تعریف اعتیاد
اعتیاد حالتی است که ناشی از استعمال مداوم بعضی از داروها (موسوم به مواد مخدر) میباشد، بهطوری که قطع استفاده از این مواد باعث بروز اختلال در عملکرد بدن انسان میشود. این وابستگی از طرفی باعث تسکین و آرامش موقت و گاهی تحریک و نشاط گذرا برای فرد میگردد و از طرف دیگر بعد از اتمام این اثرات سبب جستجوی فرد برای یافتن مجدد ماده و وابستگی مداوم به آن میشود. در این حالت فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به ماده مخدر وابستگی پیدا میکند و مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد.
انواع اعتیاد
اعتیاد را میتوان به دو گروه مجاز و غیرمجاز تقسیمبندی نمود.
اعتیاد مجاز
اعتیاد مجاز، شامل مصرف مداوم موادی است که بهعنوان دارو شناخته میشوند. این مواد دارویی ممکن است طبیعی یا مصنوعی باشند و با تجویز پزشک و یا بهصورت خودسرانه مصرف شوند. اعتیاد به موادی مانند تنباکو و سیگار نیز که از نظر روانی وابستگی ایجاد میکند و باعث تداوم مصرف میشود، در ردیف اعتیاد مجاز طبقهبندی میشود.
اعتیاد غیرمجاز
وابستگی فرد به مصرف همیشگی مواد مخدر و بهگونهای که قوانین کشور یا بینالمللی آن را غیرقانونی بشناسد، اعتیاد غیر مجاز نامیده میشود
مواد اعتیادآور
سازمان بهداشت جهانی مواد اعتیادآور را از جهت تأثیر آنها بر انسان به ۸ دسته کلی تقسیم میکند ،که عبارتاند از:
۱.توهمزاها
۲.کانابیس یا شیره گیاه شاهدانه
۳.مواد مخدر
۴.سستیزاها (مسکنها–خواب آورها)
۵.آرامبخشها
۶.چسب و مواد فرار (مواد استنشاقی)
۷.محرکها
۸.الکل ، توتون و قهوه
مراحل اعتیاد
آشنایی: در این مرحله فرد از راههای مختلف (مثلاً از طریق دوستان خود) با مواد مخدر و نحوه استعمال آن آشنا میشود.
شک و تردید: در این مرحله، فرد سعی میکند با میل خود مبارزه کند.
اعتیاد واقعی: در این مرحله فرد دچار اعتیاد میشود و برای رسیدن به حالت نشئگی، هر بار بر میزان مصرف خود میافزاید.
زیانهای جانبی
اعتیاد به مواد مخدر افزون بر زیانهایی که به طور مستقیم برای مصرفکننده آن دارد و هیچ فایده و سودی برای استفاده آن تأیید نشدهاست، یکی از عوامل اصلی گسترش بیماریهایی چون ایدز و هپاتیت میباشد و همچنین زیانهای اجتماعی و اقتصادی درخوری برای جامعه دارد که از آن میان میتوان به از بین بردن بخشی از نیرو و مغز فعال جامعه اشاره کرد
به تازگی، برخی با مدلسازی اعتیاد با به کارگیری دانش اقتصاد نشان دادهاند که درآمد و مصرف امروز مواد مخدر به چه میزان بر تقاضای مواد مخدر در آینده تأثیر خواهد گذاشت.
آزمایش اعتیاد
یکی از آزمایشهای سنتی اعتیاد آزمایش ادرار است که روشی حتمی و دقیق نبوده و فرد میتواند با استفاده از مصرف مواد شیمیایی ویژهای نتیجه آزمایش را تغییر دهد هرچند که روشهای دیگری برای آزمایش اعتیاد وجود دارد که با اطمینان بسیار بالا میتوان از آنها بهره گرفت.
اعتیاد
عبارت است از وابستگی به عوامل یا موادی که تکرار مصرف آنها با کم و کیف مشخص و در زمان معین از دیدگاه معتاد ضروری مینماید. یعنی تداوم بخشیدن به مصرف مواد و عوامل مخدر درمانی عامیانه ، غیرمعمول ، دور از موازین علمی و معتاد کسی است که نیازمند و وابسته روانی- جسمانی به مواد و عوامل مخدر و عادتزا میباشد که به منظور برآوردن آن بایستی از این مواد بطور مداوم و در فواصل مشخص استفاده کند.
مقدمه
افزایش سرسام آور مصرف مواد مخدر در جهان و قاچاق روز افزون این مواد پیامدهای وحشتناکی خواهد داشت که مستقیما نسل جوان و بشریت را تهدید میکند. گسترش شبکه قاچاق بینالمللی و دام اعتیاد ، میلیونها نفر جوان را به فساد و کام مرگ میکشاند و سوداگران مرگ را به ثروت و قدرت میرساند. اعتیاد یک مسئله بزرگ بهداشتی و بلایی اجتماعی و دارای جنبههای متعدد اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی ، روانی ، اخلاقی و حقوقی است. از اینرو آگاهی خانوادهها درباره سرانجام نکبتبار اعتیاد در پیشگیری و مهار آن کمکی موثر به شمار میآید.
شروع اعتیاد
اعتیاد با وابستگی جسمانی و روانی همراه است. بعضی از داروها نیز ممکن است با ایجاد وابستگی روانی در بیمار موجب افزایش مصرف شوند و اعتیاد بدهند. فرد معتاد با دریافت مواد اعتیادآور سرخوش و راضی میشود و با توقف مصرف دارو دجار خماری و اختلال شدید جسمانی میگردد. مواد اعتیادآور سبب پیدایش پدیده تحمل نیز میشوند. به موجب این پدیده فرد معتاد برای دسترسی به اثر اولیه این مواد که در ابتدا با مقدار کم حاصل میشود مصرف خود را افزایش میدهد. شدت و نوع وابستگی نسبت به مواد اعتیادآور برحسب نوع و اثر آن متفاوت است. برخی از این مواد مانند تریاک و مشتقات آن وابستگی شدید ایجاد میکنند و برخی دیگر با وجود تاثیری که بر روان و ذهن فرد میگذارند اعتیاد دهنده به شمار نمیآیند.
انواع اعتیاد
اعتیادات مجاز
اعتیادات مجاز عبارتند از: وابستگی و تداوم در مصرف موادی که به عنوان دارو شناخته شده بطور طبیعی یا صناعی بدست میآید. و شامل بسیاری از مواد دارویی بویژه آرام بخشها و خواب آورها میشوند که این مواد با تجویز پزشک و یا اغلب خود سرانه مصرف میشوند. اعتیادات مجاز خود به دو دسته تقسیم میشوند. اعتیاد به مواد مخدر طبیعی و صناعی به عنوان دارو شناخته میشوند. و اعتیاد به موادی که تنها از دیدگاه روانی عادتزا هستند و تداوم مصرف را ایجاب میکنند همانند تنباکو و مشابهین آنها. اعتیادات به این مواد از ساده ترین تا خطرناکترین عوارض را در معتاد و بطور غیر مستقیم در خانواده و جامعه موجب میگردد. مثل عوارض قلب و عروق ، سرطان در دستگاه تنفس.
اعتیادات غیر مجاز
اعتیادات غیر مجاز عبارتند از: وابستگی افراد به مصرف همیشگی مواد و بهره گیری از عواملی که بنابر قوانین کشوری یا بینالمللی غیر مجاز شناخته میشوند این امر در نتیجه ناپسند بودن مظاهر اعتیاد از دیدگاه پزشکی ، بهداشتی ، روانی و اجتماعی میباشد. علل مختلف اعتیاد عبارتند از: ارضاء هوسها ، زیاده طلبی ، گرفتن انگیزههای احساسی ، احساس یکنواختی ، بیکارگی و وقت گذرانی- فقر ، عدم عدالت اجتماعی و ناهنجاریهای مالی و اقتصادی و بسیار رفاه و عوامل درونی مثل نوسانات فیزیولوژیک و پاتوفیزیولوژیک یعنی بیماریهای جسمی و روانی بویژه در اشکال مزمن و رنجور کننده و نارسایی اصول پزشکی در مورد تامین بهداشت جامعه و عدم توان درمان کلیه بیماریهای موجود ، یکی از دلایل اصلی اعتیاد میباشد.
ویژگیهای افراد معتاد
فرد معتاد کسی است که اساسا یا از خود و یا از محیط خود و یا هر دو احساس ناخشنودی، نارضایتی و ناراحتی دارد و در چنین حالت نامطلوبی ناگزیر از مصاحبت و موانست با افرادی که برخلاف او دنیا را محل مناسبی برای زیستن یافتهاند و علی رغم مسائل و مشکلات آن بگونهای خود را با شرایط زندگی وفق دادهاند آن را عقل میکنند. معتاددان در توهمات خود یک دنیای صنایی نسبتا رضایتبخش برای خویش متصورند که نه تنها بر هیچگونه تغییری یا در خود و یا در محیط مبتنی نیست بلکه دنیای خیالی آنان تنها بر اساس حضور مواد در بدنشان و نیاز به آن و رفع آن نیاز استوار است و غالبا آنان از احساس ناامنی ، احساس بی کفایتی ، احساس تنهایی ، نفرت ، نوسانهای افسردگی ، اضطراب شدید و بویژه کششها و تعارضات درون فردی بگونهای رنج میبرند. به هر حال اعتیاد و یک پدیده مخرب اجتماعی است زیرا اثرات نامطلوب و عواقب وخیم آنها تنها دامنگیر شخص معتاد نمیشود بلکه همه افراد را که بگونهای با آنان وابستگی و ارتباط نزدیک دارند فرا میگیرد مخصوصا که فرد معتاد مسئول اداره یک خانواده و در نقش هم پایه نیز باشد.
اثرات دارویی مواد مخدر
مصرف مواد مخدر و دیگر ترکیبات اعتیادآور بعلت اثرات دارویی ویژه خود تغییراتی در سطح فیزیولوژی و بیولوژی شخص بوجود میآورد که قسمت مهم این تغییرات بر روی سلسله اعصاب مرکزی و محیطی انجام میگیرد و نتیجتا بر روی حالات جسمانی- روانی فرد اثر میگذارد و شخص مواجه با تجاربی در تداوم از اهمیتی خاص برخوردار خواهد بود. و مهمترین این تغییرات عبارتند از:
تسکین موقت آلام روحی مانند اضطراب ، افسردگی و بیقراری و تسکین موقت دردهای جسمانی و احساس رضایت و آرامش درونی موقت و تشدید موقت و میزان هوشیاری بگونههای غیر قطبی و چون اغلب معتادین قبل از اینکه به اعتیاد روی آورند با مشکلاتی متعدد مانند اضطراب ، افسردگی ، بی قراری و تضادهای گوناگون مواجه بودهاند لذا مصارف اولیه مواد مخدر ممکن است در کوتاه مدت سبب تسکین ناراحتیهای فوق گردد و ترک ناگهانی و یا کاهش مصرف مواد مخدر پس از ایجاد وابستگی بدنی نسبت به دارو سبب اختلالاتی میگردد مانند بیقراری ، اضطراب ، خستگی مفرط ، گیجی ، حالات تهوع ، استفراغ و اسهال عدم تمرکز شدید و پاشیدگی افکار. در چنین مرحلهای فرد معتاد با چنین حالاتی روبرو میگردد و بنابراین تنها راه فرار از آن را استفاده مجدد دارو بداند. وابستگی فرد معتاد نسبت به ماده مخدر صرفا بدنی نیست و جنبههای وابستگی روانی آن به دارو در رابطه با مشکلات شخصیتی فرد در جریان تداوم اعتیاد از اهمیت اولیه برخوردار است.
ریشههای روانی اعتیاد
از نقطه نظر روانشناسی عقیده بر این است که اعتیاد به مواد مخدر بگونهای غیر مستقیم واکنش و پاسخی است مخرب در مقابل کنشهای غیر قابل تحمل بیرونی و درونی که بدان وسیله فرد سعی میکند آلام و مشکلات درونی خود ، مانند اضطراب، افسردگی و محرومیتها را کاهش داده و یا تسکین بخشد که در واقع انتخاب شیوهایست ناسالم به منظور فرار از واقعیتهای موجود.
در واقع معتاد همانند دیگر افراد ، انسانی است که نیاز دارد عشق بورزد و مورد عشق قرار گیرد (عشق سازنده و حقیقی) او میخواهد به دیگران محبت کند و مورد مهر و محبت قرار گیرد وجودش برای دیگران موثر و با ارزش باشد و متقابلا وجود دیگران برای وی مفید و با اهمیت باشد، سرانجام ندای درونش از او میخواهد که او بایستی تغییر کند تغییری که او را از تمامی این مصائب و مشکلات برهاند و در تبادل خود و جامعهاش قبول مسولیت نماید متاسفانه بر اثر نارساییها و انحرافات خانوادگی و اجتماعی و همچنین عدم یک نظام تربیتی صحیح فرد به تدریج از مسیر حقیق دور میشود و با انتخاب شیوه و معیارهای مخرب از خود و جامعهاش بیگانه میگردد و این گریز از خویشتن خویش و بیگانگی وی را به انزوا و فرار هرچه بیشتر از واقعیتها میکشاند.
آسیب پذیری جوانان در دوران بلوغ
دوران بلوغ دورهایست که فرد با تضادها و کشمکشهای متعدد درونی مواجه میگردد. در این زمان او بخوبی احساس میکند که به مرحلهای جدید از زندگی میبایستی وارد شود و مسولیتی در قبال خود و جامعهاش اتخاذ نماید. مرحلهای که او را با نگرانی ، اضطراب و مشکل تصمیم گیری روبرو میسازد و او سعی میکند بگونهای بر مشکلات خویش فائق آید. عدم توجه به اعضای خانوداه توقعات بیجا و بیمورد اطرافیان ، بدون در نظر گرفتن حساسیت این دوره و توقعات و ارزشهای متضاد اجتماعی اختلالات تطابقی در خانواده و زمینههای نامطلوب شخصیتی فرد بسهولت وی را در این دوره در مقابل انحرافات مختلف آسیب پذیر میسازد.
پیشگیری به عنوان بهترین شیوه مقابله با اعتیاد
اساس پیشگیری تعلیم و تربیت ، راهنمایی ، مشورت و ارشاد خانوادههاست این آموزش باید در یک طیف گسترده اعم از رسمی و غیر رسمی صورت پذیرد و بویژه از رسانههای گروهی در جهت آموزشی و نتیجتا پیشگیری از اعتیاد نخست با تحلیل کلیه عوامل احتمالی اعم از فرهنگی ، اجتماعی ، خانوادگی ، تحصیلی و غیره که افراد سالم را بسوی این انحراف عظیم مذهبی ، اخلاقی ، اجتماعی و خانوادگی سوق دهد، کمال استفاده بعمل آید. آنگاه مسئولان تعلیم و تربیت علما و روحانیون ، روانشناسان و سایر صاحب نظران شیوههای مقابله را در چارچوب نظام حکومتی و متناسب با ارزشهای حاکم بر جامعه ارائه دهد.
اعتیاد: انتخاب یا بیماری؟
نوشتهی خانم دکتر عزیز، دربارهی مردی که اعتیادِ پسرش او را شکسته و افسرده کرده و حتّا تا مرز خودکشی برده، من و احتمالاً خوانندگان دیگر مطلب را متأثر ساخت. از تأثر و تأسّف پیامدِ نوشته بگذرم، برایم دادههای مندرج در گفتههای مرد، ارزشمند است. مثلاً یکی اینکه همزمان، فرزندش را بیمار میداند و نمیداند! به نظرم برخورد بیشتر مردم با معتادان، همین است. آنها تحتِ تأثیرِ پیامهای افراد خبره ـ نظیر پزشکان و روانشناسان و مددکاران و دیگران ـ اعتیاد را بیماری میپندارند و در ضمن، همزمان با آنها رفتاری میکنند که ويژهی بیماران نیست. شخصاً با شقّی که میگوید معتادْ بیمار نیست، بیشتر موافقم؛ امّا، مطلقاً موافق نیستم که حیوان و انگل و هیولاست. بر عکس، میگویم که معتاد بیمار نیست؛ حیوان هم که نیست، هیچ؛ کاملاً انتخابگر است و انتخاب و کنش و رفتارش، معنا دارد. به نظر میرسد، در ابنوههی هجومِ گفتمانِ مسلّط بیمار-پنداری معتادان، باید بارها این سؤال را ـ دستِ پایین به عنوانِ فرضیّهای رقیب ـ طرح کرد: آیا اعتیاد یک گزینش و انتخاب نیست؟
به عقب برگردید و سالهای پیش از دههی ۱۹۶۰ را به خاطر بیاورید که همجنسگرایی را بیماری میپنداشتند؛ و بعد کمی جلوتر بیایید تا به اواسطِ دههی ۱۹۷۰ ـ احتمالاً ۱۹۷۳ ـ برسیم که متخصّصان به تبعیّت از انجمن روانپزشکی آمریکا همجنسگرایی را از شمول بیماریها خارج نمودند. آیا، فقط در مقام تشبیه و مقایسه، چنین اتّفاقی دربارهی اعتیاد در سالهای آینده نخواهد افتاد؟ بیماری پنداشتنِ اعتیاد، آیا بیشتر تحتِ تأثیر تبلیغات نیست؟ و اینکه بیماری-پنداری اعتیاد چه کمکی به جامعه و معتادان کرده؟ اصلاً به عنوان محصّل علوم اجتماعی، این پرسش برایم پررنگ است که چقدر پزشکیکردن (و خصوصاً کشاندنِ مسأله به ژنتیک) و نیز روانشناختیکردنِ مسایلِ اجتماعی، از ارائهی راهِ حل دورمان میکند؟ و چرا پزشکی و روانشناختیکردنِ مسایل اینقدر طرفدار دارد؟ به انبوهِ برنامههای پزشکی و روانشناختی و مشورتی از سیما و صدای داخلی و ماهوارههای فارسیزبانِ خارجی نگاه کنید که از کلّهی سحر تا بوق شب، مشورتهای ریز و درشت و گاهی غریب و حتّا ـ بهقول دکتر اباذری ـ «عرفانی» صادر میکنند.
دور نیفتیم. به نظر میآید که در سالهای گذشته، نه تنها آنها را که خواهان «مواد» اعتیادآورند، بیمار معرّفی کردهاند؛ بلکه، فهرستی طولانی از اقسامِ اعتیادهای روزمرّه هم ـ مانند اعتیاد به اینترنت، اعتیاد به خرید، اعتیاد به عشق و اعتیاد به هزار و یک چیز دیگر ـ درست شده که از قضا آنها را هم بیماری دانسته و برخورد «پزشکی» میکنند.
اعتیاد، کنش است. مقصودم از کنش، رفتارِ معنادارست. همانطور که از جامعهشناسی وبر میفهمیم مثلاً. ممکن است که بعد، باعث بیماری شود ـ مثلاً بیماری کبد برای معتادان الکل. امّا فارغ از پیامدها، خودش کنش است و گونهای گزینش را نشان میدهد. گزینشی که به ارزشهای فرد برمیگردد. اوّلین تجربه (همان یکباری که خانم دکتر اشاره میکنند)، ادامهی آن، مصرف تفریحی و ... همه و همه انتخابهای مختلفِ کنشگر، وابسته به ارزشهای مورد نظرش و پر از معناست و حتّا در کنار گزینشهای دیگر، سبک زندگی فرد را برجسته میسازد. جفری ای. شالر (۱۹۹۹) در «اعتیاد، انتخاب است» بندِ پرمفهومی دارد. مینویسد:
«وقتی پذیرفتیم اعتیاد در بین بیماریها طبقهبندی نمیشود، ماهیّتش به مثابهی انتخابی اخلاقی روشنتر میگردد. فرد، نوشیدنِ الکل را میآغازد، میانهروانه مصرف میکند، یا اصلاً نمینوشد؛ چراکه اینطور «میخواهد». مردم همینکار را با هروئین، کوکائین و سیگار انجام میدهند. چنین گزینشهایی، بازتابدهندهی ارزشهای آنهاست. فرد ـ عامل اخلاقی ـ استفاده از مواد یا خودداری از آنرا برمیگزیند؛ چراکه او در چنین کاری معنایی مییابد.»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید