سینای ششساله وقتی در مهمانی یکی از اقوام، کیک کوچک شکلاتی را در کیفم دید، گفت «خاله! میشه کیکترو بدی به من بخورم؟» گفتم «باشه ولی باید با برادرت تقسیم کنی، چون شاید اون هم دلش بخواد!» سینا قبول کرد و کیک را به دستش دادم. برادر کوچکترش منتظر بود تا سهم خودش را دریافت کند. سینا کیک را طوری تقسیم کرد که چهارپنجم کیک به خودش رسید و یکپنجم باقیمانده را به دست برادرش داد! برادر کوچکتر کمی غرولند کرد اما سینا اعتنایی نکرد و کیک را در دهانش جا داد و سریع رفت به اتاقش!
بعد از شام، وقتی مردها در حال بحثهای سیاسی بودند و زنها مشغول شستن ظرفها و تمیز کردن آشپزخانه، زیرچشمی نگاهی به سینا انداختم که روبهروی تلویزیون دراز کشیده بود و یک مستند درباره حیوانات را تماشا میکرد. بچههای خودم و برادرش مدام اعتراض میکردند که «بزن اون کانال، میخواهیم خندوانه نگاه کنیم!» سینا اما هیچ اعتنایی نمیکرد. تا اینکه کمکم کار به داد و بیداد و دعوا کشید. رفتم نزدیک سینا و گفتم«سه نفر از بچهها میخوان خندوانه نگاه کنند، اما فقط شما یک نفر هستی که دوست داری مستند حیواناترو ببینی، الان ده دقیقه هست که داری تلویزیون میبینی، به نظرم بهتره سی دقیقه، یعنی سه تا ده دقیقه هم بچههای دیگه خندوانه نگاه کنند تا دوباره نوبت شما بشه!» سینا بدون اینکه نگاهی به من بیاندازد گفت «به من چه که دوست دارن خندوانه نگاه کنند، من میخوام سوسمارها رو نگاه کنم!» گفتم «اما شما یک نفر هستی و اونها سه نفر هستند!» سینا شانهاش را بالا انداخت و گفت «به من چه!»
مثل اینکه این بچه هیچ درکی از مفهوم «عدالت» نداشت!
آیا بچهها هم باید عادلانه رفتار کنند؟
بسیاری از والدین «عدالت» را ویژگی اخلاقی بزرگسالان میدانند، در نتیجه از کودکان انتظار رفتار عادلانه ندارند. این در حالی است که انصاف و عدالت هم همچون بسیاری از خصلتهای اخلاقی دیگر، در کودکی شکل میگیرد و پرورش پیدا میکند؛ البته ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم یک بچه سهساله نوبت را رعایت کند یا یک بچه پنجساله تمام اسباببازیهایش را با دوستانش تقسیم کند.
«ویلیام دونام» معتقد است که درک کودکان از عدالت و انصاف، طی چند مرحله به رشد و تکامل میرسد:
مرحله 1: من آن را میخواهم، کار تو منصفانه نیست (1 تا 5/4 سالگی): در این دوران کودک بهشدت خودمحور است و درک او از عدالت و انصاف به برآورده شدن نیازهای خودش محدود میشود. بهعبارتدیگر عدالت یعنی «من به خواستههای خودم برسم!»
مرحله 2: بهتر است عادل باشم، باید اینگونه باشم (5/4 تا 5/5 سالگی): کودک در این دوران فکر میکند باید عادل و منصف باشد، چون بزرگترها چنین چیزی را از او میخواهند. او هنوز از لحاظ عقلی و هیجانی به بلوغ نرسیده، ولی تا حدی مفهوم عدالت را میفهمد، مثلاً میگوید «بهتره نوبت خواهرمرو رعایت کنم، چون اگه این کار رو نکنم، بابا از دستم عصبانی میشه.»
مرحله 3: در عوض این کار چه چیزی میگیرم یا چه فایدهای برای من دارد؟ (5/5 تا 8 سالگی): در این سن کودک فکر میکند که عدالت یعنی اینکه در عوض کاری که انجام میدهی، چیزی دریافت کنی؛ عدالت یعنی مقابلهبهمثل. کودک با خودش میگوید «من اینرو به تو میدم، در عوضش تو به من چی میدی؟» یا «اون منو زد، منم اونو میزنم!»
مرحله 4: در مقابل کارهای خوبم، انتظار هیچچیزی ندارم (8 تا 13سالگی): در این دوران، کودک برای اولینبار بدون هیچ چشمداشتی به خواستهها و نیازهای دیگران توجه میکند و ازخودگذشتگی و ایثار در کودک نمایان میشود. مثلاً با خود میگوید «اون به نظر ناراحت میاد، پس اسباببازیمو بهش قرض میدم!»
مرحله 5: عدالت باید همگانی باشد (13 سالگی به بعد): فرد در این دوره معتقد است که عدالت باید همه را شامل شود و برای داشتن یک جامعه بهتر، همه باید با هم کنار بیایند و انصاف را رعایت کنند. ممکن است با خودش بگوید «چه عیب داره اگر اون آدم هم فرهنگ یا هم زبون من نیست، چه فرقی میکنه اگر افغانستانی یا پاکستانی باشه، اون هم مثل من انسان است و باید باهاش عادلانه رفتار بشه.»
متأسفانه بعضی از افراد به این مرحله نمیرسند و حتی برخی ممکن است از مرحله سه بالاتر نیایند.
آموزش عدالت به کودکان
درست همانند سایر صفات مثبت، برای پرورش فرزندانی عادل و باانصاف نیز باید در درجه اول خودمان بهعنوان والدین، انسانهایی عدالتپیشه باشیم. اگر میان فرزندانمان فرق میگذاریم، به یکی بیشتر و به دیگری کمتر محبت و توجه میکنیم، اگر مدام فرزندمان را از نظر هوش، نمره و پیشرفت با بچههای دیگر مقایسه میکنیم، اگر همیشه بهترین چیز را برای خودمان برمیداریم و دیگران را نادیده میگیریم، اگر خودمان نوبت را رعایت نمیکنیم یا حقوحقوق دیگران را زیر پا میگذاریم، چهطور میتوانیم انتظار رفتاری عادلانه از فرزندمان داشته باشیم؟!
پس قبل از هر کار دیگری، باید انصاف و عدالت را در خودمان پرورش دهیم. تحقیقات نشان میدهند که بچهها رفتارهایی همچون رعایت نوبت، تقسیم کار، سهیم شدن و همکاری با دیگران را از طریق الگوبرداری یاد میگیرند و اگر شخصی که برای آنها الگوست، فرد مهمی باشد، آنها راحتتر این رفتارها را میآموزند.
کودکان عدالت را در بستر بازی و روابط اجتماعی میآموزند
یکی از بهترین راههایی که کودک یاد میگیرد با دیگران کنار بیاید، با آنها مذاکره کند، نوبت و قوانین را رعایت کند، وسایلش را با دیگران تقسیم کند و با کمک دیگران مشکلی را حل کند، بازی کردن در محیطی عادی و طبیعی است، اما در چند دهه اخیر این فرصت طلایی در زندگی کودکان بسیار کمتر شده و بسیاری از کودکان بهجای بازی کردن با سایر کودکان، به تماشای تلویزیون، بازیهای کامپیوتری یا شرکت در کلاسهای مختلف میپردازند. همچنین بسیاری از والدین درگیر کار یا فعالیت در فضای مجازی هستند و وقت چندانی برای بازی و تعامل با کودک خود ندارند. ما از طریق بازی و فراهم کردن بستر اجتماعی مناسب، بسیاری از مفاهیم اخلاقی و ازجمله انصاف و عدالت را میتوانیم به شیوهای نامحسوس و تأثیرگذار به کودکان آموزش دهیم.
قوانین یک بازی منصفانه را به فرزندتان بیاموزید
اگر میخواهید فرزندتان منصفانه بازی کند، باید قوانین یک بازی عادلانه را به او آموزش بدهید. بهترین زمان برای اینکار وقتی است که خودتان با او بازی میکنید:
1. ابتدا درباره بازیهای موردعلاقه فرزندانتان با همصحبت کنید و بر سر انتخاب بازی با آنها به توافق برسید. اگر به توافق رسیدن سخت بود، میتوانید از شیر یا خط استفاده کنید، یا زمان را بهگونهای برنامهریزی کنید که به چند بازی بپردازید، مثلاً «بیست دقیقه فوتبال بازی میکنیم و بیست دقیقه وسطی.»
2. قبل از شروع بازی قوانین آن را با هم مرور کنید و بگویید هیچکس حق ندارد وسط بازی قوانین را تغییر دهد.
3. تا آخر بازی کنید. هیچکس حق ندارد بازی را ترک کند، مگر اینکه به توافق برسید. برای کودکان کوچکتر زنگ تفریح در نظر بگیرید تا خسته نشوند.
4. به بازیکنان دیگر کمک کرده و با آنها همکاری کنید. سعی کنید دستکم دو بار قبل از تمام شدن بازی همتیمیهای خودتان را تشویق کنید.
5. هیچوقت از بازی خودتان یا دیگران شکایت نکنید. اگر نمیتوانید حرفهای مثبت بزنید، فقط ساکت بمانید. از همه مهمتر اینکه هیچوقت دیگران را «هو» نکنید.
6. همیشه بازی را با جملات مثبت تمام کنید. با حریفتان دست بدهید و از آنها برای بازی خوبشان تشکر کنید و بگویید دوست دارید بازهم با آنها بازی کنید. سپس در جمعکردن وسایل بازی و مرتب کردن محل بازی به یکدیگر کمک کنید.
آموزش انصاف از راه تقسیم وسایل
اینکه کودکان یاد بگیرند وسایلشان را به دیگران بدهند، فقط روشی برای دوستیابی و حفظ دوستانشان نیست، بلکه به پرورش انصاف و عدالت کمک میکند. از سه راه میتوان این رفتار را در کودک تقویت کرد:
1. برای تقسیم کردن وسایل، محدوده تعیین کنید: پیش از اینکه دوست کودکتان از راه برسد، درباره تقسیم وسایل و اسباببازیهایش با دوستش، با او حرف بزنید و او را برای این کار آماده کنید. میتوانید از فرزندتان بخواهید وسایلی را که دوست ندارد دیگران به آنها دست بزنند، کنار بگذارد. این روش بهویژه برای کودکان 5 تا 9 سال بسیار مفید است و باعث میشود راحتتر اسباببازیهایشان را در اختیار کودکان دیگر قرار دهند. هر کودک، وسایل خاصی دارد که بهشدت به آنها علاقهمند و روی آنها حساس است؛ بنابراین اگر قبل از ورود مهمان به خانه این وسایل را کنار بگذارید، احتمال درگیری او با کودکان دیگر کمتر خواهد شد. سپس از کودک بخواهید چیزهایی را که کنار نگذاشته، با بچههای دیگر تقسیم کند تا همه بتوانند بازی کنند.
2. فرزندتان را به تقسیم وسایلش تشویق کنید: برای برخی از کودکان بسیار سخت است که وسایل خود را به دیگران بدهند. هر زمان که مشاهده کردید فرزندتان وسایلش را در اختیار دیگران قرار میدهد، حتماً او را تشویق کنید، مثلاً بگویید «دیدم که عروسکهاترو بین دوستات تقسیم کردی، این کارت خیلی خوب بود!»
3. بر تاثیر تقسیم وسایل بین دیگران تأکید کنید: باید به زبانی ساده، برای کودک توضیح دهید که چرا باید وسایلش را به دیگران بدهد، مثلاً بگویید «این کار باعث شادی بچههای دیگه میشه» یا «اگر این کار رو بکنی، بچهای که داره گریه میکنه، از گریه کردن دست برمیداره» یا «دیدی وقتی عروسکترو به زینب دادی، چهطور میخندید، تو باعث خوشحالی اون شدی!». وقتی فرزندتان منصفانه رفتار نمیکند، از او بخواهید خودش را جای طرف مقابل بگذارد، مثلاً بگویید «اگه تو میرفتی خونه الهام و اون هیچکدوم از اسباببازیهاش رو به تو نمیداد، چه احساسی بهت دست میداد؟» یا «اگه اون هم اسباببازی قشنگرو برای خودش برمیداشت و اسباببازی خراب رو به تو میداد، چه حسی پیدا میکردی؟»
پرورش روحیه عدالتطلبی با کمک به دیگران
بیشتر جوامع به تبعیض، زیر پا گذاشتن حقوق دیگران و اختلاف طبقاتی دچار هستند، اما ما بهعنوان والدین، وظیفه داریم فرزندانی پرورش دهیم که عدالتطلب و در پی یاری محرومان باشند. ممکن است در بین اقوام، همسایهها یا آشنایان شما، خانوادهای محروم و نیازمند کمک باشد. میتوانید درباره مشکلات این خانواده با فرزندتان گفتوگو کنید و از او بپرسید آیا ایدهای برای کمک دارد؟ آیا برای یاریرساندن به این خانواده با شما همکاری میکند؟ چهکارهایی ممکن است از دست او بربیاید؟ میتوانید او را راهنمایی کنید. برخی از کودکان میتوانند مقداری از پولتوجیبی خود را برای کمک به خانواده نیازمند کنار بگذارند. برخی ممکن است به درست کردن کاردستی و فروش آن به اطرافیان بپردازند تا درآمد حاصل از این کار را صرف کمک کنند. ممکن است تصمیم بگیرند لباس یا اسباببازی نو و جدید خود را به کودک آن خانواده هدیه بدهند یا شاید بتوانند در بستهبندی و تزئین هدایا و کمکهای خیرخواهانه با شما همکاری داشته باشند.
بهتر است در صورت امکان، هنگام اهدای کمکها فرزندانتان را هم با خود ببرید تا لذت یاریرساندن به دیگران را بچشند، حتی اگر کمک شما به دیگران در حد یک غذای نذری است، بهتر است برنامهای ترتیب دهید تا فرزندتان نیز در پخش غذای نذری دخالت داشته باشد. کسی که از کودکی با دغدغه کمک به محرومان و یاریرساندن به دیگران بزرگ شده باشد، کودکی که لذت کمک به دیگران را چشیده باشد تا بزرگسالی این صفت را با خود همراه خواهد داشت.
زهرا وافر (روانشناس بالینی)
مجله آشنا، شماره 221، صفحات 70 تا 73.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید