خانواده پوياترين نظام اجتماعي است که براي خود قواعد، اجزا و ساختاري دارد و در بين تمامي تاسيسات اجتماعي از نقش و اهميت خاصي برخوردار است. ارکان اصلي خانواده عبارتند از: رابطه پدر با خود و با مادر و رابطه مادر با خود و با پدر.
چگونگي اين روابط، ويژگي هاي خانواده را نشان مي دهد. اين رابطه، همچون آينه اي فرد مقابل را نشان مي دهد و از طريق همنشيني- که مؤثرترين شيوه بالندگي شخصيت هر فرد است- شبکه عاطفي و مشترک خانواده شکل مي گيرد.
وجود رابطه سالم از مهمترين عوامل شکل گيري و بالندگي شخصيت اعضاي خانواده مي باشد. فرزندان در هر حال از رفتار پدر و مادر الگو مي گيرند و داشتن رابطه سالم بين زن و شوهر، اصل اساسي و مهم تربيت فرزندان است و ناسازگاري اين دو رکن خانواده مي تواند تاثيرات بسياري در شخصيت فرزندان به وجود آورد.
مطالعات جديد نشان مي دهد که حتي درگيري هاي اندک و مشاجره هاي محدود والدين مي تواند زندگي ساير اعضاء خانواده را دچار آشفتگي و بحران جدي كند. حتي زماني كه والدين با سردي با يکديگر برخورد مي کنند و در سکوت با يکديگر رفتار خصمانه دارند و سعي مي کنند فرزندان متوجه اختلاف آنها نشوند، فرزندان احساس پريشاني و اضطراب مي کنند و حقيقت اختلاف والدين را درک مي نمايند. مشاجره زن و شوهر نه تنها نمک زندگي نيست، بلکه باعث از هم پاشيدن زندگي و تيرگي روابط مي شود! اختلافات و درگيري هاي زن و شوهر- حتي در درجات خفيف آن- مي تواند الگوي خواب فرزندان را به هم بزند و در شرايطي حتي از ورود به مراحل اصلي خواب که براي استراحت ضروري است مانع شود و درنتيجه باعث زودرنجي در روز بعد و بروز مشکلات ديگري باشد.
دانشمنداني که در اين زمينه تحقيق کرده اند معتقدند: کساني که شاهد خشونت و مشاجره هاي والدين خود بوده اند دو برابر بيشتر از سايرين با همسران خود دچار مشکل رفتاري هستند.
آنچه مهم است، مشاجرات والدين چه در حالت پنهان و چه درحالت آشکار آن تاثير زيادي در ايجاد اختلالات عاطفي دارد و اين مشکلات با گذشت زمان کاسته نمي شود و به صورت عادت نيز درنمي آيد، بلکه فرزندان روز به روز در برابر آنها حساس تر مي شوند. مشاجره والدين، فرزندان را دچار نوعي «تعارض شناختي» مي کند. زيرا ايشان والدين را به عنوان مرکز اصلي امنيت خود مي دانند و در جريان مشاجره والدين نمي دانند بايد به چه کسي پناه ببرند. همين مسئله آنها را دچار تعارض مي کند. اين تضاد دروني مي تواند در درازمدت و در ارتباطات آينده فرد را با مشکل اساسي و جدي مواجه کند. اين فرزندان در بزرگي خود بارها شکست را تجربه مي کنند. مشاجره والدين سبب بروز رفتارهاي ناسازگار در جامعه مي شود و آثار زيانباري را همراه دارد. نتايج اين مشاجرات در دختران و پسران متفاوت است. به عنوان مثال دختران در کودکي دچار اختلال «ناخن جويدن» مي شوند و اين اثر در پسران سبب بروز رفتارهاي ضد اجتماعي مي شود. متاسفانه گهگاهي ما به تنهايي بر مسند قضاوت مي نشينيم و دور از فهم آثار سوء دعواي والدين، همسران خود را محکوم مي کنيم و در بعضي موارد باور اشتباه «نمکين شدن زندگي» را به خود تلقين مي کنيم! مشاجره زن و شوهر باعث از هم پاشيدن زندگي و تيرگي روابط و ناراحتي ها و مهمتر از همه از بين رفتن محبت در زندگي زن و شوهر و فرزندان مي شود. نتايج اين بحران با چهار جلوه رفتاري همراه مي شود که هرکدام براي مدت کوتاهي آرامش بخش هستند ولي در درازمدت باعث واکنش معکوس مي شوند. اين جلوه ها عبارتند از:
طلاق عاطفي
الف- تهاجم:
شعار اين افراد اين است. بهترين دفاع يک حمله قوي است. اين افراد با سرزنش يا محکوميت، انتقاد و مقصر نشان دادن طرف مقابل به يکديگر ضربه مي زنند. وقتي هم طرف مقابل عقب نشيني کرد، آنها فکر مي کنند برنده شده اند، ولي در واقع باخته اند. چرا که در ايجاد ارتباط شکست خورده و صميميت را از دست داده اند.
ب- فرار: يکي از راه هاي مشاجره است که به جنگ سرد خانوادگي مشهور مي باشد. در اين حالت که بيشتر از سوي مردان انجام مي شود، مي خواهند همسرشان را با سکوت تنبيه کنند و به آرامش کوتاه مدت و صلح مي رسند.
ج- خود فريبي: اين حالت نيز بيشتر مخصوص خانم هاست. طوري که براي اجتناب از صدمات رويارويي وانمود مي کنند مشکلي وجود ندارد و با لبخندي بر لب تظاهر مي کنند که نسبت به همه چيز راضي و خوشحال هستند. اين رفتار زندگي را آماده يک توفان سهمگين مي کند. چون يک نفر هميشه از خودگذشتگي مي کند تا از دعوا جلوگيري کند.
د- کنارآمدن: اين حالت هم مختص خانم هاست. در اين جلوه، زن به جاي بحث کردن مي پذيرد که مقصر است و خود را فداي شوهر مي کند. در اين روش نيز در طولاني مدت به صورت بيماري هاي مختلف خود را نشان مي دهد.
امام صادق(ع) مي فرمايند: «خداوند کسي را که معاشرت و روابط خويش را با همسرش به طور شايسته و پسنديده برقرار مي کند رحمت مي نمايد.»(1)
مهمترين مهارت ارتباط موثر، گوش دادن واقعي به همسر است. هرچند گاهي اوقات اين مهارت ساده چندان دشوار مي شود که افراد خود را به نشنيدن مي زنند، جواب از قبل حاضر و آماده دارند، مدارک و دلايلي براي اثبات ادعاي خود جمع آوري مي کنند و داوري مي کنند و ... ولي گوش دادن مهمترين مهارتي است که مي تواند صميميت را به وجود آورد و آن را حفظ نمايد. وقتي خوب گوش مي دهيد، همسرتان را بهتر درک مي کنيد، با او هماهنگ مي شويد، از روابط خود بيشتر لذت مي بريد و با چشمان همسرتان به مسائل نگاه مي کنيد. در اين روش فرزندان شما قدرت تصميم گيري صحيح و راه گفتگوي سالم را ياد مي گيرند و شور و اشتياق به الگوپذيري مناسب را از پدر و مادر به ارث مي برند.
نتايج ارتباط مناسب بروز بازخوردها و به عبارت ديگر نشان دادن واکنش هاست. در اين عرصه بايد بدون داوري به آرامي افکار، انديشه و احساسات، نقطه نظرها و خواسته هاي خود و موارد ديگر را مطرح کنيد. برداشت دروني خود را با همسرتان در ميان بگذاريد و مراقب باشيد تا اسير موانع سر راه ارتباط مؤثر نشويد.
بازخورد دو نتيجه مهم دارد. نخست: درستي برداشت خود را محک مي زنيد و در صورت اشتباه در مقام اصلاح حرف شما برمي آيد. دوم: همسر شما با ديدگاه ها و برداشت هاي جديد شما آشنا مي شود.
به ياد داشته باشيد، فرزندان همواره والدين خود را برترين الگو مي دانند و سعي در شبيه سازي مستقيم يا غيرمستقيم اعمال ايشان در طول زندگي حال و آينده خود دارند. و اين موضوع نيز اهميت دارد که مشاجرات پدر و مادر و سردي در روابط بيش از طلاق و جدايي مخرب و زيان بار است.
پي نوشت:
1- جامع السعادات، ج2، ص239
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید