از بحث های مرتبط با بحث خانواده، موضوع «طلاق» است؛ موضوعی که در شرایط فعلی بیش از پیش، خودنمایی می کند و متأسفانه با پر رنگ شدن مظاهرمادی و کم رنگ شدن دین مداری، بنیان خانواده را متزلزل و با تهدید جدی «طلاق» مواجه کرده است. چه زندگی هایی که به خاطر بی تقوایی، کم صبری و بی گذشتی، تجملات و دعواهای بی حاصل و... گرفتار زلزله طلاق شد و آوار آن بر سر خانواده ها فروریخت. غالبا عوامل طلاق ، همان عوامل اختلاف است که در فصل ششم (تحکیم خانواده و عوامل اختلاف) ذکر شد و از تکرار آنها پرهیز می نماییم.
با توجه به اهمیت این موضوع، خوب است با دیدگاه متعالی اسلام در این زمینه آشنا گردیم و ببینیم که اسلام عزیز، چگونه از ابتدا مخالف شکل گیری پدیده طلاق بوده و در صورت بروز شرایط اضطراری برای تحقق طلاق، چگونه محبت و برخورد معروف و رفتار با احسان را جلوی روی خانواده های طلاق می گذارد و از هرگونه تعدی و تخاصم و بی اخلاقی نهی مینماید.
قبل از هر بحثی، باید توجه داشت که اسلام طرفدار جدی تداوم زندگی است و از طلاق مذمت نموده است، تا جایی که در روایات اسلامی از طلاق به عنوان مبغوض ترين حلال ها یاد شده است. در روایتی از پیامبر آمده است: «هیچ چیزی نزد خداوند عزوجل منفورتر از این نیست که (اساس) خانه ای در اسلام با جدایی و طلاق ویران گردد.» و در حدیث دیگری فرمودند: «ازدواج کنید و طلاق ندهید که طلاق، عرش خدا را به لرزه در می آورد.»
امام صادق (ع) نیز می فرمایند: «از بین چیزهایی که خداوند عزوجل حلال کرده، مبغوض تراز طلاق نیست و خداوند مردی که زیاد ازدواج می کند و زیاد طلاق می دهد، دشمن دارد.» و فرمود: «خداوند عروج خانه ای را که در آن عروسی است دوست می دارد و خانه ای را که در آن طلاق است، دشمن می دارد و در نزد خداوند عزوجل چیزی از طلاق مبغوض تر نیست.»
در خصوص طلاق دیدگاه هایی مطرح است. ما در ابتدا دیدگاه های مربوطه را مطرح مینماییم:
١۔ طلاق، باید به راحتی و بدون هیچ قیدی قابل انجام باشد. مردان و زنان هوسباز و عیّاش که همسر را فقط برای هوسهای زودگذر خود می خواهند، پیرو چنین دیدگاهی هستند.
۲ - طلاق باید به کلی ممنوع باشد. کلیسا طرفدار این نظریه است. در حالی که ممنوعیت طلاق سبب می شود تا مردان و زنانی که با هم توافق ندارند، تا پایان عمر بسوزند و بسازند و یا مخفیانه همسر دیگری اختیار کنند.
۳- طلاق به دست زن باشد. در این فرض آمار طلاق بالا می رود. زیرا زنان عاطفی تر و زودرنج ترند و در برخورد با مشکلات زندگی، سریعا اقدام به طلاق می کنند و زندگی های بسیاری به اندك رنجی از هم متلاشی می گردد.
۴- طلاق به دست مرد باشد، اما در چارچوب قانون و با نظارت کامل حاکم اسلامی که مسئول جلوگیری از ظلم و برقراری عدالت است. البته در مواردی که زن متقاضی طلاق است، حاکم اسلامی باید به تقاضای او رسیدگی کرده و در صورت لزوم، حکم به طلاق و جدایی دهد.
اسلام، ضمن توجه به اهمیت تشکیل و تحکیم زندگی، خانواده را به عنوان کانون آرامش می داند. لذا هرجا به اصل «آرامش» صدمه وارد شود و یا زندگی، فضای گناه و عصیان شود و از مدار توحید خارج گردد، اجازه طلاق داده است. قرارداد زوجیت از جمله قراردادهایی است که قابل جدایی است و اگر امکان طلاق نباشد، باید هر دو در این دنیا بسوزند و بسازند و حقوق هر دو پایمال و عمری در حسرت به سر برند و هرگز عقل و عدل، چنین اجازه ای نمی دهد. چرا که گاه عللی پیش می آید که ادامه زندگی مشترك زن و مرد را غیرممکن یا طاقت فرسا می کند، و اگر اصرار داشته باشیم که این قرارداد تا ابد بماند، سرچشمه مشکلات زیادی می گردد. هم اکنون، نتیجه ممنوع بودن کامل طلاق را در جوامع مسیحی ملاحظه می کنیم که چگونه زنان و مردان زیادی، به حکم قانون تحریف یافته مذهب مسیح با طلاق را ممنوع می شمارند و از نظر قانونی همسر یکدیگرند، ولی در عمل جدا از یکدیگر زندگی کرده و حتی هرکدام برای خود همسری غیر رسمی انتخاب کرده اند.
وقتی زید، پسرخوانده پیامبر اکرم (ص) با زینب، دختر عمه آن حضرت ازدواج کرد، پس از مدتی ناسازگاری بین آنان آغاز شد و زيد تصميم گرفت زینب را طلاق دهد. بارها نزد پیامبر آمد، ولی آن حضرت به او می فرمود: «همسرت را نگاه دار (و او را طلاق نده).» (احزاب، ۳۷) اما در نهایت این زندگی دوام نیاورد و آنها از یکدیگر طلاق گرفتند و هرکدام به سراغ تشکیل زندگی جدید رفتند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید