نقد سخنی بهظاهر زیبا اما سمی
«در کشوری که امامهای خفته در خاک، ثروتمندتر از آدمهای زندهاند و ارزش امامزادهها بیشتر از کودکان گرسنه است، نه اندیشهای رشد میکند، و نه فقر نابود میشود.»
* اگر فرسنگها از فرهنگ خود دور بودیم، شاید حرف شما به دلمان مینشست. اگر هزاران کیلومتر از این حرمها یا آنهایی که به چنین جاهایی رفتوآمد دارند، دور بودیم، شاید تأییدتان میکردیم، اما ما میان همین مردمیم. شما هم اگر با آنها دیدار و گفتوگو کنید، از پاسخهایی که خواهند داد، شگفتزده خواهید شد.
* گفتید که «ثروتمندتر از آدمهای زندهاند!» اما چرا نگفتید که این ثروت در کجا صرف میشود؟ اگر جستوجو و تحقیق کنید، مطمئنم نگاهتان تغییر خواهد کرد.
* حرف از رکود اندیشه زدید، ولی حرف از اندیشهها و اندیشمندان نزدید. بزرگانی که در جوار همین حرمها زیستهاند و رشد یافتهاند، همانهایی هستند که با توصیه به علمآموزی رقم بیسوادی کشور را تقریباً به صفر نزدیک کردهاند.
* در دنیای واقعی زندگی میکنیم، پس واقعی حرف بزنیم. در دنیایی که «فقر آرامش» بیداد میکند، با مردمی روبهرو هستیم که حاضرند همه داراییهای خود را بدهند، اما این آرامشِ به دست آمده از حضور در «حرم» را از دست ندهند.
* درباره کشورهایی که حرم و امامزاده ندارند، ولی غرق در فقر و فسادند، نظر خاصی ندارید؟! آیا در جاهایی که امامزاده ندارند، اما تا دلتان بخواهد سرمایهدار بیدرد و آدم مشهور و فوتبالیست ثروتمند، فقر نابود شده؟
* دقیقاً از چه کسانی انتظار دارید که فقر را نابود کنند؟ آیا طبقه مرفه و ثروتاندوز یک جامعه، یا حتی قشر غیرمذهبی وظیفهای در برابر کودکان گرسنه ندارند؟!
* هیچوقت عملکرد ضعیف دانشآموز را به پای معلم نمینویسند و ضرورت مدرسه را انکار نمیکنند. چرا ناکارآمدی برخی از مسئولان و کوتاهیهای خودمان را به پای دین و امامان مینویسید؟!
* در کجای عالم نمونههای اینچنینی سراغ دارید که مردمش با اعتقاد به همین امامان و امامزادهها از وقت و مال خود مایه بگذارند و با تهیه غذای نذری و بستههای معیشتی هزاران گرسنه را سیر کنند؟
* شما دچار خطای شناختی «ذهنخوانی» شدهاید و درباره افکار ما گرفتار پیشداوری. شما از کجا متوجه شدید که کودکان گرسنه برای ما اهمیتی ندارند؟
شایسته اکبرزاده
مجله آشنا، شماره 221، صفحه 44.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید