زمان اقامتم در قم، مدتی بر یادگیری زبان انگلیسی با حضور در موسسه زبان متمرکز بودم. به این فکر میکردم که اگر با طلبهای که زبان اصلیاش انگلیسی است در ارتباط باشم، موفقترم. با رایزنی با برخی مدیران مدارس طلاب خارجی با طلبهای آمریکایی آشنا شدم. با یکی از دوستانم هماهنگ کردیم که به منزلشان برویم.
برای معارفه، گفتوگوی طولانی و شیرینی داشتیم. چهار فرزند داشت و اوضاع مالی خوب. روی صندلی و میز و پتوهایش را سفرههای سنتی اصفهان انداخته بود. آلبوم عکسش را آورد. قبل از اینکه باز کند، گفت: پدربزرگم را دیدید؟ با تعجب به دوستم نگاه کردم و گفتم: نه! پشت جلد آلبومشان عکس امام خمینی(ره) یعنی همان پدربزرگش بود! عکسهایی هم از فعالیتهای تبلیغی و اردوهای تبلیغی خودش نشانمان داد.
بعد درباره هدفمان عمیقتر صبحت کردیم. با دقت، سخنان ما را شنید و تشویقمان کرد که زبان یاد میگیریم. احساس میکردیم با طرح ما موافق است. سپس مکثی کرد و گفت: بلند شوید برویم کتابخانهام. همینطور که دنبال کتابی میگشت با مقدمهای چنین شروع کرد «من خیلی سفر کردهام؛ شمال ایران رفتهام. کشمیر_ بهشت زمین_ رفتهام. به نظر شما عاقلانه است کسی که در کویر زندگی میکند و قصد ندارد از آنجا به جایی نزدیک آب مهاجرت کند یا روی آب شغلی داشته باشد، دوره تخصصی شنا و غواصی برود؟!»
گفت: هدف شما از یادگیری زبان چیست؟ اگر قصدتان مهاجرت و تبلیغ دینی و زندگی بین مردم انگلیسیزبان باشد، خب محاوره لازم است، ولی اگر چنین قصد و برنامهای نداشته باشید، درست مثل گذراندن دوره غواصی یک کویرنشین است؛ البته با صرف هزینه و وقت بسیار بیشتر.
بعد کمی به فکر فرو رفت و گفت: حتی اگر به روش یادگیری زبانتان نقد نداشتم، من واقعاً چنین وقتی ندارم که زبان محاورهای و رسمی آموزش بدهم. من 7 یا 8 سال آمریکا در دانشگاه فیزیک خواندم، اما رشتهام را رها کردم و برای کسب عرفان به ایران آمدهام. الان هم کلاس فلسفه میروم و گاهی جلسات آنها را به زبان انگلیسی ترجمه میکنم. وقت ندارم سر خیابان منتظر تاکسی بایستم و برای کارهایم آژانس میگیرم. گاهی هم برای زمان کوتاهی میرویم انگلستان پیش خانواده همسرم و بعد میرویم آمریکا برای دیدن خانواده خودم. الان از آمریکا تماس گرفتهاند که برایشان مثنوی معنوی ببرم.
انتقاد داشت که چرا ایرانیها زبان انگلیسی را خیلی مقدستر از زبان عربی میدانند. میگفت: بارها شده رفتهام مغازههای صفائیه قم را گشتهام تا لباسی برای فرزندانم بگیرم که روی آن واژههای انگلیسی نباشد.
به او گفتم: مثلاً اگر روی لباس بچهات نوشته باشد flower (گل) ایرادش چیست؟ خندید و گفت: زبان عربی زبان قرآن و اهل بهشت است؛ ترجیح میدهم واژهای عربی باشد.
محمدحسین قدیری
مجله آشنا، شماره 221، صفحه 17
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید