اين قانون را تصور کنيد که در آينده زندگي نکنيد. لابد با آه و ناله ميگوييد: اما قرار است آرزوها، طرحها و اهدافم در قلمرو آينده متجلي شود و در آينده از توفيق، شادماني، روابط دلخواه، کار رضايتبخش و تندرستي، زيبايي، ثروت و توانگري، آرامش درون و هماهنگي بهرهمند شوم.»
براي درک همه آرزوها لازم است "حال " را دريابيد. بد نيست ديگر بار به شما خاطرنشان کنم که اينجا و اين لحظه تنها موجودي شماست.
از آرزوي خود لذت ببريد
اکنون همان لحظه هاي است که تمام عمر چشم به راهش بوديد و بايد بدون توجه به چيزهايي که در آرزويش به سر ميبرديد، قدرش را بدانيد. آرزو شيرينترين پديده و غوطه ور شدن در روياها تجربهاي با شکوه و عالي است. بنابراين قدر خيالپردازي هايتان را بدانيد و به کسي اجازه ندهيد که آن را در نزد شما کم اهميت جلوه دهد.اما در اين کار افراط نکنيد.
غوطه ور شدن در روياها و تخيلات نبايد شما را از واقعيت دور کند بلکه بايد مسير نزديک شدن به آنها را براي شما فراهم کند . از ميل و آرزوي خويش لذت ببريد و از اينکه زندهايد و از نيرومندي و سرزندگي براي محقق ساختن آرزوهايتان بهرهمند هستيد قدرداني کنيد. صرفا رسيدن به آرزوها نيست که لذت بخش است بلکه دارا بودن آرزو و تلاش براي نائل آمدن به آن هم درون ما را شاد نگه مي دارد.
حقيقت راهگشاست
فکر نکنيد که وضعيت من از هر حيث خوب و کامل است. من بايد چند کيلو از وزنم بکاهم و امکانات و موقعيتهاي بهتري به دست آورم. با وجود اين به اوضاع و شرايط کنونيام ارج مينهم و قدر آنچه را که اکنون دارم ميدانم. زيرا حقيقي است. آينده من هنوز متولد نشده و چه بسا هرگز متولد نشود. شرايط، دستاوردها و متعلقات کنونيام، هر آنچه هست، واقعي، ملموس و قابل استفاده است. رويا عالي و دلپذير است. اما حقيقت هم خوب و هم راهگشاست.
غوطه ور شدن در روياها و تخيلات نبايد شما را از واقعيت دور کند بلکه بايد مسير نزديک شدن به آنها را براي شما فراهم کند .
فهرستي تا بينهايت
زندگي در حال، به معناي چشم پوشي از تمام مسئوليتها و مراقبتها نيست. نبايد از هر چه کار است دست بکشيد و تنها به کامجويي از لحظه هاي حال بيانديشيد. البته ضرورت دارد هر از چند گاهي دست از کار بکشيد و قدر موهبتهاي کنونيتان را بدانيد و سپاسگزارشان باشيد اما طوري عمل کنيد که گويي امروز و اين لحظه تنها موجودي شماست. ما نميتوانيم با اظهار عبارتهايي نظير آنچه در زير ميآيد شوره و نشاط و شادماني زندگيمان را تنها در چارچوب آينده مشاهده کنيم:
اگر فقط پولدارتر بودم...
اگر از شغل بهتري برخوردار بودم...
اگر فرزندان بهتري داشتم...
اگر لاغرتر بودم...
اين فهرست ميتواند سر به فلک بکشد. مفهوم عبارتهاي فوق آن است که اگر بعضي موقعيتها عوض شود از يک زندگي خوب و کامل و تمام عيار برخوردار خواهيد بود اما اين پنداري باطل بيش نيست زيرا اصولاً زندگي بر اين پاشنه نميگردد. به محض اينکه بعضي موقعيتها عوض شود، شرايط ديگري سر راهتان قرار ميگيرد و دستيابي به شادماني و آرامش و رفاه به تاخير ميافتد. اگر لاغرتر و شادتر شويد و شغل بهتري داشته باشيد، شادمانيتان را مشروط به پولدارتر و تندرستتر بودن ميکنيد و ديگر بار آن را به تاخير مياندازيد. پيوسته چيزهاي ديگري را هدف قرار ميدهيد تا پس از دستيابي به آن شادمان شويد و اين رشته سر دراز دارد. به همين دليل است که مي بايست به داشته هاي اکنون دل خوش باشيم و آنها را غنيمت بدانيم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید