1 . قَالَ رَسُولُ الله صلي الله عليه و آله و سلّم : يَا عَلِيُّ تَصَدَّقْ عَنْ مَوْتَاكَ ؛ فَإِنَّ الله تَعَالي قَدْ وَكَّلَ مَلائِكَةً يَحْمِلُونَ صَدَقَاتِ الأَحْيَاءِ لَهُمْ فَيَفْرَحُونَ بِهَا كَأَشَدَّ مَا يَكُونُ مِنَ الْفَرَحِ ثُمَّ يَجِدُونَ أَحْزَاناً وَ نَدَمَاً عَلي مَا خَلَّفُوا وَ يَقُولُونَ : أَللّهُمَّ اغْفِرْ لِمَنْ نَوَّرَ قَبْرَهُ [ قُبُورَنَا ] وَ بَشِّرْهُ بِالْجَنَّةِ كَمَا بَشَّرَنِي [ بَشّرَنَا ] ، فَوا أسَفَاً عَلَي مَا خَلَّفْتُ مِنْ بَعْدِي [عِلى مَا خَلَّفْنَا مِنْ بَعْدِنَا ] .
لئالي الاخبار ، ج 3 ، ص 261 / أصول الدين (ص: ۲۲۰) فصل ۱۲۷
پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و سلّم فرمودند : ياعلي از طرفِ امواتت انفاق كن ؛ زيرا خداوند متعال فرشتگاني را مأمور كرده كه صدقات زنده ها را نزد اموات ببرند ، و آنان بسيار خوشحال مي شوند و سپس حزن و اندوه و ندامت و پشيماني نسبت به آن جه باقي گذاشته اند آنان را فرا مي گيرد و مي گويند : بارالها ، مغفرتت را شامل حال كسي كه قبور ما را روشن نموده ، بدار و نويد وبشارتِ بهشتش ده آن گونه كه با اين صدقه اش ما را نويد و بشارت داد [ و خوشحال نمود ] . اي واي ، افسوس و أسف نسبت به آن چه پس از خودمان باقي گذاشتيم .
2 . قَالَ رَسُولُ الله صلي الله عليه و آله و سلّم : إِنَّ أَرْوَاحَ الْمُؤْمِنِينَ تَأْتِي كُلَّ جُمُعَةٍ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا بِحِذَاءِ دُورِهِمْ وَ بُيُوتِهِمْ يُنَادِي كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ بَاكِينَ يَا أَهْلِي وَ يَا وُلْدِي وَ يَا أَبِي وَ يَا أُمِّي وَ أَقْرِبَائِي اعْطِفُوا عَلَيْنَا يَرْحَمْكُمُ اللَّهُ بِالَّذِي كَانَ فِي أَيْدِينَا وَ الْوَيْلُ وَ الْحِسَابُ عَلَيْنَا وَ الْمَنْفَعَةُ لِغَيْرِنَا وَ يُنَادِي كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ إِلَى أَقْرِبَائِهِ اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِدِرْهَمٍ أَوْ بِرَغِيفٍ أَوْ بِكِسْوَةٍ يَكْسُوكُمُ اللَّهُ مِنْ لِبَاسِ الْجَنَّةِ ثُمَّ بَكَى النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله و سلّم وَ بَكَيْنَا مَعَهُ فَلَمْ يَسْتَطِعْ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله وسلّم أَنْ يَتَكَلَّمَ مِنْ كَثْرَةِ بُكَائِهِ ثُمَّ قَالَ أُولَئِكَ إِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ فَصَارُوا تُرَاباً رَمِيماً بَعْدَ السُّرُورِ وَ النَّعِيمِ فَيُنَادُونَ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ يَقُولُونَ يَا وَيْلَنَا لَوْ أَنْفَقْنَا مَا كَانَ فِي أَيْدِينَا فِي طَاعَةِ اللَّهِ وَ رِضَائِهِ مَا كُنَّا نَحْتَاجُ إِلَيْكُمْ فَيَرْجِعُونَ بِحَسْرَةٍ وَ نَدَامَةٍ وَ يُنَادُونَ أَسْرِعُواصَدَقَةَ الْأَمْوَاتِ.
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج2 ؛ ص484 / جامع الأخبار(للشعيري) / 169
پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و سلّم فرمودند : همانا ارواح اهل ايمان هر جمعه به آسمان دنيا می آيند برابر منازل و خانه های خود قرار می گيرند ، و هر کدامشان با صوتی حزين همراه با اشک و زاری می گويند : ای اهل ايمان ، ای فرزندانِ من ، ای پدر من ، ای مادر من ، ای خويشان و بستگان من ، خدا شما را رحمت کند در حقّ ما احسان و عطوفت نماييد . آنچه در دست ما بود حساب و کتاب و ويل و فسوسش برای ما ماند و ديگران از آن بهره مند گرديدند . هرکدام از شما خويشانش را صدا می زند و تقاضای کمک و احسان به درهمی ، قرص نانی ، جامه و لباسی می نمايد و می گويد : خداوند از جامه های بهشت به شما بپوشاند . آنگاه رسول خدا صلی الله عليه و آله گريست و جمعی هم که در محضرِ شريفش بودند ، گريه کردند و کسی توان نداشت بر اثر کثرت گريه سخنی بگويد . سپس حضرت فرمودند : اينان برادرِ دينی شما بودند که رفتند خاک شدند و پوسيدند بعد از آنکه در دنيا متنعّم و مسرور بودند فريادشان به ويل و فسوس و هلاکت و ندامت بلند است می گويند : ای کاش از آنچه در دست داشتيم در راه اطاعت و رضای حقّ تعالی خرج می کرديم و بهره می برديم ، تا امروز محتاج و نيازمند شما نباشيم ، با حسرت و ندامت مراجعه می کنند در حالی که فرياد و فغان دارند . هرچه زودتر و با سرعتِ هرچه بيشتر صدقه اموات را بفرستيد .
3 . على بن ابى حمزه نقل كرده : من رفيقى از نويسندگان بنى اميّه داشتم . تقاضا كرد براى او اجازه بگيرم كه خدمت حضرت صادق عليه السلام برسد. اجازه گرفتم با هم شرفياب شديم . به حضرت سلام نموده و نشست آن گاه عرض كرد : من مدّتى امور دفتردارى و محاسبه بنى اميّه را بعهده داشتم از اينكار مقدار زيادى ثروت بهم بسته ام كه در جمع آورى آن اهميّتى به حلال يا حرام بودن نمي دادم حضرت صادق عليه السلام فرمود : « لَوْ لَا أَنَّ بَنِي أُمَيَّةَ وَجَدُوا مَنْ يَكْتُبُ لَهُمْ وَ يَجْبِي لَهُمُ الْفَيْءَ وَ يُقَاتِلُ عَنْهُمْ وَ يَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا وَ لَوْ تَرَكَهُمُ النَّاسُ وَ مَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا وَجَدُوا شَيْئاً إِلَّا مَا وَقَعَ فِي أَيْدِيهِمْ ؛ اگر بنى اميّه امثال شما را نيابند كه بعضى نويسندگى برايشان بكنند دسته اى جمع آورى خراج نمايند عدّه اى هم جزء سپاهيان آنها شوند يا در اجتماعات ايشان شركت نمايند (يا به نماز جماعت آنها روند) هرگز نمي توانستند حقِّ ما را غصب كنند . اگر مردم آنها را به خود واگذارند و كمك به آنان نكنند جز آنچه تصادفاً بدست مي آورند ديگر نيروئى نخواهند داشت كه حقوق مردم را به ستم بگيرند . عرض كرد : آقا اينك راه نجات يافتن و آسوده شدن من چيست ؟ حضرت فرمودند : « اگر راهنمائيت بكنم انجام مي دهى ؟ » عرض كرد : آرى . فرمودند : « از هر چه در اين راه بدست آورده اى چشم بپوش ، آن مقداري كه صاحبانش را مى شناسى به خودشان برگردان ، بقيّه را كه نمي دانى از چه اشخاصى گرفته اى از طرف آنها صدقه بده اگر اين عمل را انجام دهى من از طرف خدا برايت بهشت را ضمانت مي كنم » . اومدّتى سر به زير انداخت و در انديشه بود عاقبت سر برداشته و عرض كرد : انجام خواهم داد. على بن ابى حمزه گفت با هم بكوفه برگشتيم ، هر چه داشت حتى لباس هاى تنش را خارج نمود و به دستورِ حضرت صادق عليه السلام عمل كرد (بطوري كه بى جامه ماند) من از دوستان و مؤمنين پولى گرفته لباس تهيّه نمودم و مقدارى جهت مخارج روزانه با لباس ها برايش فرستادم چند ماهى بيش نگذشت او مريض شد، بديدنش مي رفتم روزى براى عيادت به منزلش وارد شدم ديدم در حال احتضار است همين كه چشم باز كرده و مرا ديد گفت : يا على وفى والله صاحبك ؛ على به خدا حضرت صادق عليه السلام به وعده ي خود وفا كرد، از دنيا رفت ، امور تجهيز و تكفين او را عهده دار شديم پس از در گذشت او خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيدم همين كه آن جناب مرا مشاهده كردند فرمودند : « يا على وفينا والله لصاحبك ؛ اي على به خدا سوگند وعده اي كه به
رفيقت داديم وفا كرديم . عرض كردم : راست مي فرمائيد خودش نيز هنگام مرگ همين حرف را زد .
الكافي ج : 5 ص : 107
4. قال رجل للصادق عليه السلام: أوصني قال له : أعدّ جهازك و أكثر من زادك لطول سفرك و كن وصي نفسك و لا تكن تأمن غيرٌ أن يبعث بحسناتك إلى قبرك فإنه لن يبعثها أحد من ولدك إليك فما أبين الحق لذي عينين أن الرحيل أحد اليومين تزوّدوا من صالح الأعمال و تصدّقوا من خالص الأموال فقد دنا الرحلة و الزوال .
إرشادالقلوب ، ج 1، ص 51 ، الباب الثالث عشر
شخصي از امام صادق عليه السلام تقاضاي نصيحت كرد . حضرت فرمودند : تجهيزات و امكانات سفري كه در پيش داري آماده ساز و بخاطرِ طولاني بودنِ سفر زاد و توشه فراوان آماده كن و[ به جاي اين كه ديگري را وصي قرار دهي كه كارهايت را پس از مردنت انجام دهد ] خودت وصيِّ خود باش و مبادا خاطر جمع باشي كه ديگري پس از تو برايت حسنه بفرستد ؛ زيرا فرزندانت هرگز چنين نخواهند كرد پس براي كسي كه دو چشمِ بينا دارد اين حقيقت واضح است كه كوچ كردن از اين عالم يكي از دو روز است سعي كنيد از بهترين اعمال توشه برگيريد و از خالص ترين اموال انفاق نمائيد پس به تحقيق كوچ كردن و انتقال به عالمِ بعد نزديك است .
حسن ختام
بحمد الله چون اين نوشتار در سالروز ولادت با سعادتِ هشتمين اخترِ فروزان آسمان امامت و ولايت حضرت علي بن موسي الرضا عليه آلاف التحيّة والثناء به پايان رسيد بسيار مناسب است كه يادي از يكي از شهداي بزرگوارِ امام رضايي بنماييم .
سال 1387روز تولّد امام رضا عليه السلام حسّ عجيبي وادارم كرد كه برم بهشت رضا عليه السلام ، بين قبور شهدا مي گشتم همين طور كه راه مي رفتم چشمم به پدر و مادر شهيدي افتاد كه توي گرماي هوا اومده بودند اونجا. اسم شهيد رو خوندم « محمّد مرداني ، شهادت كردستان » از آجيل و ميوه و شيريني و انواع تنقّلاتِ كنار تربتِ شهيد تعجّب كردم . مادرِ شهيد من رو ديد قبل از هر سؤالي از طرف من ، گفت : « محمّد تنها فرزند ماست امروز روز تولّدشه و ما اومديم براش جشن تولّد بگيريم » بعد هم ادامه داد : « محمّدِ من روز تولّد امام رضا عليه السلام تو كرمانشاه به دنيا اومد از بچگي عاشقِ امام رضا عليه السلام بود هر وقت مي خواست كاري كنه و ما اجازش نمي داديم ما رو به امام رضا عليه السلام قسم مي داد . وقتايي كه مي رفت مدرسه يك مُهر كه عكس گنبد امام رضا عليه السلام رو داشت همراهش مي برد مي گفتند موقعِ نمازم مي ره تو حياط مدرسه و مُهر رو در مياره و نماز مي خونه اونم كََي ؟ توي خفقان قبلِ انقلاب » بعد باباي محمّد شروع كرد به حرف زدن و گفت : بعدِ نماز مي اومد پيشم و مي خواست كه از امام رضا عليه السلام براش بگم . محمّد بزرگ شد و رفت سربازي كه جنگ شد ، عراق روي تأسيسات نفتي ما زياد مانور مي داد . دوستان محمّد مي گفتند : شب ها بيست نفر رو برمي داشت و مي برد براي محافظت از تأسيسات . يك بار محمّد اومده بود مرخصي بِهِم گفت : « بابا خيلي دلم مي خواد برم مشهد پابوسِ آقا » گفتم : خُب بابا چند روز ديرتر برو جبهه و اوّل برو مشهد ، جواب داد : « همه ي بچه هاي جبهه دلشون مي خواد برن مشهد من هم مثل اونا بعد هم دفاع از اسلام و كشور واجب تره آقا هم بيشتر راضيه » مشهد كه نرفت هيچ ، رفت سنندج و بعدِ يك ماه شهيد شد اتفاق عجيب تراين كه وقتي رفتيم پيكرِ محمّد رو تحويل بگيريم گفتند : « شهيد اشتباهي رفته مشهد » وصيّت نامه ي محمّد رو كه خونديم نوشته بود : « أگه ممكنه من رو در كنار امام رضا عليه السلام به خاك بسپاريد » ماهم اومديم مشهد كنار محمّد همين جا پيش امام رضا عليه السلام به خاك سپرديمش .
من شهيد مي شوم ، ص 134
نوميدي و درگاه تو بي سابقه باشد اين كار از آن رحمتِ بسيار نيايد
آخر به كجا روي كند اي همه رحمت گر بر درِ تو شخصِ گرفتار نيايد
ديدم همه جا بر در و ديوار حريمت جايي ننوشته است گنهكار نيايد
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلَاةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید