وقتی پوست انار دست من و شما میافتد هیچ قیمتی ندارد و مثل زبالهای است که آن را دور میریزیم، اما وقتی دست یک رنگرز میافتد از آن زیباترین رنگ را میگیرد. خیلی چیزها پیش چشم ما مانند پوست انار ارزش و بهایی ندارند، اما پیش اولیاء الهی که رنگرزهای عالم هستند معنا دارند. از دل همین چیزهای هیچوپوچ، رنگهای الهی میگیرند و با آنها به استغنا و بینیازی دست پیدا میکنند. حال سؤال این است که بین ما و آنها چه تفاوتی وجود دارد؟ فرق ما با اولیاء الهی در نوع نگاه ماست. آنها اهل تدبر هستند و نگاهشان بر اساس سخن معصومین(عليهمالسلام) است. همانطور که امام کاظم(ع) فرموده «ما من شیءٍ تراهُ عینک إِلا و فیه موعظه» بنابراین نباید فقط رنگ و شکل و عطر و بوی یک گل را ببینیم، بلکه موعظه و حکمتی را هم که در پس آن نهفته است باید ببینیم. تدبر اصلاً یعنی پس پرده و پشت چیزی را دیدن. فصل بهار که فصل رویش طبیعت است، فصل تدبر و تفکر است. خدا هرچه را که در قرآن بیان کرده در عالم طبیعت به تماشا گذاشته و فرموده «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی أنفسهم؛ ما در دنیای پیرامون به اینها آیاتی نشان دادیم.» این آیات، مصور شده آیات مکتوباند.
یک قارچ که گیاهی لطیف و شکننده است اگر از ارتفاع یک متری بیفتد خرد میشود، اما همین قارچ گاهی آسفالت هفت سانتیمتری را میشکافد و بالا میآید. کدام ضعیف بودند و کدام قوی؟ اولیاء به این آیات باور داشتند که عالم، آیات مصور است و هر اتفاقی که میافتد یک آیه دارد، لذا آنها از کنار هیچچیزی سطحی و ساده و سرسری عبور نمیکنند و دائم تأمل و تفکر میکنند.
حجتالاسلام محمدرضا رنجبر
مجله آشنا، شماره 221، صفحه12
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید