کنترل دخل و خرج و آيندهنگري اصلاً صفت بدي نيست اما بعضي از ما مثل ميرزا نوروز "که به کفشهاي پاره و زوار در رفتهاش چسبيده بود" چنان به پول ميچسبيم که جداشدن از آن محال است. روانشناسان خساست را يک نوع مشکل «رواني» ميدانند چون معتقدند افراد مبتلا به اين اختلال روحي- رواني در همه رفتارهايشان دچار خست و امساک هستند؛ حتي در ابراز احساسات و نشاندادن محبتشان به همسر، فرزندان و اقوام نزديک و حتي حضور در جمع.
خانواده در سايه خست
شايد زمان مجردي، خساست مشکلات فراواني را براي فرد خسيس ايجاد کند که مهمترين آن، جدا ماندن از جمع و تنها ماندن است. تا اينجاي قضيه، فقط خودمان ضرر ميکنيم؛ ولي بعد از ازدواج، وضعيت کاملا فرق ميکند چون پاي شخص ديگري هم در ميان است. بعد از تشکيل خانواده، خسيس بودن يکي از طرفين، به شدت بر روابط زوجين و رابطه آنها با يكديگر تاثير ميگذارد. از مهمترين مشکلات زندگي افراد خسيس با خانواده (همسر و فرزندان) ميتوان به اين موارد اشاره کرد:
ناتواني در برقراري ارتباط عاطفي اين افراد باعث مي شود حتي نتوانند از سادهترين کلمات محبتآميز براي بيان احساسات خود استفاده کنند. جالب اينکه اگر هم از اين کلمات استفاده کنند، آزادي و آرامش در رفتارشان ديده نشده و فاصله عميقي در روابط زن و شوهر ديده ميشود؛ سايه دائمي خساست در زندگي مشترک، باعث جدايي آنها از هم ميشود چون يکي از طرفين نميتواند نيازهاي عاطفي و روحي- رواني طرف مقابل را برآورده کند. بگذريم از اينکه رفع نيازهاي ديگر به طور کامل از ياد رفته است.
ارتباط زن و شوهر به بحثها و رفع نيازهاي مالي محدود ميشود. در نهايت نيز براي رفع هر نياز " پس از يک جدال طولاني " بايد همه افراد خانواده از چهارچوبي که فرد خسيس تعيين ميکند، پيروي کنند. به نظر آنها خريد هر چيزي غير ضروري است و بهتر است به جاي آن در بانک پول پسانداز شود. خريد هديه هم که اصلا محلي از اعراب ندارد و دور ريختن پول به حساب ميآيد. در مواقع اجبار هم پرداخت نقدي، بهتر از هر هديهاي است. والد يا والدين (بسته به اينکه کداميک به بيماري خساست دچار باشند) همواره از رفتارها و تلاشهاي فرزندشان در هر زمينهاي ناراضي هستند. اين نارضايتي از مسائل درسي تا کارها و رفتارهاي روزمره آنها را شامل ميشود. اما اين والدين برخلاف والدين کمال گرا "که براي موفقيت فرزندشان هزينه كرده و آنها را همراهي ميکنند " هيچ تلاش و کمکي براي پيشرفت بيشتر فرزندشان نميكنند و فقط توقع دارند.
مردان يا زنان خسيس هر مسئلهاي را با مسائل مالي ميسنجند و «پول و درآمد» مهمترين عامل تعيينکننده در زندگي آنهاست. مثلا معيار محبتشان، مبلغ، کيفيت يا نوع هداياي خريداري شده است، نه زيبايي اين كار. تصميمگيري براي خريد هر وسيله سادهاي براي منزل بايد با اجازه زن يا شوهر خسيس باشد. براي صدور اين اجازه هم بايد هميشه دليل قانعکنندهاي وجود داشته باشد؛ دليلي که بتواند فرد خسيس را قانع کند. به اين ترتيب، طرف مقابل از هر خريدي منصرف ميشود. به نظر شما زندگياي که يکي از طرفين اختيار کامل دارد و ديگري هيچ اختياري ندارد، به زندگي در زندان شبيه نيست؟ رفتارها آزادانه نيست؛ ترس از بروز واکنشي نامطلوب از سوي فرد خسيس بر همه رفتارها و روابط سايه افکنده و آزادي عمل را از همه افراد خانواده ،به ويژه همسر، سلب کرده است. اين افراد در برآوردن نيازهاي فرديشان هم امساک ميکنند؛ تا حدي که سلامتيشان هم در معرض خطر قرار ميگيرد.
روح و روان، اسير امساک
بررسيها نشان ميدهد «افسردگي» يکي از مهمترين اختلالات روحي- رواني است که فرد خسيس به آن دچار ميشود. روانشناسان دليل اصلي بروز اين حالت را منزويشدن آنها ميدانند. از طرفي عناد دائمي آنها با جمع، باعث تنها ماندنشان ميشود و همين امر باعث تشديد افسردگي خواهد شد. در واقع عقايد آنها باعث ميشود تا هميشه تنها بمانند؛ حتي اگر به ظاهر، ديگران آنها را طرد نکنند.
از مشکلات روحي- رواني اين افراد، «بيتابي و بروز حالتهاي هيجاني» است. نگراني درباره همه چيز، بهويژه مخارج ( فقط فکرکردن به مخارج و نه خرجکردن واقعي)، آنها را به افرادي بهانهجو، بيتاب، ايرادگير و... تبديل ميکند.
رفتارهاي ديگري مثل حرص و ولع دائمي براي همه چيز، شک و ترديد، حسابگري و خودمحوري از ديگر اختلالات روحي- رواني افراد مبتلا به بيماري خساست است. اين افراد فراموش کردهاند که تير تيز رفتارهاي نامطلوب و تهاجمي آنها، بيش از همه، روح و روان همسر و فرزندانشان را زخمي ميکند.
با آنها چه کنيم؟
اول از همه بهخاطر بسپاريم که بيماري همسر خسيس ما هيچ گاه درمان نميشود؛ بنابراين فقط بايد تلاش کنيم تا رفتار او را تعديل و ترميم کنيم. درمان قطعياي براي اين بيماري وجود ندارد؛ فقط با اين شيوهها ميشود با او مدارا کنيم:
طبيعت افراد خسيس را باور کنيم و بپذيريم که به بيماري امساک و خساست بيمارگونه دچار هستند. اين باور باعث ميشود تا رفتارهاي او برايمان قابل تحمل باشد. مقابله به مثل نکنيم؛ اين مقابله هيچ اثري جز تکرار رفتارهاي نامطلوب او ندارد. حتي اين رفتارها ميتواند با شدت بيشتري تکرار شود. پيش از خريد هر وسيلهاي براي منزل با همسرمان مشورت کنيم. با وجود اختلافنظر، مشورتکردن ضروري است تا پس از خريد با لجبازي او رو به رو نشويم. به اين ترتيب، مانع از جنجال شده و زمينهسازي کردهايم.
براي خريدهاي شخصي تنها برويم ولي قبل از بيرونرفتن از منزل، حتما به همسرمان اطلاع بدهيم تا احساس کنارگذاشتهشدن به او دست ندهد. توافق کنيم که اين تصميم براي سلامت روحي- رواني هر دوي ما لازم است. بعضي افراد مبتلا به خساست، تلاش ميکنند تا اين صفت نامناسب را اصلاح کنند. در اين صورت با درك مشكلشان و تلاشي كه براي ترك اين صفت ميكنند، به آنها کمک کنيم. زماني که از رفتار همسرمان غمگين و عصبي ميشويم، ناراحتيمان را ابراز کنيم؛ البته نه با دعوا و جنجال. اين توضيح و ابراز ناراحتي ما به شکل منطقي، تلنگري براي تجديدنظر در رفتارهاي نامناسب اوست. همانطور که اشاره کرديم، اين افراد در ابراز احساسات نيز ناتوان هستند. در مقابل اين ناتواني، لجبازي و بياعتنايي نکنيم اما طوري رفتار کنيم که طرف مقابل هم با کمي کماعتنايي ما روبهرو شود. با کمي تغيير در رفتارهاي گذشته خود ميتوانيم به راحتي تغييراتي در رفتار همسرمان ايجاد کنيم.
با درك مشكلشان و تلاشي كه براي ترك اين صفت ميكنند، به آنها کمک کنيم.
اگر فرزندمان از رفتار همسرمان رنجيد، مقابله به مثل را به او ياد ندهيم. فقط به فرزندمان توضيح بدهيم که اين عقيده پدر يا مادر توست و بايد به عقيده آنها احترام بگذاري. فقط دفعه بعد طوري رفتار کن که با سرزنش او روبهرو نشوي. افراد خسيس با وجودي که ممکن است سليقه خوبي داشته باشند اما براي خريد هر چيزي، ابتدا به مبلغ آن توجه ميکنند؛ بنابراين به جاي دلخورشدن يا مسخرهکردن همسرمان از او تشکر کنيم. همين که او هزينهاي را بابت خريد چيزي پرداخت کرده، کافي است. تشکر ما نوعي تشويق براي تکرار اين رفتارهاي مثبت و از بين رفتن برخي مشکلات رفتاري همسرمان است. براي تقسيم دخل و خرج منزل، همفکري کنيم تا به تدريج تغييراتي در شرايط ايجاد شود. با دوستان و آشنايان قطع رابطه نکنيم؛ اين راه چاره نيست. با حفظ تعادل در رفت و آمدها اين مشکل به تدريج برطرف خواهد شد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید