یادگیری بر اساس شرطی سازی کلاسیک (پاسخگر)
یکی از نظریههای یادگیری، شرطیسازی کلاسیک است که توسط ایوان پاولف مطرح شد.. بر اساس این نظریه یادگیری از طریق شرطی شدن رخ میدهد. برای آگاهی از این نوع یادگیری، آشنایی با چند مفهوم لازم است؛ این مفاهیم عبارتند از:
محرک غیرشرطی: محرکی است که بدون نیاز به یادگیری قبلی، پاسخ تولید می کند. به عنوان مثال صدای مهیب پاسخی مثل ترس ایجاد میکند.
پاسخ غیرشرطی: پاسخی آموخته نشده است که بهصورت خودبهخود به محرک غیرشرطی داده می شود. ترس در مثال قبلی پاسخ غیرشرطی است.
محرک شرطی: محرکی است که قبلاً خنثی بوده است، یعنی پاسخ خاصی ایجاد نمیکند ولی پس از همراهی و متداعی شدن با محرک غیرشرطی میتواند همان پاسخ غیرشرطی را ایجاد کند که به آن پاسخ شرطی گفته میشود.
در مثال قبل اگر هم زمان با آن صدای مهیب تلویزیون روشن شود، کودک با روشن شدن تلویزیون میترسد. ترس کودک از روشن شدن تلویزیون فرایند یادگیری از طریق شرطی شدن کلاسیک را نشان میدهد که در آن محرکی خنثی (تلویزیون) با محرک غیر شرطی (صدای مهیب) متداعی می شود و پاسخی مشابه (ترس) را ایجاد می کند.
یادگیری بر اساس شرطیسازی وسیلهای
ادوارد ال ثُرندایک نظریه شرطیسازی وسیلهای را مطرح کرد. بنابر اعتقاد وی اثر یا نتیجه رفتار است که تعیین میکند آن رفتار آموخته خواهد شد یا نه. به عبارت دیگر در نتیجه پیامد مطلوب رفتار، پیوند بین محرک و پاسخ نیرومند میشود یعنی هر رفتاری که به نتیجه خوشایندی منجر شود، احتمال تکرار آن بیشتر خواهد شد، و از سوی دیگر، اگر پیامد رفتار، نامطلوب باشد پیوند بین محرک و پاسخ ضعیف میشود یعنی هر رفتاری که در بردارنده نتیجه نامطلوبی باشد، احتمال تکرار آن کاهش خواهد یافت. به عنوان مثال، اگر در کلاس درس یکی از شاگردان شوخیای کند و این کار سبب خنده شاگردان دیگر شود، احتمال اینکه رفتارش را تکرار کند بیشتر خواهد بود؛ اما اگر با هر بار شوخی کردن، مورد تنبیه یا توبیخ معلم قرار گیرد، احتمالاً در آینده کمتر چنین رفتاری را انجام میدهد.
در واقع این نوع یادگیری به معنای پیوند یک محرک و یک پاسخ است که بر اثر نتیجه و پاسخ به وجود میآید؛ تمرین و تکرار، پیوند بین محرک و پاسخ را محکمتر میکند و سبب یادگیری بهتر میشود. علت نام گذاری این نظریه به شرطیسازی وسیلهای این است که رفتار، وسیلهای است برای دریافت پاداش یا تقویت. ثراندیک در آزمایشهای خود به این نتیجه رسید که یادگیرنده وقتی با مسألهای روبهرو میشود و برای آن پاسخ آمادهای ندارد، پاسخهای مختلفی میدهد تا اینکه به جواب درست و صحیح برسد. به همین خاطر به روش یادگیری ثراندیک، یادگیری از راه کوشش و خطا نیز گفته میشود که در آن اندیشه و استدلال و یادآوری نقشی ندارد و یادگیرنده با تکرار عمل موفق میشود به طور اتفاقی کاری را به نتیجه خوشایند برساند. (1)
- شناسی پرورشی (روانشناسی آموزش و یادگیری)، علیاکبر سیف، ص242-243.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید