استمداد الهی و توسل
در کنار همه تلاش ها، باید والدین برای تربیت صحیح فرزند از خداوند تعالی مدد بجویند و در این خصوص به اولیای الهی و معصومین اپنی متوسل گردند؛ چرا که توانایی های ما محدود و عوامل انحراف زیاد است. مادر مریم با دور اندیشی، علاوه بر فرزند، حتی برای نسل او هم دعا می کند و استمداد می نماید: «و من او و فرزندانش را از (شرّ) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار می دهم.» (آل عمران، 36)
امام باقر (ع) فرمودند: «وقتی قصد داری فرزند دار شوی، هنگام مباشرت بگو: خداوندا! فرزندی روزی ام کن و او را پرهیزگار قرار بده! آن گونه که در خلقتش زیاده و نقصانی نباشد و عاقبتش را به خیر فرما!» در این دعا، اول فرزند پاکیزه و متقی و بعد عافیت و سلامت جسمی و بعد درخواست عاقبت به خیری شده، به بعد روحی و معنوی فرزند توجه شده است.
امام سجاد (ع) در دعا برای فرزندانش، از خداوند متعال استمداد می نماید: «و مرا بر تربیت و تادیب آنان و نیکی کردن به آنان یاری فرما!»
انبیای الهی و اولیاء در دعاهایشان نسل صالح و ذریه طیبه را درخواست می کردند. حضرت زکریا عرضه می دارد: (آل عمران، ۳۸) و یا می فرماید: (مریم، ۶ - ۵) اولیای خدا فرزند را برای تداوم اهداف معنوی خود می خواهند و در نیازهای مادی خود، به ارزشهای معنوی نیز توجه دارند. همچنین، برای صلاح و خوبی فرزند، حتی قبل از انعقاد نطفه، باید دعا کرد و از خداوند، فرزند صالح بخواهیم: «وَاجعَلَهُ رَبِّ رَضِيا».
آری! فرزند و نسل صالح، افتخاری برای والدین است و یکی از بهترین دعاها، دعا در خصوص صالح شدن فرزندان می باشد: «فرزندانم را برای من صالح و شایسته گردان» (احقاف، ۱۵) و دعا برای نسل و ذریه، بارها در کلام حضرت ابراهیم (ع) آمده است: (بقره، ۱۲۸)
خوش رفتاری، تفریح و نشاط
خوش رفتاری با کودکان، شادی و نشاط و تفریح فرزندان، از اهم وظایف والدین در منزل است. تربیت دینی، با محبت، مدارا، خوش رفتاری و سرور همراه است. رسول گرامی (ص) فرمودند: «کسی که مؤمنی را مسرور و خوشحال کند، مرا مسرور و خوشحال نموده است و کسی که مرا مسرور نماید، خداوند را مسرور نموده است.» امام رضا (ع) فرمودند: «بعد از انجام فرایض، هیچ یک از اعمال، در نزد خداوند، با فضیلت تر از ادخال سرور و شادی بر مؤمن نیست.»
اسلام دین فطرت است و با تفریح و شادی که خواسته غریزی انسان است، مخالفتی ندارد. آن چه مورد انتقاد است، تفریحات و شادی های ناروا و نا بجاست که قرآن مواردی از آن را بیان فرموده است. اما اگر شادی بر اساس حق و لطف الهی و خدمت به مردم و رسیدن به کمالات باشد، نه تنها بد نیست، بلکه يك ارزش است: (يونس، ۵۸) اگر والدین و مربیان دلسوز برای اوقات فراغت و تفریح و بازی کودکان و نوجوانان برنامه ریزی مناسب داشته باشند، دیگران نمی توانند از این فرصت سوء استفاده کنند.
دعا در حق فرزندان
چه بسا فرزند نااهل که به والدین خود بدگویی و بی ادبی می کند ولی والدین با ایمان و دلسوز، برای هدایت فرزند خود، هم از خدا استمداد می کنند و هم او را به خوبی ها امرو از بدیها نهی می کنند: «والدین، خدا را به فریادرسی می خوانند و به او می گویند: وای بر تو ایمان بیاور.»
بهره گیری از اصل تغافل
یکی از زمینه های انجام خلاف آن است که انسان احساس کند، در خانواده و جامعه آبرو و کرامت ندارد، عذرش پذیرفته نمی شود و کسی به سخن او اعتنا نمی کند. در این صورت، احساس حقارت و بی آبرویی، او را به هرخلاف و گناهی می کشاند. در بسیاری از موارد، تغافل و چشم پوشی از برخی رفتارها و گفتارها، بهترین کار در تربیت است. گاهی باید انسان خود را به غفلت بزند و تظاهر کند که من متوجه خلاف تو نشدم. تا از این طريق، کرامت و شخصیت فرزند شکسته نشود.
حضرت یعقوب با آنکه می دانست فرزندانش به دروغ می گویند که گرگ یوسف را خورده است، اما نگفت شما دروغ می گویید، بلکه فرمود: «بلکه نفستان کاری (بد) را برای شما آراسته است.» (یوسف، ۱۸) بنابراین اگر فرزند گفت: من از جیب شما پول برنداشتم، به گفته او اعتماد کن و در مقام اثبات دروغگویی او برنيا. البته، تغافل در مورد خلافهای شخصی، جزئی و فردی است؛ وگرنه در مسائل مهم که بی توجهی، فرزند را به سوی خلاف های بزرگ تر می کشاند، هوشمندی و هشیاری لازم است.
موعظه فرزندان
امامان معصوم غنی پیوسته فرزندانشان را نصیحت می کردند. امير المؤمنين (ع) بارها فرزندانش را نصیحت و تلخیها و شیرینی های زندگی را برای آنان تشریح می کرد. چه زیبا است پدران، لقمان وار فرزندانشان را نصیحت کنند و آهنگ «یابُنَی! یابُنَی!» در خانه ها طنین انداز باشد.
از موعظه لقمان: «و (یاد کن) زمانی که لقمان به پسرش در حال موعظه او گفت: فرزندم! چیزی را همتای خدا قرار نده؛ زیرا که شرك (به خدا)، قطعا ستمی بزرگ است.» (لقمان، ۱۳) می آموزیم که از فرزندانمان غافل نشویم؛ چرا که فرزند، به نصیحت نیاز دارد و از رسالت های پدر نسبت به فرزند، موعظه است و بهترین راه تربیت صحیح فرزند، گفتگوی صمیمی با اوست. با نوجوان باید با زبان موعظه سخن گفت، نه سرزنش؛ و موعظه باید با محبت و عاطفه همراه باشد و از شرایط تأثير موعظه، احترام و شخصیت دادن به طرف مقابل است.
البته در ارشاد و موعظه، مسائل اصلی را در اولویت قرار دهیم. همان گونه که لقمان، «توحید» را که مهمترین و محوری ترین بعد حکمت است، در سفارش خود با دلیل آورده است، ما نیز باید مواعظ خود را با دلیل و منطق بیان کنیم. حضرت یعقوب (ع) ضمن تبیین دلیل برای فرزندش یوسف، در عدم بیان خواب برای برادران، او را از کودکی با عداوت شیطان آشنا و این نکته کلیدی را با فرزندش مطرح می نماید: «(يعقوب) گفت: ای پسر کوچکم! خوابت را برای برادرانت بازگو مکن که برایت نقشه ای (خطرناک) می کشند. همانا شیطان، برای انسان دشمنی آشکار است.» (یوسف، ۵)
مراقبت از دوستان فرزند
سالم بودن خانواده به تنهایی کافی نیست، محیط آلود مایه بسیاری از انحرافات می شود. لذا والدين، نسبت به دوستان فرزند خود، باید مراقبت داشته باشند. انسان به رفیق خوب محتاج است؛ اما همنشینی با افراد ناباب، حتی پسر پیامبر را از آئین حق جدا می سازد؛ آن گونه که نوح به فرزندش خطاب می کند: (هود، ۴۲)
سعدی در این باره می گوید:
پس نوح با بدان بنشست / خاندان نبوتش گم شد
اسلام برای انتخاب دوست، سفارش های بسیار دارد و دوستی با افرادی را تشویق و از دوستی با افرادی نهی کرده است. در روایت آمده است که: «تنهایی: از رفیق بد بهتر است.» همچنین، وقتی از پیامبر(ص) پرسیدند: بهترین دوست کیست؟ فرمود: «کسی که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد، و گفتارش به علم شما بیفزاید و کردارش یاد قیامت را در شما زنده کند.» در شعر شاعران نیز به معاشرت و همنشینی با دوستان خوب بسیار سفارش شده است؛
همنشین تو از تو به باید / تا تو را عقل و دین بیفزاید
و از همنشینی با دوستان بد مذمت شده است، رفيق بد، به مار خوش خط و خالی تشبیه شده است که زهری کشنده در درون دارد؛
تا توانی می گریز از یار بد / یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند / یار بد بر جان و بر ایمان زند
البته، در کنار دوستان خوب، رفيق شدن والدین با فرزندان خود و قراردادن خودشان در سطح آنان، می تواند فرزندان را از جذب شدن به دوستان ناباب دور نماید.
توجه به اصول تنبیه و تشویق
تشویق و تنبیه، هردو سازنده و تربیت کننده است و اصولی دارد که والدین باید مد نظر قرار دهند. در این خصوص مطالب فراوانی است که به صورت گذرا به این دو اصل مهم اشاره می کنیم.
تشويق، از شئون ربوبیت و لازمه تربیت است: «آنانند که برایشان از طرف پروردگارشان، درودها و رحمت هایی است...» (بقره، ۱۵۷) و رسول اکرم (ص) به مردم عادی درود می فرستد. زیرا بها دادن به مردم، تشویق آنان به نیکی ها و شخصیت بخشیدن به آنان است: «و بر آنان درود فرست (و دعا کن.)» (توبه، ۱۰۳)
تشويق و وعده پاداش، قوی ترین عامل حرکت است و کارهای دشوار، نیاز به تشویق، ترغیب و تلقین دارد. خداوند تعالی، برای ترغیب مردم به کارهای خیر، وعده پاداش چند برابر داده است. در شیوه تربیتی اسلام، تشويق ده برابر تنبیه است و خداوند متعال، در پاداش با فضل خود رفتار می کند، ولی در کیفر، با عدل: «هرکه نیکی آورد، پس برای او پاداشی ده برابر است و هرکه بدی آورد، جز مانند آن کیفر نخواهد دید و به آنان هرگز ستم نخواهد شد.» (انعام، ۱۶۰)
در کنار تشويق، تنبیه نیز اهرمی مهم در تربیت است. البته باید در تشويق و پاداش سرعت گرفت، ولی در کیفر و تنبیه نباید عجله کرد. رفتار کودکان، باید تحمل شود. چرا که هر خطا و اشتباهی قابل تنبیه نیست. تنبیه، شرایطی دارد:
از جرم بیشتر نباشد، فوق طاقت نباشد، با جرم مناسب باشد، مانند يك ژاندارم برخورد نشود، کار بد نکوهش شود، نه خود کودک ، تنبیه در صورتی باشد که سایر راه های تربیتی موثر نگردد، با بدزبانی (مثل فحش) همراه نباشد، قدرت و ضعف كودك در نظر گرفته شود، به صورتی نباشد که کودک والدین را دشمن خود بداند و خیال کند مورد بی مهری قرار گرفته است، تنبیه استثناء باشد نه عادت، مورد تنبیه، جزئی و مصداقی باشد تا فرزند بفهمد به چه دلیل تنبیه می شود، در برابر دیگران نباشد، حالت انتقام گرفتن نداشته باشد، تنبیه در کنار تشويق کارهای نیک او باشد.
البته، در روایات از زدن کودکان نهی شده است. شخصی از فرزندش نزد امام کاظم عل شکایت کرد، حضرت فرمودند: «او را نزن و (مدتی قهر کن) البته طول نده.»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید