یادگیری اکتشافی
یادگیری مکاشفهای شیوهای از یادگیری است که شخص براساس راهنماییهای خاص، مفهوم یا مسألهای را به طور انفرادی مورد مطالعه، بررسی و آزمایش قرار میدهد. سپس از اطلاعات به دست آمده، نتیجه گیری میکند و میکوشد به یک استنباط کلی برسد. (1)
در این روش شرایط آموزش طوری فراهم می شود که فرد میتواند از طریق فعالیتهای فکری و خودرهبری به کشف برخی مفاهیم علمی برسد. در واقع به جای ارائه مفهوم یا اندیشهای خاص به یادگیرنده، او را در شرایط و حالتی قرار میدهند که امکان جستجو و کشف برایش وجود داشته باشد.
یادگیرنده به طور فعال ابعاد مختلف موضوع را در نظر میگیرد، به امکانات تغییر در آن توجه میکند، میآموزد که چگونه مسأله را مطرح کند و با اطلاعاتی که از مسأله دارد از چه روش علمی استفاده کند تا به نتیجه برسد. حل مسأله توسط خود یادگیرنده، باعث ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس و نیز موجب عملکرد بهتر او در مسائل دیگر میشود و در نهایت به لذت درونی حاصل از یادگیری دست مییابد.
برای اینکه یادگیرندگان از جمله دانشآموزان این شیوه یادگیری را بهکار برند باید برای آنها از نظر محیطی موقعیتهایی را فراهم آورد تا فعالیتهایی را انتخاب کنند که برایشان ارزش داشته یا مورد علاقه آنها باشد. اگر محیط، تکالیف و موضوعهایی را به یادگیرنده تحمیل کند که برای او رغبت انگیز نباشد، منجر به تلاشهای اجباری و سطحی او دریادگیری میشود که حاصلی جز ارتباطهای سطحی و طوطیوار نخواهد داشت.
همچنین نباید یادگیرندگان را به طور مطلق در برابر دانستهها و معلومات قرار داد. بلکه بهتر است آنان را تا میتوان با مسئله روبه رو ساخت تا خود آنها بر اثر تلاش و کوشش به کشف روابط بین امور بپردازند و به حل آن اقدام کنند. (2)
1- ر.ک: روانشناسی تربیتی، یوسف کریمی، ص84.
2- ر.ک: روانشناسی تربیتی، پروین کدیور، ص154-159.
یادگیری مفهوم
زمانی که شخص بتواند اشیاء را بر حسب ویژگیهای مشترکشان طبقهبندی کند یعنی قادر باشد یک دسته از اشیاء را که مشخصات همانندی دارند در یک گروه قرار دهد یادگیری مفهوم صورت میگیرد. مفاهیم دو نوعاند، اول مفهوم واقعی یا ملموس و آن وقتی است که طبقهبندی، به شیء واقعی برمیگردد؛ مثلاً مفهوم درخت، مفهوم واقعی است. دوم مفهوم تعریفی و آن وقتی است که مفاهیم بر اساس تعریفی معین و به طور ذهنی طبقهبندی شده باشند؛ مثلاً عدالت مفهوم تعریفی است. همچنین مفهوم «عمو» که به عنوان برادر پدر تعریف میشود مفهوم تعریفی است. (1)
پیچیدگی مصداقهای مفاهیم، اقتضا میکند که آموزش مفاهیم مورد توجه جدی قرار گیرد. بیان مثالها و مصداقهای یک مفهوم به یادگیرنده کمک میکند تا قدرت تشخیص بیشتری پیدا کند. وقتی مصادیق کافی از یک مفهوم در ذهن او نباشد، دچار تعمیم ناقص میشود؛ مثلاً اگر کسی تصور کند پرنده حیوانی است که در هوا پرواز میکند، در واقع تعریف کاملی از پرنده در ذهن ندارد، هر چند اکثر پرندگان پرواز میکنند. در این مثال یاد گیرنده باید بیاموزد که فقط با ویژگی پرواز نمیتوان مفهوم پرنده را توضیح داد، دانستن نام مفهوم نیز به تنهایی برای فهم محتوای یک مفهوم کافی نیست. همچنین، یک مفهوم باید به درستی تعریف شود.
برای آنکه شاگردان بتوانند مفاهیم را به خوبی یاد بگیرند استفاده از ابزارهای آموزشی و بیان مثالهای فراوان و گفتگو درباره هر مفهوم، امری لازم است. (2)
1- روانشناسی تربیتی، یوسف کریمی، ص91.
2- رک: روانشناسی تربیتی، حسین لطف آبادی،ص253-256.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید