اگر کسی به هندوستان برود و آنجا زندگی کند و دهها متر -کمتر یا بیشتر- پارچه به سر خودش ببندد و هر جوری لباس بپوشد، کسی با او کاری ندارد، اما اگر این پارچه تبدیل به یک پوششی شود که اسلام به تعابیر مختلف به آن تصریح کرده یا اشاره کرده است، یکدفعهای میبینند که بنیاد نظام سلطه دارد به خطر میافتد.
چرا موضوعاتی مثل حجاب، توسط دشمنان ما اینهمه مورد حمله قرار میگیرد؟ چرا جریان سلطه از وجود پدیده متین و انسانی و ارزشمندی مثل حجاب اینقدر واهمه دارد؟
برای اینکه آنها میدانند وقتی حجاب در میان یک جامعه موجب متانت رفتارها میشود، خودبهخود به جریان مقاومت کمک میکند. هرزگی در هر جامعهای باعث کاهش مقاومت میشود. این را همه مردم عالم میدانند.
چرا نسبت به محجبهها اینقدر کینه دارند؟ برای اینکه آنها در نهایت میخواهند خط مقاومت را بشکنند والا آنها برای ما غصه فرهنگی نمیخورند.
ما در جامعه خودمان آنقدر مشکل حجاب نداریم که نظام لیبرالی و سلطهطلب جاری در کشورهای غربی با حجاب مشکل دارند. آنها میروند قانون میگذارند که یک دختربچه محجبهای را که به میل خودش و بر اساس قانون اساسی آن کشورها كه ميگويد پوشش آزاد است، یک متر روسری روی سر خودش گذاشته است از مدرسه دولتی اخراجش کنند.
حالا در مقابل این جریان جهانی که ایجاد شده و خیلی از خانمهای غیرمحجبه، میآیند و محجبه میشوند و اساساً بهخاطر ارزش انسانی حجاب، دین اسلام را انتخاب میکنند، نظام سلطه هم میآید و یک جریان مضحکی در مقابل آن درست میکند که بدل بزنند یا به قول بچههای رزمنده، پاتک بزنند و خیلی دلخوش هستند به اینکه چند نفر دارای حجاب پیدا کنند که حاضر باشند مقابل دوربینها حجاب خودشان را بردارند!
اگر کسی مقابل دوربینی، حجاب خودش را برداشت، چه اتفاقی در جهان افتاده است؟ هیچ اتفاق تازهای نیست، غیرمحجبه در عالم زیاد است و اینها هیچ اثری هم در عالم نگذاشتهاند.
این حجاب است که در عالم اثر دارد. این حجاب است که امروز برای بشریت حرف نو شده است. اگر کسی غیر محجبه بشود، تازه میشود یکی مثل دیگری، یکی مثل همه و مثل دیگری بودن که هنر نیست و هیچ خاصیتی در جهان ایجاد نمیکند. آنقدر این وضعیت در جهان بوده و بهواسطه این فرهنگ بیحجابی و برهنگی اینهمه به مردم و خصوصاً نسبت به بانوان محترم در همه جهان ستم شده است.
همان کسانی که از تروریستهای جنایتکار حمایت میکنند از رواج بیحجابی هم حمایت میکنند تا مقاومت را در هم بشکنند. آنها تجربه تاریخی در آندلس و جاهای دیگر را دارند.
اینها کاملاً مسائل معلومی است. دشمنی آنها با این ملت است، نه حتی با این نظام. دشمنی آنها با اسلام است نه با این کشور. وقتیکه میبینند این نظام و این کشور، اسلام را احیا کرده، میبینند چارهای ندارند غیر از اینکه با این نظام مقابله کنند.
خُب در عرصه اقتصادی به تحریمهای ظالمانه اقدام میکنند. در عرصه سیاسی رُعب ایجاد میکنند که انشاءالله کسی در مملکت ما نیست که از رُعب آنها هراس کند، و در عرصه فرهنگی هم دنبال ترویج ابتذال هستند.
استاد عليرضا پناهيان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید