14 فروردین سال 1400 یعنی اولین روز بعد از تعطیلات نوروزی، مصادف با «شنبه» است؛ شنبهای که ما همیشه شروع هر تغییر یا هر فعالیت مفید و جدیدی را به آن موکول میکنیم. این شنبه البته با شنبههای دیگر فرق دارد، زیرا اولین روز کاری در قرن جدید نیز هست. شاید خیلی از ما آرزوهای بسیاری برای این سال جدید یا قرن جدید داشته باشیم. شاید دوست داشته باشیم تغییرات چشمگیری در خودمان یا محیط اطرافمان ایجاد کنیم، اما بههرحال، راه و رسمش را بلد نیستیم. ما در این بخش برای شما توصیههایی داریم:
چرا شروع کارها برای ما سخت است؟
سالها پیش نظریهای با عنوان «نظریه مغزهای سهگانه» مطرح شد که به این سؤال پاسخ میداد. این نظریه میگفت که مغز ما انسانها در اصل از سه لایه و بخش متفاوت تشکیل شده که هر کدام از این بخشها عملکرد خاص خود را دارند و اغلب، تعارض بین این مغزهای سهگانه است که باعث اهمالکاری ما انسانها میشود. این سه بخش عبارتاند از: 1. مغز خزنده یا مغز قدیمی 2. مغز پستاندار یا مغز میانی 3. مغز نئوکورتکس یا مغز منطقی. مغز خزنده در ما انسانها، شبیه به مغز خزندگان عمل میکند و هدف اصلی آن «ذخیره انرژی و حفظ بقا» است. مغز خزنده، ما را ترغیب میکند که اگر نشسته هستیم، نشسته باقی بمانیم، اگر خوابیدهایم، از رختخواب بلند نشویم تا انرژی بیشتری ذخیره کنیم! حتماً مارمولکها یا سایر خزندگان را دیدهاید که گاهی آنچنان ساعتها در جای خود میخکوب و بیتحرک هستند که آدم گمان میکند مردهاند، اما وقتی به آنها دست میزنیم، مثل جت فرار میکنند! اگر اختیار زندگی خودتان را به مغز خزنده بدهید، احتمالاً شما هم مثل مارمولک فوقالذکر، ساعتها در حالت خوابیده یا نشسته باقی خواهید ماند مگر اینکه کسی بهزور چماق شما را به حرکت وادارد!
مغز میانی که به آن مغز هیجانی نیز گفته میشود، مغزی است که در ما و پستانداران مشترک است. این مغز، ما را به کسب لذت و دوری از درد و رنج تشویق میکند. زمانی که ما لذتهای حیوانی را به ارزشهای اخلاقی و انسانی ترجیح میدهیم، از این مغز پیروی کردهایم. زمانی که شما علیرغم اضافهوزن، بهجای رژیم گرفتن، خوردن را انتخاب میکنید، یا با وجود اینکه دو روز دیگر امتحان دارید، بهجای درس خواندن، تلویزیون تماشا میکنید - با کمال معذرت- تحت تأثیر مغز پستاندار خود هستید!
اما مغز منطقی یا همان نئوکورتکس، مختص انسان متفکر است. در ساختار مکانی مغز، مغز میانی روی مغز خزنده و مغز منطقی روی مغز میانی قرار گرفته است. مغز منطقی همان مغزی است که ما بهوسیله آن استدلال، تجزیه و تحلیل و محاسبه سود و زیان میکنیم و با استفاده از آن مطالب جدیدی یاد میگیریم.
همانگونه که اشاره کردیم، مغز خزنده در واقع مغز تنبل است و برای احتکار و ذخیره انرژی، سکون را ترجیح میدهد و در برابر تغییر، مقاومت نشان میدهد. مغز پستاندار از چیزهای خستهکننده، جزئیات و هر چیزی که دوستداشتنی و لذتبخش نباشد دوری میکند و به سمت هر چیزی که لذت ایجاد کند گرایش دارد، اما مغز منطقی در پی حل مسئله و پیشرفت است و به سمت کارهای عاقلانه گرایش دارد. زمانی که شما بین دو گزینه قرار میگیرید و گزینه سختتر اما در عوض مفیدتر را انتخاب میکنید، یعنی عاقلانه و منطقی رفتار کردهاید، اما مشکل اینجاست که قدرت مغز خزنده و مغز میانی از قدرت مغز منطقی بیشتر است و ما برای پیروی از مغز منطقی، به «تلاش» بیشتری نیاز داریم! اگر به پیامهایی که از هر یک از این سه مغز دریافت میکنید توجه داشته باشید و در اغلب اوقات – نه همیشه- تلاش کنید که از مغز منطقی پیروی کنید، موفقیت شما تا حدودی تضمین شده است. اینکه میگوییم اغلب اوقات از مغز منطقی پیروی کنید، نه همیشه، به این دلیل است که انسان برای یک زندگی سالم و با نشاط، به استراحت، تفریح و لذت نیز نیازمند است، اما به شرطی که مدیریت به دست مغز منطقی باشد!
تغییر را از کجا شروع کنیم؟
تغییر درست از همانجا و همان روزی شروع میشود که شما امید خود را از دنیای «بیرون» قطع کنید و متوجه نقش خودتان در موفقیت بشوید. مادامیکه کار و تلاش و حال خوب را به چیزی بیرون از خودتان موکول میکنید و مثلاً میگویید هر وقت ازدواج کردم یا دانشگاه قبول شدم یا اطرافیانم تغییر کردند و...، نهتنها هیچ تغییر مثبتی در زندگیتان اتفاق نمیافتد بلکه زندگی شما هدر میرود. بهتر شدن اوضاع دقیقاً از همان لحظهای اتفاق میافتد که شما به نیروی تلاش و اراده خود ایمان بیاورید و تمرکزتان را معطوف دنیای «درون» خود بکنید. اگر منتظر باشید همه مشکلات حل شوند و همهچیز روبهراه شود تا کاری را شروع کنید، احتمالاً هرگز آن کار را شروع نخواهید کرد!
چند تکنیک کاربردی برای ایجاد تغییر
از گامهای کوچک شروع کنید: اگر میخواهید درس بخوانید، لازم نیست با پنج ساعت مطالعه در روز شروع کنید، یا اگر میخواهید رژیم بگیرید، نباید یکدفعه یک وعده غذایی را حذف کنید! بلکه از 15 دقیقه مطالعه در روز شروع کنید و هر روز 5 دقیقه به مدت زمان مطالعه خود اضافه کنید و یا هر روز یک قاشق از وعده ناهار خود کم کنید تا بهمرور بتوانید آن را حذف کنید.
در زندگی خود چند عادت کلیدی مثبت ایجاد کنید: پژوهشگران پس از بررسی زندگی انسانهای موفق در رشتههای مختلف، به این نتیجه رسیدند که همه آنها یک ویژگی مشترک دارند و آن چیزی نیست جز وجود چند عادت کلیدی مثبت روزمره که بر انجام آن مداومت میورزند. مثلاً آنها ممکن است هر روز صبح نیمساعت ورزش کنند، هر روز ده صفحه مطالعه قبل از خواب داشته باشند، هر روز 45 دقیقه خلوت و عبادت داشته باشند و... این عادات مثبتی که ترک نمیشوند، در واقع اراده آنها را قوی میکند. وقتی افراد هیچ عادت مثبتی نداشته باشند که هر روز انجام دهند، ممکن است به سمت افسردگی، ضعف و بیحالی، بیارادگی و احساس پوچی و بیهدفی کشیده شوند، پس حتماً برای پرورش و تقویت اراده خود چند عادت کلیدی مثبت در زندگی روزانه خود ایجاد کنید، برای مثال هر روز پیادهروی کنید یا هر شب دعای موردعلاقه خود را بخوانید.
از تکنیک «شمارش روز» استفاده کنید: پژوهشگران معتقدند افرادی که برای ایجاد یک عادت مثبت جدید و یا حذف یک عادت منفی، روزهای تغییر را میشمارند، معمولاً موفقتر هستند، بهویژه اگر این شمارش روز بین سه تا شش ماه باشد. مثلاً اگر شما تصمیم بگیرید برای کاهش وزن، وعده ناهار را حذف کنید و بهجای آن سالاد میل کنید و یا هر روز مطالعه قبل از خواب داشته باشید، کافی است حدود سه تا شش ماه به این رفتار مداومت داشته باشید، بعد از آن احتمالاً این رفتار برای شما به یک عادت تبدیل خواهد شد و شما برای انجام آن تلاش و انرژی کمتری صرف میکنید و حتی ممکن است به شکل اتوماتیک و خودکار آن را انجام دهید. حتماً شما هم تابهحال به این مسئله توجه کردهاید که روزه گرفتن در روزهای اول ماه مبارک رمضان، بهمراتب سختتر از روزه گرفتن در روزهای آخر ماه است! نکته مهم اینجاست که شما حتماً باید روزها را بشمارید، مثلاً با خود حساب کنید که امروز هفتاد و چهارمین روزی است که ده صفحه مطالعه قبل از خواب داشتهام. این کار، انگیزه شما را برای ادامه مسیر افزایش میدهد. حتی میتوانید هرازگاهی برای این موفقیت و پیشرفت، به خودتان جایزه هم بدهید!
برای تغییر عادت، هزینه کنید: وقتی شما برای ایجاد و یا حذف یک رفتار هزینه میکنید، پایبندی و انگیزه شما افزایش مییابد. برای مثال اگر برای ایجاد عادتی مثل ورزش کردن، برای یک دوره ششماهه در یک باشگاه ورزشی ثبتنام کنید و هزینه آن را در ابتدا بپردازید، بهاحتمال بیشتری شما در آن شش ماه به ورزش مداومت خواهید داشت، یا اگر برای خرید یک کتاب نسبتاً گرانقیمت هزینه کنید، بهاحتمال بیشتری آن را خواهید خواند تا اینکه همان کتاب را از کتابخانه امانت بگیرید!
زهرا وافر (روانشناس بالینی)
مجله آشنا، شماره 217، صفحات 37-39
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید