خواستگاری، یکی از مراحل ازدواج است که داماد و خانواده او به منزل خانواده عروس می روند و درخواست خود را برای ازدواج مطرح می کنند. در این خصوص در روایات سفارش هایی مطرح شده که به برخی از نکات مهم می پردازیم.
در روایات آمده است که قبل از خواستگاری، دو رکعت نماز بخوانید و بعد از نماز این دعا را قرائت نمایید:
خدوندا! من قصد ازدواج دارم؛ پس پاکدامن ترین از زنان را برایم مقدر فرما؛ کسی که مرا و مالم را بهتر برایم حفظ می کند؛ و از گسترده ترین روزی برخوردار و با برکت ترین زنان است و فرزندی طیب (و پاکیزه) که جانشین صالحی در زندگی و بعد از مرگم باشد، برایم مقدر فرما
یا در روایتی دیگر آمده است که امیر المؤمنين ع فرمودند: هر کس از شما که قصد ازدواج دارد، دو رکعت نماز بخواند و پس از سوره حمد سوره یس بخواند و وقتی از نماز فارغ شد، خداوند تعالی را حمد نمايد و ثنا و ستایش نماید و عرضه بدارد: «خداوندا همسری روزی ام کن با محبت، فرزندآور، سپاسگزار و باغیرت؛ همسری که اگر به او احسان کردم شکر نماید و اگر بدی کردم درگذرد.»
در صورتی که همسری مناسب و با شرایط انتخاب نموده ایم، باید به صورت رسمی و طبق روال شرعی اقدام لازم صورت گیرد. در فقه بیان گردیده که: «خواستگاری از زنی که برای خواستگار مانعی از ازدواج با وی وجود ندارد، مستحب است.»
البته، پدر، حق ولایت بر ازدواج دخترش دارد و قرآن کریم، به پدر خطاب می کند که دختر خود را به مشرکان ندهید: «به مردان مشرك، زن ندهید تا ایمان آورند.» (بقره، ۲۲۱) و امام صادق (ع) فرمودند: دختران باکره، جز با اذن پدرشان به ازدواج در نیایند. در این خصوص، در کتب فقهی، نکات مربوطه بیان شده است.
در خواستگاری، اصل بر درخواست مرد از زن است؛ چرا که خواستگاری مرد از زن بر طبق ناموس آفرینش است و عکس آن مطلوب نیست و اصولا این امر یک مسأله غریزی است و فقط مربوط به انسانها نیست؛ بلکه حتی در عالم پرنده ها و حیوان ها نیز جنس نر به سراغ جنس ماده می رود. همچنین، با این کار، شخصیت و حرمت زن نگاه داشته میشود و از شکست روحی و روانی او جلوگیری می گردد؛ چرا که اگر خواستگاری از طرف زن باشد، پاسخ منفی طرف مقابل او را می شکند؛ ولی برای مرد، پاسخ منفی شنیدن سخت نیست.
البته پدر دختر اگر جوانی را برای همسری دخترش پسندید، می تواند به شکل مناسبی به او پیشنهاد دامادی دهد و زمینه را برای ازدواج فراهم سازد. چنانکه قرآن در داستان موسی و شعیب می فرماید: موسی (ع) به دختران شعیب (ع) کمک نموده و به گوسفندان آنها آب داد، دختران به خانه آمدند و جریان پیش آمده را برای پدرشان نقل کردند، حضرت شعیب (ع) به دنبال موسی (ع) فرستاد تا مزد زحمات او را بدهد. اما به او پیشنهاد داد با یکی از دخترانش ازدواج کند:
«(حضرت شعیب به موسی) گفت: من قصد دارم یکی از این دو دخترم را به همسری تو درآورم، براین (شرط) که هشت سال برای من کار کنی و اگر این مدت را به ده سال تمام کردی، (بسته به خواست و محبت) از ناحیه توست و من نمی خواهم که بر تو سخت گیرم، بزودی به خواست خداوند، مرا از صالحان خواهی یافت.» (قصص، ۲۷_۲۵)
براساس این آیه، اگر از امین بودن، توانایی و علاقه مندی به کار جوان مطمئن شدیم، نداشتن امکانات و مسکن را مانع ازدواج قرار ندهیم و هنگام صحبت برای مهریه، پدر عروس، مبلغ کمتر را پیشنهاد کند و پذیرش مبلغ بیشتر را به اختیار داماد بگذارد.
در روایات آمده است: وقتی حضرت علی (ع) از پیامبر گرامی حضرت فاطمه (ع) را خواستگاری نمود؛ آن حضرت فرمودند: چه میزان مهریه برای این ازدواج در نظر گرفته ای، عرض کرد: «يك شميشير، يك اسب و يك زره .» فرمود: « شمشیر و اسب را لازم داری، اما زره را بفروش.» حضرت على (ع) زره خود را به ۴۸۰ درهم فروخت و آن را خدمت پیامبر می آورد. حضرت بخشی از آن را به مقداد داد و فرمود: با این پول برای فاطمه (س) جهیزیه تهیه کن
از این حکایت نیز استفاده می کنیم که پدر عروس در تعیین مهر، تمکن مالی داماد را ملاحظه کند. زیرا کمال، مهمتر از مال است و دامادی که کمالات دارد، ولی از مال محروم است، بر افراد متمول مقدم است. عثمان و عبد الرحمن بن عوف هر دو پیش از حضرت علی برای خواستگاری حضرت فاطمه ای آمدند و برای جلب نظر حضرت گفتند که مهریه اش صد شتر همراه با بار پارچه اعلای مصری و ده هزار دینار می باشد. حضرت رسول یا خشمناك شد و فرمود: «تو مرا اسیر دنیا می دانی» اما وقتي على (ع) خواستگاری نمود، پیامبراکرم (ص) در توصیف او به فاطمه او فرمود: "على بن ابی طالب کسی است که قرابت و فامیلی و فضل و اسلامش را میدانی و من از پروردگارم خواسته ام تاترا به تزویج کسی که بهترین خلق و محبوبترین آنان در نزد اوست، درآورد.»
۱- در فقه بیان شده که کسی که به خواستگاری می رود، می تواند زنی را که خواستگاری کرده با شرایطی ببیند؛ از جمله:
- به قصد لذت نباشد؛ اگرچه بداند که با نگاه، به صورت قهری و بدون اختيار لذت حاصل می گردد.
- احتمال بدهد که با دیدن ، آگاهی و شناختش بیشترمیگردد.
- احتمال حصول توافق برای ازدواج داده شود.
در روایات آمده است که از امام باقر (ع) در خصوص مردی که قصد ازدواج با زنی را دارد، سؤال شد که آیا می تواند به او نگاه نماید؟ فرمودند: «بله؛ می تواند نگاه خریدارانه داشته باشد. همچنین، رسول گرامی می فرمودند: «وقتی یکی از شما قصد ازدواج دارد؛ اشکالی ندارد که نگاهش نافذ و دقیق باشد؛ چرا که او خریدار (و خواستگار) است.»
۲- اگرچه اجازه پدر در ازدواج دختر نیز شرط است؛ اما رضایت دختر لازم است و پدر نمی تواند به اکراه و اجبار دختر را وادار به پذیرش نماید. در تاریخ نیز آمده است که وقتی علی (ع) از فاطمه (سلام الله علیها) خواستگاری نمود، پیامبر اکرم (ص) فرمود: قبل از تو نیز خواستگارانی برای فاطمه (س) آمده است و وقتی با او در میان گذاشته ام، کراهت و عدم رضایت را در چهره اش مشاهده کرده ام، حال نیز باید مهلت دهی تا نظر او را جويا شوم. وقتی پیامبر گرامی اسلام غیر بردخترش وارد شد، فرمود: "على بن ابی طالب کسی است که قرابت و فامیلی و فضل و اسلامش را می دانی و من از پروردگارم خواسته ام تا تو را به تزویج کسی که بهترین خلق و محبوبترین آنان در نزد اوست، در آورد و علی درباره ازدواج با تو سخنی با من داشته است، نظر تو در این باره چیست؟ " فاطمه سکوت کرد و روی خود را برنگرداند؛ سپس پیامبر برخاست، در حالی که می گفت: الله اكبر، سکوت فاطمه اقرار و رضایت اوست....
۳- چه بسا خواستگاری که به ازدواج نیانجامد؛ در این گونه موارد نباید ناامید شد و خود را شکست خورده دانست و گرفتار ناراحتی و افسردگی گشت و یا برای رسیدن به آن مورد، خود را سالیان سال معطل نمود. در تاریخ آمده است که وقتی بلال به خواستگاری دختری رفته بود، به اولیای دختر گفت: «اگر پیشنهاد ازدواج ما را بپذیرید، الحمدلله و اگر نپذیرید، الله اكبر.»
۴- بعضی والدین در پاسخ به خواستگاران دچار رودربایستی شده و در عین حال که بنا به دلایلی معقول و شرعی، ازدواج را به صلاح نمی دانند، جواب مثبت می دهند و با این کار دخترشان را به فرد نااهل می سپارند. اصرار و التماس طرف مقابل، در صورتی که فرد نااهلی است، نباید خانواده دختر را تسلیم نماید.
۵- معمولا در مرحله خواستگاری، از پسر یا دختر تحقیق به عمل می آید؛ اگرچه اصل حفظ آبروی مردم است، اما با توجه به اهمیت ازدواج باید واقعیت ها را بیان نمود و این کار غیبت و بدگویی به حساب نمی آید؛ چرا که ممکن است در صورت کتمان، ازدواج به طلاق بیانجامد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید