در اين نوع درمان آموزش ، پيشگيري و درمان براي کمک به خانوادهها ، کل خانواده را دربرميگيرد. براي حل مشکل خانواده يا يکي از اعضا آن کل سيستم خانواده مور توجه قرار ميگيرد و تلاش ميشود علل بروز و عوامل تشديد کننده مشکل در داخل خانواده و در نوع روابط اعضا با يکديگر مورد بررسي قرار گيرد. اين شيوه از درمان مبتني بر رويکرد سيستمهاست و معتقد است زماني ميتوان به رفع يک مشکل نائل شد که از نيروي تک تک اعضا استفاده کرد و عوامل تنشزا را مرتفع ساخت.
تاريخچه خانواده درماني
تخصص و حرفه خانواده درماني نسبتا جديد است و ظهور رسمي آن به دهههاي 1940 ، 1950 و 1960 برميگردد. در سال 1938 شوراي ملي روابط خانوادگي شروع بکار کرد. در سال 1948 اولين اثر درباره زناشوئي درماني توسط « بلامتيل من » منتشر شد و مطالعه خانوادههاي اسکيزوفرنيک توسط « لايمن » صورت گرفت.
در خلال سالهاي 1950 تا 1959 « ناتان آکرمن » رويکرد روان تحليلي را براي کار کردن با خانوادهها مطرح کرد و « بيتسون » مطالعه الگوهاي ارتباط را در خانواده آغاز کرد و « کارل ويته » اولين کنفرانس را درباره خانواده درماني در سي ايسلند ايالت جورجيا برگزار کرد. اولين نشريه در خانواده درماني در سال 1961 منتشر شد و شبکه ساز خانواده درماني در سال 1976 و انجمن خانواده درماني (AFTA) در سال 1977 شروع به کار کرد.
در خلال سالهاي 1980 تا 1989 شيوههاي تحقيق در خانواده درماني متداول شد و رهبران جديدي در خانواده درماني ظهور کردند که بسياري از آنان زن بودند. از سال 1990 به بعد رشد عضويت متخصصان در انجمنهاي خانواده درماني چشمگير شد. خانواده درمانيهاي متمرکز بر راه حل فراگير شدند و بطور کلي جايگاه عميقتري بين فنون درماني حوزه روان شناسي پيدا کرد.
انواع نظريههاي خانواده درمانيرويکردهاي نظري اصلي در حيطه خانواده درماني عبارتند از: خانواده درماني روان تحليلي ، خانواده درماني تجربياتي ، خانواده درماني شناختي رفتاري ، خانواده درماني ساختي ، خانواده درماني استراتژيک و خانواده درماني متمرکز بر راه حل.
خانواده درماني مبتني بر روان تحليلي
صاحبنظران اصلي آن ناتان آکرمن ، ويليامسون ، لايمن واين و تئودور کيدز هستند که شيوه درمان آنها ريشه در نظريه فرويد دارد. در اين شيوه فرايندهاي ناهشيار اعضاي خانواده به يکديگر مرتبط دانسته ميشوند و اعتقاد بر اين است که بايستي روي نيروهاي ناهشيار که آسيب را بوجود آوردهاند، کار کرد. نقش درمانگر يک معلم يا والد يا مفسر تجربه است. فنون درماني عبارتند از: تحليل رويا ، انتقال ، رويارويي ، تاريخچه زندگي ، تمرکز بر نقاط قوت.
خانواده درماني تجربياتي
نظريه پردازان عمده آن ويرجينيا سيتر ، کارل ويته کر ، فرد دوهل و ... هستند که معتقدند مشکلات خانواده از سرکوب احساسات ، خشکي و انعطاف ناپديري ، فقدان آگاهي ، مرگ عاطفي و استفاده بيش از حد از مکانيزمهاي دفاعي ريشه ميگيرد.
در اين رويکرد خانواده درمانگر تلاش ميکند انعطاف پذيري ، صميميت ، عزت نفس ، پتانسيل براي تجربه را در خانواده افزايش دهد و از فنون مجسمه سازي ، صحنه آرايي خانوادگي ، شوخي ، مصاحبه با عروسکهاي خانواده ، هنردرماني خانواده ، بازي نقش ، بازسازي خانواده و ... استفاده ميشود.
خانواده درمانيهاي رفتاري و شناختي _ رفتاري
نظريه پردازان عمده آن ويليام مسترز ، ويرجنيا جانسون ، جوزف ولپه ، بندورا و ... هستند. اين شيوه درماني بر اساس نظريههاي رفتاري و شناختي معتقد است، رفتار از طريق پيامدها ابقا يا حذف ميشود. رفتارهاي نامناسب را ميتوان اصلاح کرد. همينطور شناختهاي غير منطقي را ميتوان اصلاح کرده و در نتيجه در تعامدات و رفتارهاي زوجي يا خانوادگي تغيير ايجاد کرد.
درمانگر نقش يک معلم و متخصص تقويت کننده رفتارهاي مناسب را بازي ميکند. در اين رويکرد از فنون درماني تقويت منفي ، تعميم ، خاموش سازي ، اقتصاد پتهاي ، گريز ذهني ، عبارات مقابلهاي منطقي ، سرمشق دهي و ... استفاده ميشود.
خانواده درماني ساختي
سالوادور مينوچين ، مونتالوو ، فيشمن ، روزمن و ... نظريه پردازان اصلي اين شيوه از خانواده درماني هستند که کارکرد خانواده را متضمن ساخت خانواده ، زير منظومهها و مرزها ميدانند. درمانگران نقشه خانواده را بطور ذهني ترسيم ميکنند و در پياده کردن ساخت مناسب خانواده تلاش ميکنند و در واقع همچون کارگردان تئاتر عمل ميکنند. فنون درماني عبارتند از: بازسازي ، الحاق ، تشديد پيامها ، مرزسازي و ... .
خانواده درمانيهاي استراتژيک ، سيستمي و متمرکز بر راه حل
اين سه رويکرد روشمدار و کوتاه مدت هستند که هر سه مرهون کار ميلتون اريکسون ميباشند و از ميراث مشترکي برخوردارند. هدف ، شيوه کار و فنون مورد استفاده در اين سه رويکرد مشابه يکديگر است و از فنوني چون باز تعبير ، کمرنگ کردن تعبير و تفسير ، تعيين تکاليف شاق ، تکيه بر فرايند سوالات حلقوي ، تمرکز روي راه حلهاي فرضي ، تعيين کردن تشريفات و ... استفاده ميشود.
از نظريه پردازان استراتژيک جي هي لي ، ريچارد فيش و از نظريه پردازان سيستمي بوسکلو ، کارل تام و از نظريه پردازان متمرکز بر راه حل ايمسوبرگ و ديويس را ميتوان نام برد.
خانوادههاي نيازمند خانواده درماني
خانوادههايي که از فرايند خانواده درماني بهره ميبرند، عبارتند از: خانوادههاي داراي عضو معتاد يا بيمار رواني و همچنين خانوادههاي داراي عضو مبتلا به اختلالات جسمي که به نحوي روي کارکرد خانواده تاثير گذاشته است ، خانوادههاي طلاق گرفته ، ازدواج مجدد کرده ، فوت يکي از اعضا ، خانوادههاي داراي مشکلات اقتصادي ، فرهنگي و ... .
خانوادههاي داراي مشکل اغلب به صورت غير مستقيم مثلا مشکلات تربيتي کودکان ، ناراحتيهاي روحي يکي از اعضا و يا تصميم گيريها و کمک براي حل مشکلات سطحيتر به متخصصان مشاوره و روان شناسي مراجعه ميکنند و در طول مشاورههاي فردي نياز به توجه به نقش خانواده در بروز مشکل شکل ميگيرد و برحسب رويکرد درمانگر ، روند درمان تداوم مييابد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید