هشدار به رواج تفکری منحرف
چند ماه پیش، بینندگان برنامه پرمخاطب «عصر جدید» با اجرای گروهی به اسم «۶۰ ثانیه» روبهرو شدند که در خود چند جوان هنرمند ایرانی و یک جوان ایرانی کرهایتبار داشت. آن برنامه را میشد تقلید محض از گروه «بیتیاس» دانست؛ موسیقی بهظاهر شاد و بهرهگیری از واژگان مثبت و صحنههای پرتحرک، تنها نمود ظاهری گروه مذکور بود و اتفاقاً با استقبال مخاطبان و داوران نیز مواجه شد، اما آن گروه و آن اجرا ریشه در تفکری خاص دارد که باید زودتر از اینها میشناختیم و هشدار میدادیم.
کرهایها بیهیاهو میآیند!
چند سالی است که چشمبادامیها خیلی آرام و بیصدا و بی کمترین حساسیتی درباره آنچه همراه میآورند، ابتدا از قاب تلویزیون و بعدها از فضای مجازی به خانههای ما آمدهاند. کرهایها بی آنکه تلاشی آشکار کرده باشند، با حرکتی حلزونی، بسیار نرم و لغزان به سراغ زندگیمان آمدند و نوجوانان و جوانان بسیاری را با خود همراه کردند.
تهدید کرونا و شرایط حاکم بر آن فرصتی شد برای الگوسازان کرهای تا زندگی مجازی فرزندان سرزمینمان را بستری بسیار آماده برای برنامههایشان ببینند و با سرعتی چشمگیر بسیاری از گروهها و کانالهای مجازی را محاصره کنند.
برای نمونه در حوزه موسیقی هماکنون یکی از بزرگترین تهدیدها رواج موج موسیقی «کی پاپ» کرهای است که بههیچوجه با فرهنگ ایرانی اسلامی هماهنگی ندارد. خطر این موج موسیقایی اعتقادی البته فقط معطوف به کشور ما نیست و بهواسطه تعریفی که از جنسیت و پوشش غیرمتعارف و مسائل اعتقادی و شیطانپرستی و دهها معضل دیگر دارد، تهدیدی برای همه فرهنگهای اصیل دنیاست.
کی پاپ چیست؟
فعالیتهای موسیقایی کی پاپ یا پاپ کرهای، چند سالی است که جهان را درنوردیده و انواع و اقسام گروههای پاپ کرهای که به شکلی عجیب، دختران پسرنما یا پسران دخترنمای جوان اعضای پرتعداد آنها را تشکیل میدهند، محبوبیت و شهرت جهانی پیدا کردهاند.
طرفداران اصطلاحاً تیفوسی و متعصب این گروهها و بهویژه گروه «بیتیاس» در ایران و بین نسل دهه هشتادی بسیار گسترده هستند. گفتن از صلح جهانی و کنار گذاشتن تبعیض و پذیرش تفاوتها و داشتن امید و انرژی مثبت، شعارهای جهانشمولی و ساده اینچنینی، وجهی بشردوستانه و ظاهراً مثبت و خوشخیم به گروههای کی پاپ بخشیده است. موسیقی مذکور را با تعداد زیاد اعضای گروه، ریتمهای تند موسیقی الکترونیک، تصاویر پرزرقوبرق و اصطلاحاً شیک و لاکچری با رنگهای شارپ و انرژی فراوان و حتی بعضاً مبالغهآمیز آن میشناسند. متن ترانههایشان نیز ظاهراً سبک و نهچندان پیچیده است تا در دل طیف نوجوانان نفوذ کند.
اشتباه عصر جدید
متأسفانه برنامه عصر جدید با بردن یک گروه خاص بر روی صحنه و در مقابل دوربینها و میلیونها انسان، در همان ابتدای کار به این گروه، حکم تأیید و مشروعیت داد و بسیاری از خانوادهها بخش اعظم مسئله را حل شده تلقی کردند؛ چراکه رسانه ملی همواره بهعنوان حافظ حریم فرهنگی اجتماعی هممیهنان شناخته میشود و ازاینرو بخش عظیمی از جامعه بهصورت ناخودآگاه تقریباً به تمام آنچه از تلویزیون پخش میشود، تمکین میکنند و آن را بهعنوان عنصری لااقل غیرخطرناک تلقی مینمایند. تلویزیون این نوع از موسیقی را بهعنوان اثر هنری معرفی کرد و بدان مشروعیت بخشید. این مشروعیت بخشیدن، همانگونه که خیال خانوادهها را راحت میکند، نوجوانان را هم بیشتر به سمت این نوع از موسیقی سوق میدهد.
پشتپرده چه خبر است؟
متأسفانه بهویژه در دو سال اخیر بخش قابلتوجهی از نوجوانان کشورمان، فقط بر مبنای آنچه در محتوای ظاهری کی پاپ و گروه موسوم به «بیتیاس» بهصورت بصری و شنیداری میبینند، به این گروه علاقهمند شدهاند، اما آنان نمیدانند این گروه از چه فلسفه مسمومی پیروی میکنند و خطمشی و سیاستگذاری کلان فعالیتهایشان چیست.
در پس این ظاهر فریبنده و فانتزیگونه، بخشها و رازهای سیاه و مرموزی وجود دارد که یکی از خروجیهای آن، شیوع نسبتاً بالای پدیده «خودکشی» در بین فعالان جوان صنعت پاپ کرهای است. به چهرههای معروف صنعت موسیقی، «idol» یا بُت میگویند. مسیر تبدیل یک استعداد به یک بت در کره، حتی بسیار سختتر و بیرحمانهتر از مسیر ستاره شدن در هالیوود است.
ورزشهای سنگین روزانه برای شکل دادن به اندام موردنظر و استاندارد از نظر صنعت کی پاپ و انواع جراحیهای پلاستیک، بخشی دیگر از شکلگیری و خلق یک ستاره در پاپ کرهای است. خستگی و فرسودگی حاصل از برنامههای فشرده نیز عمدتاً منجر به پناه بردن به الکل و مواد مخدر و بعد از مدتی اعتیاد سنگین در اغلب ستارگان پاپ کرهای میشود.
این ماجرای واقعی پس پرده گروه موسوم به «بیتیاس» است که قشری از نوجوانان وطنی فقط آن لبخند ساختگی و زرقوبرق و آهنگهای هیجانی و شعارهای شادی و خوشبختی را میبینند. حالا اما مظاهری از تشکیل گروههایی با الگوبرداری غلط از کی پاپ کرهای به چشم میخورد و زنگ خطری است برای تهاجمی فرهنگی که این بار از مشرق زمین میآید.
مجله آشنا، شماره 223، صفحات 66-67.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید