کره شمالی
خیابانها عریضاند، اما اتومبیل خیلی کم میبینیم. بعضی کشاورزها بین مزارع روی تریلرهای پشت تراکتور نشستهاند. یکی دو بار هم گاریهایی میبینیم که گاو جلو میبردشان. خیلی بیشازحد تصور دوچرخهسوار میبینیم و شاید پنج درصد دوچرخهها برقی باشند.
همهچیز به نظر آرام میآید. هیچ هیجانی در کار نیست. همه آرام مشغول رفتوآمد هستند. دوچرخهها و پیادهها عمدتاً در کناره جادهای عریضاند.
گاهگاهی دوچرخهای میآید کنار جاده و زود برمیگردد در کنارهراه. بعدازظهر تابستان است هوا اما خنکتر از تهران است. شرجی هم نیست.
وارد شهر میشویم. ساختمانهای بلند کمی تصورم را از پیونگیانگ به هم میزند. چیزی که عجیب است ندیدن اتومبیلهای شخصی است. اتوبوسهای قدیمی، ترامواهای قدیمی و حتی اتومبیلهای نظامی و اداری میبینیم، اما هیچ خبری از اتومبیل شخصی نیست. تابلوی لاتین اصلاً نمیبینیم. همه تابلوها به خط کرهایاند نقشه پیونگیانگ را قبلاً بهصورت آفلاین ذخیره کردهام. نقشه موبایل را پنهانی باز میکنم و گوشی را کنار پنجره میگیرم تا جیپیاس راه بیافتد. نقشه آفلاین کامل نیست، اما دستکم جهت حرکت را متوجه میشوم. رودخانه تدونگ را رد میکنیم و کنار هتل کوریا متوقف میشویم. هتل مثل همه هتلهای دنیاست لابی مرتبی دارد. اولین کاری که میکنیم چک کردن وایرلس و وایفای است. از فرودگاه تا هتل مدام چک میکردم گوشی را. هیچجا هیچ شبکه وایفای و وایرلسی وجود نداشت، جالب اینجاست که هتل هم وایفای ندارد! با خودم میگویم عیب ندارد حتماً در اتاقها راهی برای ارتباط پیدا میشود. قبل از ما کنار پذیرش، همان چینیها همسفرمان ایستادهاند. کاروانی آمدهاند. شلوغ میکنند و خوشحالاند. برای اولینبار متوجه لباسهای رنگارنگ چینیها میشوم. (تازه خود چینیها پوششان ساده است!) حالا میبینیم که چقدر در لباسهای اینجا رنگ کم میبینیم. سلیقه انتخاب رنگ چینیان معمولاً خیلی به دل نمینشیند؛ اعتقاد چندانی گویا به هماهنگی ندارند. میتوانند با کتوشلوار خاکستری مثلاً کتانی سورمهای بپوشند و پیراهن چهارخانه قرمز و زرد، اما باز بالاخره چهار قلم رنگ در پوشششان هست. اینجا فقط خاکستری میبینیم...
نیمدانگ پیونگیانگ، ص 30.
رضا امیرخانی
مجله آشنا، شماره 221، صفحه 82.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید