نشسته جلوی در آیینهایِ فرِ اجاقگاز و دارد با خود تکرار میکند: «دلبرم! عزیزم! دوستت دا...» که متوجه نگاهم میشود، کلامش را نیمه رها میکند و خود را میزند به آن راه یعنی دارد بازی میکند؛ انگارنهانگار که داشت خودش را تحویل میگرفت، آنهم با کلماتی که آموخته بود! پسری است چهارساله، پرانرژی، شیطان، شلوغ و دوستداشتنی، اما از همین سن پایین، «بازداری هیجانی» را از پدر آموخته است؛ مانند پدر خشم را بروز میدهد، اما ترس و علاقه را نه! وقتی میترسد بهمحض آنکه بتواند بر شوک خود غلبه کند، سریع تغییر حالت میدهد و نشانههای خشم را بروز. وقتی هم که قربانصدقهاش میرویم با اخم میگوید «به من اینجوری نگو، فهمیدی؟!» حتی گاهی جدیتر هم میشود و میگوید «من عزیز دل عمه نیستم، من اینجوری نیستم!» با این حال در همان حالتها هم میتوانی متوجه لبخند زیر اخمش بشوی؛ لبخند ناشی از ذوق و دلخوشی که دارد و سعی میکند زیر خشمی سطحی آن را پنهان کند.
کافی است شروع کنیم قربانصدقه خواهر یک سال و نیمهاش برویم که به بهانهای خودش را میرساند آن وسط و حرفی بیربط میزند؛ همین حضور در صحنه یعنی به من هم توجه کنید! جلو میآید تا بشنود «عجب پسری! گلپسری! قند عسلی!» آنوقت با لبخندی دزدانه صحنه را بهآرامی ترک میکند.
الگوی او در رفتار، پدر است؛ از پدر آموخته برخی حسها را بروز ندهد، پس از ابراز آن سرباز میزند، اما در نهان بدان نیاز دارد، حتی جملاتی را که شنیده با خود تکرار میکند و پس از بیان هر جمله خود را در آیینه برانداز؛ در حقیقت میخواهد تأثیر روانی این کلمات را بر خود در آیینه ببیند. وقتی میان قربانصدقه خواهرش جلو میآید، نیاز خود به این کلمات را گوشزد میکند. در دنیای بزرگسالی نیز همینگونه است؛ نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن سن و سال نمیشناسد؛ شاید همسر شما از آن دست آدمهایی باشد که نیازها و عواطف خود را بیان نمیکنند اما آنان نیز از شنیدنش لذت میبرند. شاید والدین شما از آن دست والدینی باشند که یاد گرفتهاند دوست داشتن همسرشان را از دامنهای گلداری بفهمند که برایشان میخریده، اما قطعاً خوشحال خواهند شد اگر بدانند فرزندشان چقدر آنان را دوست دارد.
در گذر زمان افراد با این کلمات انس میگیرند، میآموزند و روزی همین کلمات را خرج شما هم میکنند؛ مانند پسرک قصه ما که پس از مدتها جبههگیری آخرش گفت که: عمه، عزیز دل او هم هست. او این روزها موقع خداحافظی میگوید «خداحافظ عزیزم!»
دوست داشتنهایمان را ساده خرج نکنیم، این کلمات نشوند لقلقه زبانمان و برای هر کسی مصرفش کنیم، اما برای اعضای خانواده فرق دارد؛ آنجا دست و دلبازی لازم است.
فرحناز ایوبی
مجله آشنا، شماره 223، صفحه 13
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید