تأثير بخشش بر روابط خانواده
اهميت بخششعفو و بخشش، يعني روح گذشت از کوتاهي ديگران و ناديده گرفتن خطاهاي آنان، نمونهاي از اخلاق نيک و بزرگي روح و نيز از آداب معاشرت است؛ زيرا در زندگي کمتر کسي ديده ميشود که حقي از او تباه نشده و ديگران حرمت او را نشکسته باشند.
شرط پايداري زندگي اجتماعي نيز عفو و گذشت است. اگر همه مردم در گرفتن حقوق خويش دقيق و جدي باشند و از کوچکترين لغزش ديگران چشم نپوشند، زندگى، بسيار تلخ خواهد شد و روح صفا و صميميت به کلي رخت برخواهد بست.
ازاينرو، خداوند عالم در قرآن به ما دستور «عفو» و «صفح» داده است، «وَلْيعْفُوا وَلْيصْفَحُوا»[1] عفو حالتي است که چنانچه انسان آن را داشته باشد، با وجود ديدن عيبها و اشتباههاي ديگران، از آن ميگذرد، ولي اگر کسي صفح را داشته باشد، داراي سعة صدر ميشود. در نتيجه، بديها کاستيها و خطاهاي ديگران را هرگز نميبيند. حضرت رسول(ص) به عتبه فرمود: «ميخواهي تو را خبر دهم به افضل اخلاق اهل دنيا و آخرت؟ نزديکي کن به هر که از تو دوري کند و بخشش کن بر کسي که تو را محروم سازد و گذشت کن از آن کسي که بر تو ظلم نمايد»[2] و روايت ميکنند که حضرت موسي(ع) عرض کرد: «پروردگارا! کدام يک از بندگان تو نزد تو عزيزترند؟ فرمود: آنکه در وقت قدرت و توانايي عفو نمايد».[3]
و همينقدر فضل و شرافت از براي عفو و بخشش کافي است که از نيکوترين صفات پروردگار است و در مقام ستايش، او را به اين صفت زيبا ياد ميکنند. امام زينالعابدين(ع) در مناجات خود ميگويد: «انت الذي سميت نفسک بالعفو فاعف عنى؛ تويي که خود را به عف و گذشت نام بردهاى، پس در گذر از من».[4]
بديهي است گذشت و خطاپوشى، از ويژگيهاي نيکويي است که بايد مرد و زن در کانون خانواده، پايبندي به آنها با يکديگر رفتار کنند، همچنانکه اين خصلت در سيره ائمه معصوم و انبياي الهي(ع)، جلوه تام دارد. آنان بسيار با گذشت و خطا پوشند. نمونههايي چون گذشت امام حسن مجتبي(ع) از مرد شامي و اکرام و اطعام او. همچنين چشمپوشي حضرت يوسف(ع) از گناه برادرانش و زليخا، سرمشقي است براي روندگان راه اولياي خدا. يوسف نبي از ستم بزرگي که برادرانش در حق او کردند، در اوج عزت و قدرت، با بزرگواري و جوانمردي گذشت کرد و به آنان فرمود: «شما مرا عزيز مصر کرديد». از جرم زليخا نيز گذشت و سالهاي سخت زندان را به هيچ انگاشت.
برخي از آثار پرخير و برکت گذشت و بخشش در روابط زوجين و ديگر اعضاي خانواده عبارتند از:
1. آمرزش گناهان و افزايش ايمان
چشمپوشي و بخشش، از نشانههاي ايمان و مکارم اخلاق است. کسي که خطاهاي ديگران را ناديده بگيرد، خداي متعال نيز از گناهان او ميگذرد و او را مشمول رحمت و آمرزش قرار ميدهد:
وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ. (نور: 22)
بنابراين آيه و ديگر آيات، مربوط دراينباره صبر و خويشتنداري و فرو نشاندن خشم در برابر بديها و خطاهاي ديگران، به ويژه نزديکاني که همه روزه ساعتهاي زيادي را کنار آنها سپري ميکنم، آمرزش حضرت حق را به دنبال دارد.
از طرفي وقتي همسر و فرزندانتان به سبب خوشرفتاريتان، از شما راضي باشند، بدانيد که در زمره بهترين مسلمانها هستند؛ زيرا رسول خدا(ص) بارها ميفرمود:
خيرکم خيرکم لاهله و انا خيرکم لاهله.[5]
بهترين شما آنهايي هستند که براي زنان خود بهترند و من بهترين شما هستم درباره همسرانم.
و نيز در حديثي ديگر ميخوانيم: «هرکس محبتش به همسر خود بيشتر باشد، ايمانش به خداوند زيادتر است».[6]
2. عفو مايه صفا، صميميت و سرافرازى
بسياري از وقتها که خود انسان دچار خطا و کاستي ميشود، از اطرافيان و خانواده انتظار گذشت دارد، درحاليکه در برخورد با ديگران ذرهاي گذشت و چشمپوشي از خود نشان نميدهد. کسي که انتظار دارد ديگران خطاهاي او را ناديده بگيرند، خود نيز بايد از بديهاي آنان بگذرد و لغزشهايشان را ناديده انگارد تا از جرم و کوتاهي او درگذرند. اگر کسي بديهاي اعضاي خانواده را با بدي پاسخ گويد و انتقامجويي کند، با اينگونه برخورد، کينه و دشمني آنها را برميانگيزد، ولي هرگاه بدي را با نيکي و نرمي پاسخ گويد، ميتواند از اين راه، طرف مقابل را شرمسار و آگاهانه همراه خود سازد و کينه و دشمني او را به دوستي و رأفت تبديل کند، چنانکه خداوند در قرآن ميفرمايد:
وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الّذي بَيْنَکَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنّهُ وَلِيٌ حَميمٌ. (فصلت: 34)
و نيکي با بدي يکسان نيست. [بدي را] به آنچه خوبتر است دفع کن. آنگاه کسي که ميان تو و ميان او و دشمني است، گويي دوستي يکدل ميگردد.
همچنين، در حديثي از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «عفو و بخشش را شيوه خود قرار دهيد؛ زيرا بخشش و گذشت جز بر عزت انسان نيفزايد. پس در برابر يکديگر گذشت داشته باشيد تا خدا شما را عزيز کند».[7]
در روايت ديگري از آن حضرت آمده است «هرگز مردي از ستمي که بر او رفته است، درنميگذرد، جز اينکه خدا بر عزتش بيفزايد».[8]
بدين ترتيب، با کمي بخشش و ناديده گرفتن خطاي ديگران، ميتوان به آساني فضايي آکنده از صميميت و دوستي را ايجاد کرد و بر عزت و احترام خود و خانواده افزود. پس هرگاه با خطاهاي يکديگر روبهرو شديد، چشمههاي زلال رأفت و گذشت، بر قلبهايتان جاري کنيد و سنگريزههاي خطا و عيب ديگران را از آن بروبيد تا نهال عشق و محبت، در کانون گرم خانوادهتان جوانه بزند و زندگىاي سراسر شور و حال و معرفت و معنويت هديه بگيريد.
3. تهذيب نفس
محيط خانه ميتواند محلي براي سلوک و عروج و تکامل مرد و زن و نيز فرزندان باشد، بهويژه اگر سعه صدر داشته باشند. بدون ترديد، هرگاه کسي به انسان ستمي روا ميدارد، حس انتقامجويي او را برميانگيزد. ولي انسان نبايد اسير هواها و غرايز حيواني باشد، بلکه بايد با هواي نفس و خواسته دل بستيزد و به وسوسههاي شيطاني توجهي نکند؛ زيرا انسان والاتر از اين است که پايبند اينگونه غرايز شيطاني باشد.
چون اينگونه رفتار کردن با کسي که به انسان ظلم کرده، کاري است بس بزرگ و باارزش، قرآن دراينباره ميفرمايد:
وَ ما يُلَقّاها إِلاّ الَّذينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظٍّ عَظيمٍ. (فصلت: 35)
و اين [خصلت] را جز کساني که شکيبا بودهاند، نمييابند و آن را جز صاحب بهرهاي بزرگ، نخواهند يافت.
چه خوب است که هيچيک از افراد خانواده، سبب رنجش قلب ديگري نشوند. بهتر است با هم قرار بگذارند که هرگاه يکي عصباني ميشود، ديگري کاملاً سکوت کند، حرفهاي او را هيچ به دل نگيرد و مهار خود را به دست خشم و هيجان منفي ندهد تا آزرده خاطر شود.
4. آرامش فرد و خانواده
چشمپوشى، گذشت و مقابلهبهمثل نکردن در برابر بديها، براي خانواده، آرامش و سلامت به ارمغان ميآورد و موجب ميشود آنان در کانوني پر از صلح و صفا زندگى کنند و در پي آن، کودکانشان را با تندرستي و نشاط رشد دهند.
اگر ميخواهيد فرزندانتان از نظر روحي سالم باشند، بايد در خانه «سختگيري» و «بهانهجويي» نکنيد، از «منفينگري» بپرهيزيد، «سعهصدر» داشته باشيد و در رابطه با همسر و فرزندانتان از خود، گذشت و نرمي نشان دهيد. نگذاريد سخنان تند و نيشدار و کردار بد، صفا و دوستي و محبت را از ميان ببرد و زمينه را براي رشد ديگر اختلافها، کدورتها و نابسامانيها فراهم سازد. يادمان باشد همه اتفاقهايي که پيش چشم فرزندانمان در محيط خانه رخ ميدهد، در رفتارشان بازتاب مييابد و فراموش نکنيم که قرار است، ما با همسرمان سالهاي سال زندگى کنيم، پس بخشش، بزرگمنشي و سعه صدر را در رفتار و کردارمان رعايت کنيم تا کمکم در مراحل بعدي از اشتباههاي همسرمان نيز کاسته شود.
به يقين، شيرينى، صفا و معنويت خانواده، رهين همين بخششها و ازخودگذشتگيهاست و در سايه آن، استحکام و تثبيت نظام خانواده امري حتمي خواهد بود.[9]
بخشش در سيره امام حسن مجتبي(ع)
روزي شخصي از اهل شام به مدينه آمد. چشمش به امام حسن(ع) افتاد. او را نميشناخت. وقتي از هويت او پرسيد و او را شناخت، تحت تأثير تبليغات منفي دشمنان اهل بيت عصمت(ع)، حضرت ر دشنام گفت. بعد از آنکه عقده دل خود را گشود و ناسزا و فحش بسيار داد، امام حسن(ع) بدون اينکه خشمگين شود و اظهار ناراحتي نمايد، نگاهي پرمهر و عاطفه به آن مرد انداخت. چند آيه قرآن را با مضمون لزوم آراستگي به حسن خلق تلاوت فرمود و افزود: «ما براي هر نوع خدمت و کمک به تو، آماده هستيم.» سپس از او پرسيد: «آيا اهل شام هستى؟» پاسخ داد: «آرى.» آنگاه فرمود: «من با اينگونه برخورد و خلقوخوي، آشنايي ديرين دارم و سرچشمه آن را بهخوبي ميدانم. تو در شهر ما غريبى، اگر احتياجي داري آمادهايم که به تو کمک دهيم و در خانه خود از تو پذيرايي کنيم، تو را بپوشانيم و به تو پول دهيم».
مردم شامي که با رفتار خود، منتظر واکنش شديدي بود و تصور چنين گذشت و عفوي را نداشت، چنان دگرگون شد که گفت: «آرزو داشتم در آنوقت، زمين شکافته ميشد و من در زمين فرو ميرفتم و اينچنين نشناخته و نسنجيده گستاخي نميکردم. تا آن ساعت، کسي روي زمين از حسن بن علي و پدرش برايم مبغوضتر نبودند، ولي از آن هنگام به بعد، کسي نزد من از او و پدرش محبوبتر نيست».[10]
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید