طلاق، براساس نوع کراهت، به گونه فرض می شود:
الف: مرد از زن کراهت داشته باشد و بخواهد او را طلاق دهد. (طلاق رجعی)
ب: زن از مرد کراهت داشته باشد و درخواست طلاق نماید. (طلاق خُلع)
ج: زن و مرد از یکدیگر کراهت داشته باشند و بخواهند از یکدیگر جدا شوند. (طلاق مبارات)
در هر سه صورت، از زمانی که صیغه طلاق جاری می شود، زن باید تا سه بار عادت ماهیانه و پاک شدن آن صبر کند و سپس اگر خواست شوهر دیگری اختیار کند. به این فاصله زمانی، «عُدِّه» میگویند و زن باید خود حساب آن را داشته باشد.
اما در برخی احکام میان این سه صورت تفاوت هایی وجود دارد. در صورت اول که طلاق به خواست مرد واقع شده است، او نمی تواند زن را در دوران عده از منزل بیرون کند، بلکه وظیفه دارد نفقه او را نیز پرداخت نماید. در این دوره سه ماهه مرد حق دارد به همسر خود رجوع کند و بدون آنکه عقد مجددی خوانده شود، زندگی را دوباره از سر گیرند. شاید یکی از فلسفه های حضور زن در خانه شوهر در این دوره سه ماهه، همین امکان بازگشت باشد تا جدایی به آسانی و شتاب زده محقق نشود.
در صورت دوم و سوم که طلاق به درخواست زن یا توافق طرفین واقع می شود، پرداخت نفقه زن در دوران عده به عهده شوهر نیست و شوهر می تواند او را از خانه خود بیرون نماید. همچنین امکان بازگشت شوهر به زن در دوره عده وجود ندارد، مگر آنکه زن مالی را که در ازاء طلاق به شوهر داده، مطالبه نماید. البته علاوه بر صورت دوم و سوم، در صورتی که زن یائسه باشد، یا مرد پس از عقد با همسرش نزدیکی نکرده باشد، امکان رجوع در دوران عده وجود ندارد و پس از پایان عده می تواند با عقد مجدد او را به همسری بگیرد. همچنین پس از دو بار طلاق و دو بار رجوع، در صورتی که مرد همسرش را برای بار سوم طلاق دهد امکان رجوع به او ندارد. به این پنج مورد که امکان رجوع برای مرد فراهم نیست، طلاق بائن می گویند. قرآن در خصوص طلاق می فرماید: «طلاق رجعی که امکان رجوع و بازگشت دارد، حداکثر دو مرتبه است. پس (در هر مرتبه) یا به طور شایسته همسر خود را نگهدارد و (آشتی نماید، یا با نیکی او را رها کند و از او جدا شود.) و برای شما مردان روا نیست که چیزی از آنچه به همسرانتان داده اید، پس بگیرید مگر اینکه زن و مرد بترسند که حدود الهی را بر پا ندارند. پس اگر بترسید که آنان حدود الهی را رعایت نکنند، مانعی ندارد که زن فديه و عوض دهد. (و طلاق خلع بگیرد. اینها حدود و مرزهای الهی است، پس از آن تجاوز نکنید. و هر کس از حدود الهی تجاوز کند پس آنان ستمگرانند.» (بقره، ۲۲۹)
در این آیه علاوه بر «طلاق رجعی» که از سوی مرد است، «طلاق خُلع » که پیشنهاد طلاق از سوی زن است، مطرح شده است. به این معنا که زن، مهریه خود یا چیز دیگری را فدای آزادسازی خود قرار دهد و طلاق بگیرد.
تعدد طلاق، بر اساس تعدد رجوع است. کسی که در يك جلسه می گوید: «من من همسرم را سه طلاقه کردم.»، در واقع يك طلاق صورت گرفته است. چون يك ازدواج را بیشتر قطع نکرده است. لذا براساس فقه اهل بیت از سه طلاقه کردن یکجا واقع نمی شود. زیرا به مصلحت نیست که زندگی خانوادگی در يك جلسه و با يك تصمیم برای همیشه از هم بپاشد. خداوند متعال به پیامبرش (ص) می فرماید:
«ای پیامبر! هرگاه خواستید زنان را طلاق دهید، پس در دوران عده، آنان را طلاق دهید [زمانی که از عادت ماهانه پاك شده و هنوز با شوهر هم بستر نشده اند] و حساب (ایام) عده را نگه دارید و از خدایی که پروردگار شماست پروا کنید. (در ایام عده،) نه شما آنان را از خانه بیرون کنید و نه آنان بیرون روند، مگر آنکه مرتکب کار زشت آشکاری شوند (که در این صورت اخراجشان مجاز است). این دستورات، حدود خداست و هرکس از حدود الهی تجاوز کند، به خویش ستم کرده است. تو نمی دانی، شاید خداوند بعد از این، امر تازه ای پدید آورد.» (طلاق، ۱) قرآن کریم در ادامه آيه بالا، به برخی از احکام الهی در این زمینه اشاره می فرماید:
«پس چون به پایان مدت عده نزديك شدند، یا (با رجوع به آنان) به طرز شایسته و پسندیده ای نگاهشان دارید و یا (با پرداخت مهریه و سایر حقوق) به طرز شایسته ای از آنان جدا شوید و (هنگام طلاق) دو شاهد عادل از میان خود گواه گیرید و گواهی را برای خدا به پا دارید. هرکس که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، این گونه پند داده می شود و هرکس که از خدا پروا کند، خداوند برای او راه بیرون شدن و رهایی (از هرگونه مشکل) را قرار می دهد. * و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد و هر کس برخدا توکل کند، او برایش کافی است. همانا خداوند کار خود را محقق می سازد. همانا خداوند برای هر چیز اندازه ای قرار داده است.» (طلاق، ۳ و ۲)
با دقت در آيات طلاق، به این نکته روشن می رسیم که پس از طلاق، مرد مخير بين دو چیز است: یا زندگی مجدد به طرز شایسته و یا جدایی به طرز پسندیده. قرآن کریم در این خصوص می فرماید:«و هنگامی که زنان را طلاق دادید و به پایان مهلت (عده) رسیدند، پس یا به طرز شایسته آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید) و یا آنها را به طرز پسندیده ای رها سازید. و برای آزار رسانیدن، آنان را نگاه ندارید تا به حقوقشان) تعدی کنید و کسی که چنین کند، به خویشتن ظلم کرده و مبادا آیات خدا را به مسخره بگیرید. و نعمتی را که خداوند به شما داده و کتاب آسمانی و حکمتی را که بر شما نازل کرده و شما را با آن پند می دهد، یاد کنید و از خدا پروا داشته و بدانید خداوند به هر چیزی آگاه است.» (بقره،۲۳۱)
هر کجا زمینه ظلم و خطر بیشتر است، هشدارها و سفارش ها نیز باید بیشتر باشد. با آنکه در دو آیه قبل از آیه بالا فرمود: «فَإِمساكُ بِمَعرُوفِ أَو تَسرِيحُ بِإِحسانِ»، بار دیگر در این آیه می فرماید: «فَاَمسِکُوهُنَّ بِمَعرُوفِ اَو سَرِحُوهُنَّ بِمَعرُوفِ»؛ زیرا شرایط روحی زن و مرد در موقع جدایی، عادی نیست و زمینه انتقام و آزاررسانی، بسیار وسیع و خطر ظلم و تعدی فراوان است. براساس این آیه:
1- اسلام، زندگي همراه با صفا و محبت را می خواهد؛ نگاهداری همسر به قصد آزار او حرام است.
۲- کسانی که با همسر خود بدرفتاری می کنند، متجاوزند.
۳- ظلم به زن، ظلم به خویشتن است.
۴- ازدواج، یکی از آیات بزرگ الهی است و نباید با طلاق های بی مورد با نگاهداری همسر به قصد آزار او، این قانون مقدس استهزاء شود.
۵- برای بهبود روابط زناشویی، توجه به احکام و مواعظ کتاب آسمانی و تقوا لازم است.
۶- اگر هدف از طلاق، ظلم به همسر و سوء استفاده باشد، بدانید که خداوند آگاه است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید