صـرفا بـاید عاشق شوید و عاشق بـمانید. تنها چیزی که می تواند زندگی مشترک را از خطر نـابودی نجات دهد، همین است:
تجدید احساسات عاشقانه.
البته هیچ کس منکر این قضیه نیست که موفقیت در ازدواج تنها در سایه عشق به وجود نخواهد آمد. شما باید بخواهید؛ بخواهید که برای یکدیگر ارزش قائل باشید و از هم مراقبت کنید. در این راه باید از تمام تلاش خود بهره بگیرید. در حقیقت همان عشقی که بین شما دو نفر وجود دارد، انجام کارهای فوق الذکر را برایتان ساده تر میکند. اگر شما و همسرتان عمیقا عاشق یکدیگر باشید هر دو از جانتان برای دیگری مایه می گذارید و به هیچ وجه به خود اجازه نمی دهید که به اختلافات دامن بزنید.
زمانی که عاشق باشید، احساسات شخصی به شما کمک می کنند تا عواطف طرف مقابل را به درستی درک کنید. غرایزی در شما ایجاد می شود که تا کنون خودتان هم از وجود آنها بی خبر بوده اید. احساس می کنید که باید خونگرم، جذاب، گفتگو گر، صادق، و ستایشگر باشید. تمام این موارد زمانیکه عشق وجود داشته باشد به خودی خود به وجود آمده و کاملا طبیعی می باشند.
اما زمانیکه این احساس عشق دو طرفه وجود نداشته باشد، تمام مواردی که میتوانند به سلامت رابطه کمک کنند، در نظرتان غیر طبیعی جلوه می کنند. غریزه شما بر علیه زندگی مشترکتان قد علم می کند و به سمت جدایی گام بر می دارد. به همین دلیل در این بخش دلایلی جمع آوری شده است که با استناد به آنها می توانید عشق از دست رفته خود را باز یابید. زمانی که مجددا عشق و محبت به زندگی شما باز گردند، این مفاهیم می توانند به شما در حفظ آن تا پایان عمر کمک کنند.
شاید این دسته بندی با آنچه قبلا دیده اید اندکی متفاوت باشد، اما سعی کردیم ساختار آنها را کمی مرتب تر کنیم تا در ذهن خواننده نیز منطقی تر جلوه کند و بتواند مفاهیم کلی را بهتر درک نماید.
راهکار اصولی 1# بانک عشق
در تلاش های بی شائبه من در راه رسیدن به تکنیکی پیرامون حفظ سلامت زندگی مشترک به این نتیجه رسیدم که بهترین راه حل این است که به زوج ها آموزش دهیم چگونه می توانند عاشق یکدیگر شوند و چگونه می توانند این عشق را حفظ کنند. به همین دلیل، اصلی به نام "بانک عشق" را به وجود آوردم تا به وسیله آن زوج ها راحت تر دریابند که چگونه امکان دارد یک لحظه عاشق و دمی دیگر فارغ شد. با درک کلی این مطلب، زوج ها متوجه می شوند که هر کاری که انجام می دهند بر روی رابطه تاثیر مستقیم مثبت و یا منفی در بر دارد. این آگاهی باعث می شود تا همواره به طرف مقابل عشق بورزند و ازدواجشان را از خطر نابودی در امان نگه دارند.
درون وجود هر یک از انسان ها یک بانک عشق وجود دارد که اثرات رفتار دیگران با خود فرد را ثبت و ضبط می کند. هر کسی را که می شناسید یک حساب درون این بانک به نام خود دارد و هر کاری که انجام می دهند می تواند به حسابشان واحدهای عاطفی را بیفزاید یا کم کند. این سیستم شما را به صورت ناخودآگاه به سمت کسانی هدایت می کند که محبت بیشتری نثارتان می کنند. زمانی که شما یک فرد را با نیات خیرخواهانه می بینید، سپرده حساب او سیر صعودی پیدا می کند. زمانی که این سپرده به میزان معینی برسد (تا سر حد عشقی رمانتیک) رابطه صمیمانه و عاطفی میان شما و صاحب حساب به وجود می آید. اما زمانی که از این حد پایین تر رود، احساس نزدیکی و محبت شما نسبت به او از بین خواهد رفت. شما ممکن است به هر کسی که حسابش بالاتر از صفر باشد علاقه داشته باشید، اما فقط عاشق کسی می شوید که سپرده اش بالاتر از مرز عشق باشد.
البته باید به خاطر داشته باشید که احساسات نمی توانند شما را به راحتی تشویق به برقراری ارتباط مطلق با افرادی که خوشحالتان می کنند و یا بالعکس قطع رابطه با کسانیکه موجبات ناراحتی تان را فراهم می آورند، نمایند. زمانیکه با شخصی دارای احساسات بد رابطه برقرار می کنید، عملیات استرداد به صورت اتوماتیک در بانک عشق انجام خواهد شد. و اگر میزان آن بیشتر از سپرده گذاری باشد، حساب شخص مقابل می تواند به نقطه ای در پایین صفر نزول کند. در چنین حالتی بانک عشق تبدیل به بانک تنفر می شود. شما از کسانی که قدری پایین تر از صفر هستند، خوشتان نمی آید و اگر زیر خط نفرت باشند، شما از فرد مورد نظر متنفر خواهید شد.
سعی کنید همسری برای خود برگزینید که از او متنفر باشید!! احساسات شما هر کاری می کنند تا به نحوی از شر او خلاص شوند، شاید تنها راه حل منطقی که در نگاه اول به ذهنتان خطور می کند، طلاق باشد.
خانم ها و آقایون معمولا عادت دارند زمانی به دنبال مشاوره های خانوادگی بروند که در آستانه جدا شدن از هم قرار می گیرند. بانک عشق آنها تمام سپرده های خود را مصرف کرده و تقریبا به خط قرمز نزدیک شده است. از سوی دیگر هر چه از سپرده های بانک عشق کم می شود، موجودی حساب بانک نفرت افزایش پیدا می کند. این امر تا آنجایی ادامه پیدا می کند تا آنها دیگر از اینکه با هم در یک اتاق باشند هم فرار میکنند. آنها حتی نمی توانند به خاطر زندگی مشترکشان یک سال دیگر دندان روی جگر بگذارند و در کنار هم باقی بمانند، چه برسد به اینکه بخواهند دو مرتبه عاشق هم شوند.
اما شغل من این است: کاری کنم تا آنها مجددا عاشق هم شوند. من کاری می کنم تا آنها برداشت از حساب عشق را متوقف سازند و فقط به حساب خود سپرده اضافه کنند. من هر اصلی که برای آنها لازم و ضروری باشد را برایشان توضیح داده و تشریح می کنم.
راهکار اصولی 2# عادات و غرایز
غریزه نوعی الگوی رفتار در آدمی است که از زمان تولد در وجود او نهفته است. عادت ها الگویی هایی هستند که انسان در طول زندگی آنها را یاد می گیرد. هر دوی آنها بارها و بارها بدون هیچ وقفه ای همواره تکرار می شوند. اهمیت این دو مطلب در مقوله مورد بحث ما این است که هر دو، نوعی الگویی رفتاری به شمار می روند و همانطور که می دانید این الگوهای رفتاری هستند که برداشت و سپرده گذاری در بانک عشق را مقدور می سازند. از سوی دیگر بخش اعظم رفتار و خصوصیات فردی هر انسان از غرایز و عادات او نشات می گیرد.
غریزه و عادت می توانند سپرده گذاری هایی در بانک عشق انجام دهند. لذا دانستن این مطلب که چگونه می توان به انجام چنین کاری تمایل پیدا کرد، امری ضروری است. زمانی که نحوه اجرای آنرا فراگرفتید، سپرده گذاری به طور مکرر و بدون توقف انجام میپذیرد.
متاسفانه بسیاری از غرایز و عادات ما مانند فوران خشم و غضب منجر به کاهش موجودی حساب عشق می شود و از آنجاییکه امکان وقوع آنها بالاست، می توانند خطر جدی در نابودی حساب شما داشته باشند. اگر می خواهید به راستی در زندگی خود موفق باشید باید جلوی برخی از غرایز خود را بگیرید و بعضی از عادات خود را به دست فراموشی بسپارید. البته چشم پوشی از غرایز خیلی مشکل تر از عادت ها است، اما با اندکی تلاش می توان از هر دوی آنها اجتناب کرد.
همچنان که در بحث های آتی در مورد راهکارهای اصولی دیگر بحث خواهیم کرد، در ذهن خود، ارزش عادات خوب و ضرر عادات بد را مد نظر قرار دهید، چراکه در صورت تکرار تاثیرشان چند برابر خواهد شد.
مهمترین نیازهای احساسی
از چه طریق می توانید سریع ترین راه سپرده گذاری در بانک عشق را پیدا کنید؟ شاید این مورد، یکی از سوالاتی باشد که هزاران بار از زوج ها پرسیده ام. پرسش فوق تنها یک پاسخ دارد و آن ارزش قائل شدن برای نیازهای عاطفی یکدیگر است.
شما و همسرتان تنها به این دلیل عاشق یکدیگر شده اید که می توانستید موجبات خوشحالی هم را فراهم آورید. خوشحالی نیز فقط در سایه برآورده کردن نیازهای عاطفی میسر می شود. در این صورت حتی در زمانیکه احساس محبت رفته رفته کم می شود و یا در مواردی به طور کامل محو می گردد، با به کار گیری این شیوه، وضعیت برای مدت زمان طولانی به این منوال سپری نخواهد شد. هر زمان که تصمیم بگیرید مجددا در بانک عشق خود از نو سرمایه گذاری کنید، تمام احساسات خوب گذشته دومرتبه رنگ می گیرند و زندگی عاشقانه شروع می شود.
پیش از هر چیز باید بدانید که مهمترین نیازهای عاطفی شریک زندگیتان چیست (فرم پاسخنامه نیازهای عاطفی را برای خود در ذهنتان پر کنید) سپس کارهایی که میتواند منجر به ارضای احساسی همسرتان شود را تکرار کنید.
کاملا طبیعی است که اولویت بندی احساسی شما و همسرتان یکسان نباشد. شاید مسئله ای که در نظر شما اهمیت فراوانی دارد در نظر شریک زندگیتان از همان میزان اهمیت برخوردار نباشد. شاید احساس کنید مشغول انجام دادن کارهایی هستید که به هیچ وجه برایتان اهمیت ندارند؛ اما از سوی دیگر باید به خاطر داشته باشید که همسرتان تنها با اتکا به شماست که می تواند آنها را مرتفع سازد. اگر بتوانید در این کار موفق ظاهر شوید، به راحتی میزان سپرده خود را در بانک عشق و علاقه بالا برده اید.
تکنیک توجه کامل
شما و همسرتان باید در طول هفته زمانی را معین کنید که با آسودگی و بدون وجود هیچ گونه دغدغه ای مدت زمانی را در کنار هم بگذرانید، در غیر اینصورت قادر نخواهید بود تا مهمترین نیازهای عاطفی یکدیگر را برآورده سازید. ما هم به نوبه خود برای اینکه بتوانیم به زوج ها، کمکی در این راه کرده باشیم، تکنیک توجه همه جانبه را به وجود آوردیم: باید هر هفته زمانی در حدود 15 ساعت تمام را صرفا به همسرتان اختصاص دهید. از این زمان می توانید در جهت رفع نیازهای عاطفی، گفتگو، گردش و تفریح، اظهار محبت، و ارضای نیازهای جنسی بهره بگیرید. همچنین این روش به شما کمک می کند تا دچار یکی از بزرگترین اشتباهات در زندگی مشترک که همان "بی توجهی به همسر" است نشوید.
با به کارگیری این استراتژی نه تنها می توانید به سادگی نیازهای عاطفی همسرتان را برآورده سازید، بلکه قادر خواهید بود کلید راه گشای سایر تکنیک های مطلوب را نیز بدست آورید. اگر زمانی را به طور مجزا به همسر خود اختصاص ندهید، نمی توانید به راحتی با هم گفتگو کنید و دیری نخواهد گذشت که موهبت الهی "برقراری ارتباط" را نیز از دست خواهید داد. با توجه به این نکته اساسی می توانید توجه خود را به جزئیتات مهم زندگی معطوف کنید.
اما متاسفانه به محض اینکه دو نفر با هم ازدواج می کنند و یا پای فرزندی به زندگی آنها باز می شود، معمولا وقت کافی برای در کنار هم بودن را از دست می دهند. شاید همان کارهای گذشته را انجام دهید اما برآوردن نیازها را موکول می کنید به "وقت اضافه"؛ همانطور که خودتان هم می دانید با توجه به شیوه ماشینی زندگی نوین، در برنامه روزانه افراد، کمتر، چیزی به نام "وقت اضافه" دیده می شود. نبود وقت کافی برای تجمع دو نفره به مرور زمان باعث بروز ناخوشی می شود و شادی های گذشته رنگ می بازند. حتی کار به جایی می رسد که شما احساسات و عواطف واقعی تان را هم با همسرتان در میان نمی گذارید، چرا؟ چون وقتی برای این کار به شما داده نمی شود!
سعی کنید اولین اولویت خود را خالی کردن وقتی برای جمع دو نفره تان قرار دهید. با این کار دیگر وقت ارزشمند خود را صرف امور بی ارزش نخواهید کرد. در کنار هم بودن باید نسبت به مسائل شغلی، و امور مربوط به بچه ها ارجحیت داشته باشد. در کنار هم بودن شما دو نفر امری حیاتی و ضروری است پس سعی کنید به هر قیمتی شده آنرا به وجود آورید.
من می توانم پیشنهاد کنم که : 1) در زمان مذکور جایی روید که دور از فرزندان و یا فامیل و دوستان باشید. 2) از این زمان در جهت رفع نیازهای مهم عاطفی، گفتگو، تفریح و سرگرمی، و ارضای جنسی کمک بگیرید. 3) سعی کنید حداقل هفته ای 15 ساعت با هم تنها باشید. زمانی که با هم قرار می گذارید تمام محبت خود را به طرف مقابل اظهار کنید و دوباره عاشق هم شوید. زمانیکه سر خود را به چنین کارهایی گرم کنید، عشقتان نیز به مرور زمان جاودانه شده و هرگز از بین نخواهد رفت. البته باید توجه داشته باشید که هیچ گاه نباید عشق ورزیدن را محدود به زمان خاصی کنید. چرا باید فقط در زمان معاشقه، به هم محبت کنید؟ چه اشکالی وجود دارد که عشق به بطن زندگیتان وارد شود؟ هیچ اشکالی در این زمینه وجود ندارد؛ پس سعی کنید تا همیشه صمیمانه به هم عشق بورزید.
اگر بتوانید مهمترین نیازهای عاطفی همسرتان را برآورده کنید، به عنوان بزرگترین منبع مولد خوشحالی او در می آیید. اما اگر مراقب نباشید، این امکان وجود دارد که موجبات ناراحتی او را به وجود آورید.
اگر به محض اینکه در بانک عشق سپرده گذاری می کنید، کاری انجام دهید که موجب افت حساب شود، تلاش های شما به طور حتم بی نتیجه خواهد ماند و هیچ ارزش خاصی در بر نخواهد داشت. به همین دلیل علاوه بر اینکه نیازهای مهم عاطفی او را برآورده می نمایید، در عین حال باید از همسرتان پشتیبانی کنید و جلوی برداشت های گاه و بی گاه ناشیانه خود را بگیرید. سعی کنید با توجه بیشتر به کارهای روزانه، اموری که باعث ایجاد ناراحتی برای شریک زندگیتان می شود را از برنامه خود حذف کنید.
خصوصیاتی نظیر خشم، بی اعتنایی، رنجش، خودخواهی، استقلال طلب، بی احساسی و ناپاکی جزء ویژگی هایی هستند که در وجود تمام انسان ها یافت میشوند. باید کاری کنید تا هیچ گاه احساساتی از این دست بر شما غلبه نکنند و باعث از بین رفتن گرما و محبتتان نشوند. شاید این احساسات جزء خصوصیات طبیعی هر انسانی باشند اما من آنها را "مخرب عشق" نامگذاری کرده ام چرا که باعث از بین رفتن عشقی که زوج ها نسبت به هم دارند می شوند. اگر با خود تصمیم بگیرید که موجبات ناراحتی همسرتان را به وجود نیاورید، هر کاری که از دستتان بربیاید را برای غلبه بر این احساسات منفی، انجام خواهید داد. با حذف "مخرب های عشق" از زندگی، نه تنها به نوعی از همسرتان حمایت می کنید بلکه به طور ناخودآگاه محبت و توجه او را نیز به سمت خودتان جلب می کنید.
صداقت عمقی و حقیقی
رعایت اصل صداقت کار ساده ای نیست. امروزه انسان ها به صداقت و درستی کمتر توجه می کنند و اکثر زوج ها تصور می کنند که ملزم نیستند تعهدی در این زمینه به یکدیگر ارائه دهند. بسیاری از مشاوران خانواده و رهبران بزرگ دینی نیز به اشتباه معتقدند که شاید صداقت همیشه راه حل مناسبی نباشد. آنها بر این باورند که افشای حقایق گذشته کاری ظالمانه بوده و به نوعی خودخواهی محسوب می شود. اگر بازگو کردن حقیقتی موجب رنجش همسرتان می شود، بهتر است آنرا به صورت یک راز در سینه خود مخفی نگه دارید. در نهایت آنها اظهار می دارند که در مورد اشتباهات خود به همسرتان دروغ بگویید و یا اگر راضی به این کار نمی شوید می توانید در مورد آنها هیچ سخنی به میان نیاورید.
در جایی که دروغ گفتن در مورد اشتباهات گذشته نکوهیده به شمار نمی رود، پس چرا در مورد خطاهای حال و یا حتی آینده دورغ نگوییم؟ به نظر من این کار درست شبیه به این است که در قایقی که خودتان هم سرنشین آن هستید سوراخی ایجاد کنید. به تدریج خودتان هم با آن غرق خواهید شد. همیشه صادق باشید؛ در غیر اینصورت مجبور می شوید برای دغل بازی هایی که درآورده اید، عذر بدتر از گناه بیاورید.
برای اینکه زوج ها همواره به خاطر داشته باشند که صداقت در زندگی مشترک از چه جایگاه مهمی برخوردار است من تکنیک صداقت ریشه ای را خلق کردم: تمام اطلاعات مربوط به خودتان را در اختیار همسرتان قرار دهید. این اطلاعات می توانند شامل: عقاید، افکار، احساسات، عادات، علایق، دلزدگی ها، تاریخچه زندگی خصوصی، کارهای روزانه و برنامه های زندگی آینده باشند.
صداقتی که با اراده شخصی خودتان به وجود بیاید ضامن سلامت و سعادت زندگی مشترک خواهد بود. صداقت نه تنها شما دو نفر را از نظر احساسی به یکدیگر نزدیک تر می کند بلکه عادت زشت راز داری در مقابل همسر را نیز در شما از بین می برد.
استراتژی صداقت ریشه ای و به همراه تکنیک توافق دو جانبه دست به دست هم می دهند و شما را به سمت یک زندگی متحد و یکپارچه رهنمون می سازند. در آن زندگی هر کس به طور تضمینی تا پایان عمر به دیگری عشق می ورزد. در این حالت دیگر خبری از خیانت و زندگی دومی که بخواهید از همسر اولتان مخفی نگه دارید (همانطور که می دانید این امر یک تهدید جدی در هر رابطه ای به شمار می رود) نخواهد بود.
دهنده و گیرنده
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا گاهی همسرتان "مسخر شده" به نظر میرسد؟ گاهی دوست داشتنی، با محبت و با ملاحظه می شود و لحظه ای بعد خودخواه و بیفکر. وجه دوم، روح اهریمنی اوست. همانطور که می دانید وجود تمام انسان ها از دو بخش سرشته شده است. من اسم دهنده و گیرنده را بر روی این دو قسمت گذاشته ام.
همه ما دوست داریم تا آنجایی که می توانیم تغییراتی در زندگی دیگران به وجود آوریم، دلمان می خواهد آنها خوشحال باشند، و خودمان نیز در شادی هایشان سهیم باشیم. زمانی که در چنین شرایطی قرار می گیریم مستقیما از سوی سیستم دهندگی در حال کنترل هستیم؛ قانون دهندگی این است که هر کاری که از دستتان برمی آید برای خوشحالی دیگران انجام دهید و از تمام اموری که به نحوی موجبات ناراحتییشان را به وجود می آورند، اجتناب کنید. حتی اگر دوری از آن مسائل باعث ایجاد ناراحتی فردی در خودتان شود. همه ما تصور می کنیم با به کارگیری این قانون ها تشویق می شویم تا ارتباط سالم تری را در زندگی مشترک خود برقرار کنیم.
اما از سوی دیگر نباید فراموش کرد که انسان دوست دارد صاحب بهترین ها در زندگی خود باشد. ما می خواهیم همواره خوشحال باشیم، زمانی که چنین احساسی بر ما غلبه کند، سیستم گیرندگی فعال می شود. قانون این سیستم از این قرار است که شما باید هر کاری را که از دستتان برمی آید در جهت رسیدن به شادی شخصی انجام داده و از هیچ کوششی مضایقه نکنید. به عبارت دیگر هر کاری که را که خوشحالتان می کند، انجام دهید هر چند کار مورد نظر سبب ایجاد ناراحتی برای دیگران شود. هر گاه چنین احساسی به شما دست داد، بدانید که کنترل امور به دست بخش گیرنده افتاده است.
معمولا در روابط روزمره تعادل موزونی میان این دو بخش از شخصیت افراد وجود دارد. اما در ازدواج این امکان وجود دارد که در مواردی تعادل میان این دو بخش بر هم خورده و مشکلاتی را برای فرد به وجود آورند. همین امر سبب به وجود آمدن اکثر مشکلات زوجین می باشد. اگر بیش از اندازه خود را در اختیار بخش دهنده قرار دهیم، برای خوشحال کردن همسر خود باید متحمل رنج های فراوانی شویم، و بالعکس اگر در قبول پیشنهادات بخش گیرنده زیاده روی به خرج دهیم، انتظاراتمان بیش از اندازه بالا میرود و شریک زندگیمان نمی تواند برای یک لحظه هم که شده آرامش داشته باشد. به هر حال هیچ یک از دو مورد ذکر شده نسبت به دیگری برتری ندارند؛ چراکه در هر دو حالت یکی از طرفین مورد آزار و رنجش قرار می گیرد.
3 وضعیت ذهنی در ازدواج
بهره گیری از سیستم دهنده و گیرنده، 3 حالت مختلف ذهنی را در شما به وجود می آورد که من از آنها به عنوان "وضعیت ذهنی" یاد می کنم. این وضعیت ها تاثیر مستقیمی بر روی نحوه حل اختلافات به وجود آمده، میان زن و شوهرها دارند. اما متاسفانه در هر سه وضعیت، تقریبا با گفتگو و اختلاط نمی توان به نتیجه رسید. به همین دلیل است که معمولا در مباحث خانوادگی، گفتگو و تبادل نظر دشوار و در مواردی غیر ممکن به نظر می رسد.
زمانی که عاشق یکدیگر بوده و خوشحال باشیم در حالت صمیمیت با یکدیگر به سر می بریم. چنین وضعیتی از طرف سیسیتم دهنده کنترل می شود و ما را تشویق مینماید تا از قوانین بخشندگی پیروی کنیم: کارهایی انجام دهید تا همسرتان خوشحال شود و از کلیه اموری که موجبات ناراحتی او را فراهم می سازد، خودداری نمایید. با بهره گیری از این روش شاید کارهایی انجام دهیم که باعث خوشحالی همسرمان شویم، اما متاسفانه با تکنیک فوق الذکر به خودمان آسیب می رسانیم چراکه از علایق و خواستهای شخصی مان کناره گیری کرده ایم.
متاسفانه موافقت هایی که در زمان صمیمیت ایجاد می شود پس از چندی برایتان غیر قابل تحمل شده و شادی زندگی از بین می رود و به همین دلیل چیزی نمی گذرد که بخش گیرنده فعال شده و شروع به کار می نماید. قانون این سیستم از این قرار است: هر کاری که می خواهی برای خوشحالی خودت انجام بده، حتی اگر دیگران از آن کار ناراضی بوده و ناراحت می شوند. به کارگیری این استراتژی باعث می شود از ما فردی متوقع، بی اعتنا، و عصبانی درست کند. دعوا کردن تنها راه حل افراد در "مذاکرات" است.
زمانی که با به کار گیری این شیوه نیز به خواست ها و نیازهایمان دست پیدا نکردیم، به سمت تسویه حساب کلی سوق پیدا می کنیم. این سیسیتم ما را تشویق میکند تا به طور کلی از همسرمان قطع امید کرده و هیچ کاری به کار او نداشته باشیم. دیگر از او انتظار نداریم تا کاری را در قبال ما انجام دهد و ما نیز به نوبه خود هیچ کاری در قبال او انجام نخواهیم داد. در چنین وضعیتی ما از نظر عاطفی از شریک زندگی خود جدا می شویم.
آیا به راستی زمانی که زوجین به این قسمت رسیدند، باز هم امیدی وجود دارد که بتوانند به صمیمت گذشته بازگردند؟ و اگر روزی مجددا به آن دست پیدا کردند، چگونه می توانند شرایط موجود را برای همیشه ماندگار باقی نگه دارند؟ پاسخ به این سوالات در راهکار اصولی بعدی کاملا مشهود است.
راهکار توافق دو نفره
غرایز فردی هیچ گاه نمی تواند شما را به سمت مذاکرات منصفانه هدایت نماید. یا سبب می شوند بیش از اندازه از خودتان مایه بگذارید ( صمیمیت یکطرفه) و یا باعث می شوند از حساب خودتان دزدی کنید ( دعوا و بحث بی مورد). در حالت تسویه حساب کلی نیز هیچ یک از طرفین به هیچ وجه احساس نمی کنند که نیازی به مذاکره و گفتگو وجود دارد. این در حالی است که اگر می خواهید احساسات و نیازهای مهم یکدیگر را برآورده سازید و انفجارهای عاشقانه هم به طریقی از زندگیتان رخت بربندند، مذاکرات منصفانه اولین راهکار اصولی به شمار می رود.
شما باید برای خود قوانینی معین کنید و اجازه ندهید تا ناخواسته به سمت یکی از سیستم ها گیرنده و یا دهنده، کشیده شوید چرا که در هر حال یکی از طرفین آسیب احساسی و عاطفی می بیند. بنابراین باید کاری کنیم تا هیچ یک از طرفین آزرده خاطر نشوند. این مطلب را به عنوان توافق دوجانبه به شما معرفی می کنیم: هیچ گاه دست به انجام کاری نزنید، مگر اینکه همسرتان رضایت قلبی خود را نسبت به موضوع، اظهار کرده باشد.
تقریبا هر کاری که هر یک از شما انجام می دهد بر روی دیگری تاثیر مستقیمی می گذارد. بنابراین مهم است که قبل از انجام کار، تاثیرات آن را به دقت تحلیل و بررسی نمایید. این راهکار به شما یاد آوری می کند که پیش از هر گونه عملی حتما با همسر خود مشورت کنید تا خدای نکرده مسبب ایجاد ناراحتی در او نشوید. با به کار گیری این روش دیگر هیچ گونه دلخوری میان شما دو نفر ایجاد نشده و بالاجبار کارها طبق خواست و میل باطنی هر دوی شما انجام می پذیرند. بدون وجود گفتگو و مذاکرات مشتاقانه و دلپذیر، امکان ندارد بتوانید به توافق مطلوب دست پیدا کنید.
4 رکن اساسی برای موفقیت در مذاکرات
زمانی که شما و همسرتان بر سر موضوعی دچار اختلاف شدید، تا زمانیکه به توافق کامل و دوجانبه نرسیده اید، دست به هیچ گونه اقدامی نزنید. اما سوال اینجاست که چگونه می توانید به یک چنین توافقی دست پیدا کنید؟ من پیشنهاد می کنم از این 4 اصل کمک بگیرید:
برای مذاکرات خود قوانین اساسی مبزول فرمایید:
قانون اساسی 1: در تمام طول مدت بحث لبخند بر روی لب داشته و ادب را رعایت کنید.
قانون اساسی 2: تا آنجا که می توانید به حریم شخصی طرف مقابل تجاوز نکنید، بی اعتنایی از خود نشان ندهید، و از عصبانیت جدا خودداری فرمایید. حتی اگر هر یک از این حرکات از جانب همسرتان نیز سر زد، باز هم سعی کنید خونسردی خودتان را حفظ کنید و عکس العمل نابجا بروز ندهید.
قانون اساسی 3: اگر در تنگنا قرار گرفتید و احساس کردید هیچ کاری نمی توانید انجام دهید و از روی ریل اصلی خارج شدید، مذاکرات را در همان نقطه قطع کرده و ادامه بحث را به زمان دیگری موکول کنید.
مشکل باید از دیدگاه هر دو طرف مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در ضمن به خاطر داشته باشید که به نظریات شریک زندگیتان احترام بگذارید.
هر راه حلی که به ذهنتان می رسد را بازگو کنید، از نیروی خلاقیت خود کمک بگیرید تا راه حل هر چه مطلوب تر گردد. اگر یک کاغذ و قلم هم در اختیار داشته باشید بد نیست. در اینصورت می توانید تمام نظریاتی که را که به ذهنتان می رسد، یادداشت کنید.
راه حلی را انتخاب کنید که توافق دو جانبه را صمیمانه، و متقابل نماید.
همیشه در زمان بروز مشکل و اختلاف راه حلی را برگزینید که بیشترین میزان عشق و محبت را به حساب بانکی عشق واریز می نماید. همزمان باید از برداشت های گاه و بیگاه نیز پرهیز کنید. همچنین باید به یاد داشته باشید که روش انتخاب راه حل نیز به همان اندازه مطلوب بوده و واحدهای عشقی بانک را افزایش دهد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید