترك بهكل مداوم همديگر را ناراحت ميكنند نه به اين دليل كه نابهنجار بودهاند يا به هم علاقه ندارند فقط به اين دليل كه در جنبههاي مختلف زندگي، فكرها و سليقههاي با هم هماهنگي ندارند. اين افراد بهجز ناراحتي، درگيري و دلخوري چيزي از زندگي متوجه نميشوند. لازم است تناسب هنگام انتخاب همسر مورد بررسي دقيق قرار گيرد. همچنين چنانچه افراد در دوران قبل از ازدواج در هر مرحلهاي كه باشند متوجه شوند تناسب لازم را ندارند بهتر است در مورد ازدواج با همديگر تجديد نظر كنند.
علاقه
اگر چه علاقه آخرين شرط ازدواج و شروع زندگي مشترك است اما براي زندگي مشترك مهم ميباشد. امروزه داشتن علاقه براي شروع زندگي مشترک براي افراد نقش مهمي دارد، اما آنچه مهم است اين است که علاقه اولين شرط براي ازدواج نيست بلکه يکي از شرايط ازدواج است. براي آغاز زندگي مشترک لازم است طرفين احساس مثبتي از همديگر داشته باشند. توصيه ميشود دستکم افراد حس منفي نسبت بههمديگر نداشته باشند. داشتن احساس منفي زوجين بههمديگر به آساني قابل رفع کردن نيست. بههيچ شکلي هنگامي که احساسهاي منفي بين زوجين باشد توصيه به ازدواج نميشود به بيان ساده افراد هنگام ازدواج نبايستي احساس منفي و يا تنفر نسبت به هم داشته باشند چون کار را براي زندگي مشترک بسيار دشوار ميکند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید