«اگر ایران هم مثل اروپا آزادی پوشش داشت، چشم و دل آدمها سیر میشد و اینهمه چشمچرانی و مزاحمت نبود و...»
* کسی را سراغ ندارم که ادعا کند بهخاطر تماشای زنان بیحجاب و برهنه، چشم و دلش سیر شده و دیگر هیچ احساسی نسبت به آنها ندارد و جنس مخالف و موافق، در نظرش یکی است! اگر شما سراغ دارید، معرفیاش کنید تا دیداری با او داشته باشیم و حقیقت را از زبان خودش بشنویم؛ و اگر سراغ ندارید، بفرمایید دقیقاً چند نفر یا چندین هزار نفر، یا چندین میلیون نفر قرار است قربانی این نظریههای بیاساس شوند؟
* درباره پدیدهای ملموس و یا اتفاقی محسوس صحبت نمیکنیم که قابلاثبات و مشاهده دقیق باشد؛ بلکه درباره موجود پیچیدهای به اسم انسان و ذهن شگرفش حرف میزنیم که تصاویر بسیاری در آن نقش میبندد و او متناسب با این تصاویر، تصمیم میگیرد و رفتارهای متفاوت از خود بروز میدهد.
با این مقدمه، بر فرض که ما مجوز نگاه آزادانه داشته باشیم، در این مسیر، چه تعداد انسانهایی باید آلوده شوند و چقدر استعدادهایی باید کور شوند که کسی به چشم و دل سیری برسد؟!
* اصلاً آیا تضمین میدهید که همه مردم به این درجه از سیری برسند؟! آیا برای خود شما روشن است که دقیقاً کی و چهوقت قرار است چشمها و دلها سیر بشوند؟! آیا طبق این ادعا، چشمچرانی نهایت و انتهایی هم دارد؟!
* چند دانشمند و فیلسوف، نظریه شما را تأیید کردهاند؟ «چشم و دل سیری جنسی» یعنی مردن یک میل حیاتی در وجود انسان، این موضوع، نه یک فضیلت که انحراف و بیماری روحی است؛ مرد متأهلی را فرض کنید که چشم و دلش سیر شده، بعد از آن آیا میل و رغبتی برای ادامه زندگی با همسرش دارد؟ فرد مجردی را فرض کنید که به این درجه رسیده! آیا او دیگر انگیزهای برای ازدواج خواهد داشت؟
* فساد و فحشایی که وجود دارد. تعرضها و جنایتهایی که میخوانیم و میشنویم. سقطجنینهایی که اتفاق میافتد، و طلاقهایی که رخ میدهد، آیا همه محصول آدمهایی با چشمهای تشنه و دلهای گرسنه است؟! و چشم و دلسیرها از این آمار سهمی ندارند؟! یا اینکه سهم این سیرها بسیار بسیار بیشتر از گروه اول است؟!
حسن مددخانی
مجله آشنا، شماره 221، صفحه 84.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید