زمانی که معاون برنامهوبودجه بودم، رادیو برای یک برنامه زنده درباره اشتغال از من دعوت کرد. من در آن برنامه از هر دری حرف زدم تا اینکه گفتند «یک تلفن داریم، بشنویم.» از آنطرف تلفن، خانمی گفت «به این کارشناس محترم که خیلی شعار میدهند، بگویید من یک دختر دارم که لیسانس ریاضیمحض گرفته و سه سال است خانهنشین است. نه شوهر گیرش میآید و نه کار. اگر خیلی دلشان برای مملکت میسوزد، یکجا سفارش کنند تا این دختر ما سر کار برود یا در آموزش و پرورش استخدامش کنند. اگر دختر خودشان بود چهکار میکردند؟!» تلفن را که قطع کرد مانده بودم چهطور در یک برنامه زنده که همه دارند صدای ما را میشنوند، جواب این خانم را بدهم. مقدمهای چیدم و بعد گفتم «خواهرم یک کاری را امتحان کنید. این هم شماره من. نتیجهاش را هم به من بگویید. بهجای اینکه دنبال استخدام در سازمانهای دولتی باشید، به دخترخانمتان بگویید ده تا کاغذ A4 بردارد و روی آن بنویسد «آموزش ریاضی سال سوم راهنمایی بهصورت رایگان پذیرفته میشود.» تلفن تماس بدهد و بعد به ده تا دیوار و تیر چراغبرق بچسباند. بچههای همسایههای شما که ریاضیشان ضعیف است یا میخواهند تقویت بشوند آن را میخوانند و میگویند «خدا خیرتان بدهد. نمیدانستیم که یک دختر در خانه دارید و میتواند رایگان درس بدهد.» دختر شما هم ده تا از اینها را بپذیرد، یازدهمی که آمد بگوید فعلاً ظرفیت ما تکمیل است. شما باید تا دو روز بعد صبر کنید. ایشان هم التماس میکنند که اگر پول میخواهید ما میدهیم. دختر شما هم بگوید که فعلاً نیت ما مجانی کار کردن است. آنوقت دختر شما هم مهارت آموزش ریاضی را یاد میگیرد و هم اینهایی که بچههایشان را برای یاد گرفتن درس رایگان فرستاده بودند، چون انسان هستند، وقتی بچهشان نمره قبولی گرفت حتماً یک هدیهای تقدیم میکنند، ولی بهتر است نقطه شروع با پول نباشد. شما این نسخه را بپیچید اگر مشکل حل نشد من به دوستانم سفارش میکنم تا در آموزش و پرورش بهصورت حقالتدریس دختر شما را استخدام کنند، ولی این کار را حتماً انجام دهید. مدتی بعد زنگ زدند و گفتند «ما خیلی دعاگوی شما هستیم با این راهنمایی که کردید. دختر ما فرصت سر خاراندن ندارد و با دستمزد خوبی مشغول تدریس است.»
دکتر حسن بنیانیان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید