بعد از تمام شدن مراسم عروسي و باز گشت از سفر ماه عسل ، زن و شوهر زندگي مشترک ، زيريک سقف را تجربه مي کنند ، زندگي بعد از ازدواج بسيار متفاوت تر از قبل از آن بوده و نيازمند ، صبر ،گذشت و يادگيري اصولي است رعايت آن در زندگي ضروري است.
ابتدا تصميم بگيريد تا رابطه تان را با همين شور و اشتياق امروز حفظ کنيد اما تصميم به تنهايي کافي نيست چون زندگي واقعي مشکلات و مسائلي را با خود به همراه دارد که مانند مانعي راه عشق و علاقه تان را سد مي کند. براي رسيدن به اين منظور ابتدا همسرتان را بشناسيد . همسرتان را به عنوان يک زن و يا يک مرد با خصوصيات ويژه ي جنس خود بپذيريد.
در برقرارى يک رابطه موفق بين زن و شوهر شناخت تفاوتهاى فردى زن و مرد ضروري است. عدم شناخت اين تفاوتها باعث ايجاد سوء تفاهم، تنش و نهايتاً شکست يک رابطه مى شود. بطور مثال زنها معمولاً براى تخليه خود، بيشتر حرف مى زنند در حالى که مردها بيشتر گوش مى دهند. مردها حتى در موقع ناراحتى، براى حرف زدن فرصت مى خواهند و به تدريج آمادگى حرف زدن را پيدا مى کنند. اگر در اين حالت زن، به اجبار مرد را وادار به حرف زدن کند، نوعى عقب نشينى در مرد ايجاد مى شود و به سکوتش ادامه مى دهد. بنابراين زن بايد بداند که همسرش در چه مواقعى آمادگى صحبت کردن دارد. در اين مورد مقالات سکوت حق مسلم آقايان و غر ميزنم تا مرا ببيني! را مطالعه کنيد.
گاهي اوقات شناخت از روحيات طبيعي جنس مخالف نجانت دهنده ي رابطه ي زناشويي است.
دکتر جان گرى در اين باره مى گويد: «زنى که احساساتش را با شوهرش در ميان مى گذارد ، طبيعتاً همسرش را به حرف زدن تشويق مى کند اما وقتى مرد احساس کند زنش از او توقع صحبت دارد، ترجيح مى دهد که سکوت کند و حرفى نزند. او حرفى براى گفتن ندارد و حتى اگر داشته باشد در برابر ابراز آن مقاومت مى کند زيرا توقع زنش را احساس مى کند.»
در مقابل زن احساس مى کند که حرف نزدن مرد دليل بر عدم علاقه او به همسرش است و بنابراين زن احساس ناراحتى مى کند.
دکتر جان گرى عقيده دارد: «مرد مى خواهد به همان شکلى که هست پذيرفته شود و بعد به تدريج گفتنى هاى خود را مطرح مى سازد. وقتى زن انتظار دارد که شوهرش بيشتر حرف بزند و يا وقتى از اينکه او خود را عقب مى کشد ناراحت است، مرد احساس مى کند که مورد پذيرش زنش قرار ندارد. مردى که احساس مى کند براى در ميان گذاشتن احساسات و براى اينکه لب به سخن بگشايد بايد خود را به عقب بکشد، نياز فراوانى به گوش کردن دارد. او مى خواهد همسرش از گوش دادن او تشکر کند تا به تدريج نوبت حرف زدن او فرا برسد.» بنابراين شناخت کافى در اين مواقع نجات دهنده يک رابطه است.
براي اينکه شناخت بهتري از روحيات همسرتان پيدا کنيد مي توانيد مقالات روان شناسي زن ومرد تبيان را مطالعه کنيد.
بعد از اينکه از روحيات طرف مقابل آگاه شديد بهتر است مراقب باشيد زندگي تان دچار يکنواختي نشود.اگر مدبرانه رفتار نکنيد و اگر در زندگى خود تغييرات لازم را اعمال نکنيد ، زندگى زناشويى شما احتمالاً خسته کننده مى شود. خستگي از زندگي مشترک گريبان خيلي از زوج ها را مي گيرد. شاداب بودن و مبتکرانه رفتار کردن، به زن و شوهر کمک فراوانى مى کند. اگر زن و شوهر خواهان زندگى زناشويى يا طراوت هستند بايد رشد و تغيير کنند.
درست همان طور که رشد جسمانى براى فرزندان ما امر مسلم است بايد پيوسته در زمينه هاى عاطفى، احساسى، ذهنى و معنوى نيز رشد کنيم. وقتى روابط زناشويى امکان رشد را فراهم نسازد ، آن پيمان کمرنگ مى شود.
دوست داشتن همسر بدين معنا نيست که لزوماً همه دقايق زندگى خود را با هم باشيد.
دوست داشتن همسر بدين معنا نيست که لزوماً همه دقايق زندگى خود را با هم باشيد. اين هم مى تواند از شور و شوق زندگى بکاهد. داشتن دوستان و فعاليت هاى مناسب وسيله اى است تا شادابى بيشترى به زندگى زناشويى خود بدهيد . معاشرت داشتن با زوج هاى ديگر نيز وسيله مناسبى است که به زندگى شما طراوت بيشترى مى دهد.
يکى از عوامل فرو نشاندن مهر و عشق در خانواده يکنواخت بودن و يکنواخت زندگى کردن است. حتى اگر از زندگى يک نواخت خود لذت مى بريد گاهى لازم است که کارى جديد و بر خلاف هميشه صورت دهيد.
براى حفظ شور و نشاط در زندگى زناشويى، زن و شوهر بايد در عشق رشد کنند. با هم زندگى کردن، با هم خنديدن، با هم گريستن و با هم آموختن به زن و شوهر امکان مى دهد که يکديگر را بيش از پيش دوست بدارند و مهر و محبت ميان شان بيشتر شود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید