متاسفانه در نظر نگرفتن این تفاوتها و نبود تفاهم و تناسب، مشکلات عدیدهای به بار میآورد. و گاهی همین عدمتناسب ابزاری برای تحقیر و سرزنش دختر یا پسری میشود که نسبت به همسر خود در سطح پایینتری قرار دارد. و عباراتی همچون «این چه رفتاری بود از خود نشان دادی؟»، «میدانی چقدر جلوی خانوادهام تحقیر شدم؟»، «آبرویم جلوی دیگران حسابی رفت!» بینشان ردوبدل میشود. جملاتی از این قبیل بهتدریج باعث کمرنگ شدن مهر و محبت و دور شدن آنها از یکدیگر میگردد. و به جایی میرسند که میگویند همدیگر را درک نمیکنیم و یا با هم تفاهم نداریم. بررسیهای انجام شده بر روی دلایل طلاق نشان میدهد بسیاری از جداییها به دلیل عدمتناسب و کفویت دو طرف و گاهی خانوادههای آنها میباشد.
کارشناسان معتقدند تناسب و کفویت باید بهطور نسبی در زمینههای اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، فرهنگی، تحصیلی، اخلاقی، مذهبی و غیره وجود داشته باشد. هرچه این تناسبات بیشتر باشد، طرفین به درک بهتری از یکدیگر میرسند و در نتیجه این درک و تفاهم باعث کاهش اختلافات و افزایش مهر و محبت بین آنها میشود. «همکفو بودن به معنی مثل و شبیه هم بودن نیست بلکه به معنی متناسب بودن است که ممکن است گاهی این تناسب در شبیه بودن باشد یا گاهی در هم جهت بودن و یا گاهی نیز در مکمل بودن نهفته باشد».
در هر فرهنگی نوع ارتباط افراد با یکدیگر متفاوت است. بنابراین نوع رفتارها، ابراز عواطف و احساسات نیز ممکن است متفاوت باشد
حال برای درک لزوم این تناسبات به توضیح چند نمونه از آنها میپردازیم؛
تناسب مذهبی و عقیدتی
نوع نگرش افراد به دین و احکام اسلامی در زندگی مشترک بسیار حائز اهمیت است. مثلا ممکن است در خانوادهای معاشرت کردن، گپوگفت، رعایت نکردن حجاب و از این قبیل مسائل در مقابل دیگر اعضای فامیل، مسئلهی آنچنان بغرنجی نباشد. حال اینکه ممکن است در خانوادهای دیگر تمام این مسائل نکوهیده شمرده شود. آیا دختر و پسری از دو خانواده با چنین تفاوتهایی میتوانند با این امید که قادر خواهند بود روی یکدیگر تاثیر بگذارند با هم ازدواج کنند؟
تناسب فرهنگی
در هر فرهنگی نوع ارتباط افراد با یکدیگر متفاوت است. بنابراین نوع رفتارها، ابراز عواطف و احساسات نیز ممکن است متفاوت باشد. مثلاً نوع خاصی از رفتار ممکن است در فرهنگی نشانه دوستی و محبت تلقی گردد در صورتی که همان رفتار در فرهنگی دیگر توهینآمیز و زننده به حساب آید. و این مسئله که در بسیاری از روابط و رفتارها میتواند وجود داشته باشد، زندگی کردن در زیر یک سقف را برای هر دو طرف کاری بس دشوار مینمایاند. گاهی مدت زمان زیادی میطلبد که زن و شوهر بتوانند این تفاوتها را درک کنند و گاهی اصلا به درک این موضوع نمیرسند.
تناسب اقتصادی
یکی دیگر از تناسباتی است که باید مدنظر گرفته شود، مخصوصا اگر تفاوت بین طرفین زیاد باشد. بهعنوان مثال دختری که تمام عمر در رفاه بوده و به اصطلاح لای پر قو بزرگ شده است، نمیتواند با پسری که زندگی خود را در فقر و تنگدستی گذرانده زندگی آرامی داشته باشد. مسلما آسایش و رفاهی که در خانواده خود داشته در خانواده همسرش نخواهد یافت. و نتیجه این کار تحقیر و سرزنش پسر خواهد بود. و حتی گاهی سوءتفاهماتی از قبیل «چشم تو به دنبال پول پدرم بود»، «تو به خاطر پول با من ازدواج کردی و ...» را نیز به دنبال خواهد داشت.
تناسب تحصیلی
برخلاف بسیاری از افراد که معتقدند هر چه سطح سواد فرد بالاتر باشد سطح فرهنگی و هوش او نیز بالاتر است، عدهای بر این باورند که سواد با فرهنگ رابطهای ندارد. مثلا شخصی که سواد بالا دارد، ممکن است فرهنگ شهروندی یا آپارتماننشینی نداشته باشد؛ در عوض فرد کمسوادی به خوبی قوانین را رعایت کند. تحصیل میتواند نوع نگرش افراد را در زندگی تغییر دهد. دو نفر که هر دو در یک محیط تحصیلی رشد کردهاند، چه هر دو تحصیلکرده باشند و چه کم سواد، مسلما میتوانند به درک بهتری از هم برسند.
هدف از ازدواج و زندگی مشترک رسیدن به آرامش در کنار یکدیگر است. که این آرامش به دست نمیآید مگر با رعایت کردن تناسباتی از این قبیل و با داشتن دقت و آگاهی کافی در هنگام انتخاب همسر.
اصلیترین مسئله در ازدواج رسیدن به آرامش است. برای رسیدن به این آرامش نیز بحث کفویت یا همتایی مطرح است. یعنی اگر در زندگی شما، مسائل مادی مهم است باید حتما به کفویت اقتصادی دو خانواده توجه کنید. وگرنه شما با تنشها و مشکلات متعددی مواجه میشوید. گاهی خانوادههای مۆمنی را میبینیم که در حد معمولی ایمان دارند و به معنای متعارف مۆمن هستند. البته نه به آن معنای حقیقی ایمان و پس از ازدواج با مشکلاتی مواجه میشوند و آن ازدواج با شکست روبرو میشود و تنها علت این عدم موفقیت، اختلاف طبقاتی یا اختلاف اقتصادی و یا اختلاف فرهنگی است پیامبر میفرمایند: به همگنان زن دهید و از همگنان خود زن بگیرید، پس میتوان گفت کفویت مهمترین شاخص ازدواجهای موفق است.
وقتی به معنای واژه «همسر» مینگریم درمییابیم که همسری فقط به معنی زن و شوهر نیست، بلکه معنای وسیعتری در خود نهفته دارد که همان «هم سر» بودن است، یعنی یکی بودن، مثل هم بودن و تناسب داشتن از هر لحاظ. و اینگونه است که زن و شوهر میتوانند به آرامش دست یابند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید