شخصیت دادن و پرهیز از تحقیر فرزندان
از راه های مهم تربیت و هدایت، شخصیت دادن به فرزندان و پرهیز از تحقیر و ایجاد خودکم بینی است. در این خصوص، نکات فراوانی است که باید در کتابی مستقل بیان گردد. لکن در اینجا به اختصار به برخی مطالب اشاره می نماییم. رسول گرامی اسلام (ع) فرمودند: «به کودکانتان محبت ورزید و با آنان مهربان باشید و زمانی که به آنها وعده داديد، وفای به عهد نمایید. زیرا آنها شما را روزی دهنده خودشان میدانند. همچنین آن حضرت با فرمودند: «خداوند عزوجل به مردی که محبت شدید به فرزندش دارد، حتما رحم می کند.»
نوزادی را که برای دعا یا نام گذاری نزد رسول خدا آورده بودند، دامن آن حضرت را نجس کرد. مادر کودک و اطرافیان به شدت ناراحت شدند، اما پیامبر فرمود: آزادش بگذارید، من لباس خود را می شویم. اما فریاد شما باعث می شود که این کود بیگناه بترسد.
کسی به محضر پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت: من تاکنون فرزندم را نبوسیده ام. وقتی برگشت، پیامبر فرمود: این مرد، نزد ما از اهل جهنم به حساب میآید.
و اميرالمومنين (ع) فرمودند: «هرکس فرزندش را ببوسد، برای او حسنه محسوب میشود و هر کس که او را شاد کند، خداوند در روز قیامت او را شاد نماید...»
پیامبر اکرم (ص) به اطفال سلام می کرد و نام آنان را محترمانه می برد. نمازی که نور چشم پیامبر اکرم (ص) بود، به خاطر کودکان، گاهی سریع تر و گاهی طولانی تر خوانده می شد. امام صادق (ع) فرمود: پیامبر، يك بار دو رکعت آخر نماز ظهر را بدون انجام مستحبات، به سرعت خواند. مردم پرسیدند: یا رسول الله چه کاری پیش آمد؟ فرمود: «مگر گریه كودك را نشنیدید.» همچنین، روزی پیامبر یکی از سجده هایش را خیلی طول داد. بعد از نماز برخی گفتند: یا رسول الله ! گمان کردیم وحی نازل شده است. فرمود: فرزندم حسن، در حال سجده، بر دوشم سوار شد، صبر کردم او از شانه ام فرود آید. هرگاه حسن و حسین بنا بر پیامبر وارد می شدند، حضرت از جا برمی خاست و آنان را در آغوش می گرفت و بر دوش خود سوار می کرد.
بعد از جنگ موته پیامبر اکرم، در حالی که فرزندان جعفر طیار را بر مرکب خود سوار نموده بود، به استقبال سپاه اسلام رفت. سپس وارد مسجد شد و بالای منبر رفت و در حالی که فرزندان جعفر روی پله های منبر بودند، در فضیلت جعفر سخنرانی فرمود. سپس آنها را روی زانوی خود نشاند و دست نوازش بر سرشان کشید.
پیامبر اکرم (ص) درباره عدالت میان کودکان نیز سفارش می فرمود. روزی آن حضرت دید که مردی از انصار که دو فرزند داشت، یکی را بوسید و دیگری را نبوسید. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «چرا بین آن دو مساوات را رعایت ننمودی؟!» و در بیانی فرمودند: بین فرزندانتان به عدالت رفتار نمایید، آن گونه که دوست دارید بین شما به عدالت رفتار شود.»
روزی پیامبر آبی آشامید، مقداری آب ته ظرف باقی ماند، کودکی که در آنجا بود، گفت: يا رسول الله ! بقيه آب را به من بدهید. در همان لحظه چند بزرگسال گفتند: یا رسول الله ! برای تبرك باقی مانده آب را به ما بدهید. پیامبر فرمود: اول نوبت كودك است. سپس به او فرمود: آیا اجازه میدهی آب را به بزرگترها بدهم؟ كودك پاسخ منفی داد. پیامبر آب را به کودک داد.
پدر و مادر و مربیان، باید به کودک احترام بگذارند و غرور او را سرکوب ننمایند و از هر موضوعی که عقده حقارت و خودکم بینی در کودک ایجاد می کند، دوری نمایند. روایات متعددی در این خصوص آمده است؛ از باب نمونه:
- رسول اکرم می فرمودند: «دروغگو دروغ نمی گوید، مگر به خاطر خواری نفس خود.»
- امیر المومنین (ع) می فرماید: «کسی که نفس خویش را گرامی می دارد با گناه خوارش نمیسازد.»
- امام هادی (ع) می فرماید: «کسی که شخصیتی برای خود قائل نیست، از شراو برحذر باش.»
نتیجه اینکه نباید انسان کسی را تحقیر کند و خوار بشمرد؛ چرا که موجب عقده حقارت شده و این عقده، زمینه ساز لغزشها و گناهان خواهد بود. پیامبر و امامان عال در تربیت کودک هرگز شخصیت کودک را نمیشکستند، بلکه با احترام خاصی شخصیت او را بارور می نمودند. رسول خدا می فرماید: «به فرزندان خود احترام بگذاريد و تربیت آنها را به نیکویی انجام دهید که خداوند گناهانتان را می بخشد.» ائمه (ع) گاهی پاسخ سوالات را به فرزندان خود واگذار می کردند و به آنها میدان می دادند و در مجموع به گونه ای عمل می کردند که آنان از روح بزرگ برخوردار باشند.
البته، یادآوری این نکته ضروری است که پدر و مادر نباید در تکریم و تحبیب فرزندان دچار افراط یا تفریط شوند.
امام باقر فرمودند: «بدترین پدران، کسانی هستند که نیکی کردن (به فرزندان) آنان را به افراط می کشاند.»
محبت مثل غذا است و اندازه دارد. ما باید كودك را برای ناکامی ها و حوادث نیز تربیت کنیم. محبت افراطی شخصیت کودک را غیرمتعادل نموده و او را لوس بار می آورد که این نوع تربیت، تبعاتی داشته و خود فرزند در آینده دچار مشکلاتی می شود.
در جانب تفریط نیز روایت شده است که پیامبر اکرم (ص) حسن و حسین (ع) را بوسید واقرع بن حابس گفت: «من ده فرزند دارم که هیچ کدامشان را نبوسیده ام.» حضرت تعبیری به این مضمون فرمودند که: «اگر خداوند رحمت را از دل تو برکند، به من چه ارتباطی دارد.»
لقمه حلال
مردان، نان آور خانه بوده و درآمد آنان در سعادت و شقاوت اهل خانه تأثیرگذار است و می تواند در آینده فرزندان نقش آفرینی کند. موضوع کسب حلال، موضوع دامنه دار و مهمی است که در اینجا به فراخور کتاب و به صورت گذرا به این بحث اشاره می نماییم.
از نظر دین، مسلم است که غذا علاوه بر اینکه در جسم انسان اثر می گذارد و موجب حفظ و تقویت آن می گردد، در روح انسان نیز اثر می گذارد. همان گونه که غذای سمی جسم انسان را مسموم می کند، غذای حرام ، روح انسان را آلوده می نماید. امروزه، هیچ یک از دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی دنیا، سخنی از تاثیر لقمه حلال و حرام در تربیت و روح انسان مطرح نمی کنند و دانشمندان شرق و غرب از تاثیر تغذیه بر تربیت غافلند.
قرآن کریم می فرماید: «باید انسان به غذای خود بنگرد.» (عبس، ۲۴) و یکی از مسائلی که در غذا باید مورد توجه و دقت قرار گیرد، اینکه آیا از حلال است یا حرام . از منظر قرآن کریم، دو اصل مهم، نباید فراموش شود: حلال بودن، طیب و پاکیزه بودن: «ای پیامبران ! از غذاهای پاکیزه (و پسندیده) بخورید و کار نیکو انجام دهید، همانا من به آنچه انجام می دهید آگاهم .» (مومنون ، ۵۱) امام صادق (ع) ذیل این آیه فرمود: مراد از طيب، حلال بودن است. و از آیه شریفه برمی آید که عفت در شکم، با تقوا در عمل، مقارن هستند. توفیق عمل صالح، در سایه تغذیه حلال و طيب است.
وارستگان مومن هر غذایی را نمی خورند، نوع غذا، مقدار آن و پاك و حلال بودن آن برایشان مهم است؛ آن گونه که قرآن کریم در خصوص اصحاب کهف بیان نموده است: «تا ببیند کدام یك غذای پاکیزه تری دارد، پس غذایی از آن برایتان بیاورد.» (کهف،۱۹)
در مقابل، قرآن کریم، کفار را در بهره گیری از دنیا به چارپایان تشبیه نموده است: «و کسانی که کفر ورزیدند (از زندگی دنیا) بهره می گیرند و همانند چهارپایان می خورند و (سرانجام،) آتش جایگاه آنهاست.» (محمد،۱۲) یکی از وجوه این تشبیه، این است که حیوانات، سرچشمه غذا را که از حلال است یا حرام نمی دانند. بعضی انسان ها نیز فکر حلال و حرام نیستند و به گفته قرآن، همین که به ارث و مال بی زحمتی رسیدند، بدون توجه به حقوق دیگران در آن تصرف می کنند: (فجر، ۱۹)
از بزرگترین خطراتی که انسان را تهدید می کند، حرام خواری است که قرآن کریم به شدت هشدار داده است:
«و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید، و برای خوردن قسمتی از مال مردم بر اساس گناه، (قسمتی از آن را به قاضیان ندهید، در حالی که می دانید.» (بقره، ۱۸۸)
«کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم می خورند، همانا آتش می خورند و بزودی در آتش سوزان میسوزند.» (نساء، ۱۰)
با توجه به آثار ویرانگر غذای حرام در زندگی انسان، در روایات نیز به صورت مؤکد به کسب حلال امرو از غذای حرام نهی شده است. در اینجا به عنوان نمونه به ذکر چند روایت می پردازیم:
رسول اکرم (ص) فرمودند: سه امر است که در مورد آن بعد از خودم نسبت به امتم میترسم: «گمراهی بعد از شناخت و گمراهی آشوب ها و شهوت ( خواست ناصحیح) شکم و زیرشکم.»
امام باقر(ع) می فرماید: «هیچ عبادتی بهتر از نگهداشتن شکم از مال حرام و پاکدامنی نیست.»
و فرمودند: «همه گناهان سنگین و بزرگ هستند، و سنگین ترین آنها گناهی است که گوشت و خون بر اثر آن بروید.»
و فرمودند: «هرگاه شخصی از راه حرام، مال کسب کند، حج و عمره و صله رحم او پذیرفته (درگاه حق نمی شود.)»
امام سجاد (ع) می فرماید: «حق شکم تو آن است که آن را ظرف حرام قرار ندهی.»
و نیز فرمودند: «هیچ چیزی بعد از شناخت خدا در پیشگاه او بهتر از کنترل شکم و شهوت (از حرام) نیست.»
حضرت موسی (ع) شخصی را دید که سخت گریه و التماس میکند و دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده و با کمال خشوع و تضرع دعا می نماید. از جانب خدا به موسی (ع) وحی شد: هر چه بخود بپیچد، دعایش به استجابت نمی رسد: «زیرا در شکم او حرام وجود دارد و بر پشت او و در خانه او حرام قرار دارد.»
شخصی به رسول خدا تو عرض کرد: دوست دارم دعایم به استجابت برسد. رسول اکرم فرمودند: «غذای خود را پاک کن و غذای حرام را وارد شکم خود نکن.» امام حسین (ع) در روز عاشورا چندین بار برای لشکر دشمن سخنرانی و موعظه کرد و چون اثری ندید، فرمود: «اینکه حرف حق در شما اثری نمی کند، به خاطر آن است که شکم شما از مال حرام پرشده است.»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید