ما برای انتقال پیام، بیش از حد داریم از زبان و گفتار استفاده میکنیم. میخواهم به بچهام بگویم این کار را بکن، این را عمدتاً از طریق کلام استفاده میکنم. گاهي يك ساعت توضیح میدهیم برای بچه، مخصوصاً بچه نوجوان که فرار میکند از این قضایا، اما اساتید اخلاق عملاً اخلاق را منتقل میکنند و بحث نظری فقط پشتیبانیکننده این عمل است.
یکی از همکاران ما در دانشگاه تهران میگفت: پدرش روحانی است و امام جماعت. ميگفت من در سختترین شرایط که مادرم شروع میکرد به عصبانيت و غرولند کردن، فقط این جمله را از پدرم ميشنیدم که «چی بگم، هیچی نگم بهتره!» میگفت: تندترین جملهاي که من از پدرم در مقابل مادرم شنیدم اين جمله بود. این در حقیقت مشاهده عملی است. ما انتقال مطلب از طریق عملمان بسیار کم است و ناقص، حرف زیاد میزنیم، ولی در عمل چيز ديگري را به بچه نشان ميدهيم. بچه بايد در عمل من ببیند و بعد در گفتار من.
من خودم به دنبال این هستم که یک رفتار خوب از کسی ببینم، یاد بگیرم و این را توفیقی برای خود میدانم، اما متأسفانه چیز زیادی نمیبينم؛ یعنی در عمل، در جامعه چیز زیادی نمییابم. یکوقت در جلسهاي از پدر و مادرها پرسيدم: شما یادتان میآید در عمل از کسی چیزی یاد گرفته باشید؟ فقط یک نفر گفت: ما یکجایی یوگا کار میکرديم، استادمان ژاپنی بود. در طول دو سالی که ميرفتیم آنجا، کفشهایمان را دم در رویهم ميریختیم، این استاد ما خانمی بود که هر وقت میآمد، این کفشها را جفت میکرد و بعد میآمد تو. بالاخره بعد از دو سال به زبان آمد که ببینيد بد است كه کفشهايتان اينطوري رویهم است. کفشها را بچينید.
بايد کمتر حرف بزنیم و بیشتر با عمل منتقل کنیم.
دكتر علياصغر احمدي
مجله آشنا، شماره 221، صفحه 18.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید