چشم و هم چشمی
یکی از عوامل اختلاف که زندگی را تلخ میکند، رقابت های منفی و چشم و هم چشمی است. برخی از همسران، به جای دیدن أمور مثبت زندگی خود، با دیدن برخی افراد و امکانات زندگی آنان تحریک شده و زندگی دیگران را به رخ همسر خود می کشند. در حالی که اگر کسی خانه ای یا ماشینی یا باغی یا امکاناتی با قیافه ای و موقعیتی و ... دارد، نباید ما به آنها چشم بدوزیم و بسوزیم و یا به رخ همسر خود بکشیم. چه خانواده هایی که به خاطر همین چشم و هم چشمی ها متلاشی شده اند.
اگر کسی گرفتار چشم و هم چشمی بشود، هیچگاه از زندگی خود راضی نمی شود، زیرا به هر مرتبه ای از زندگی برسد، چشمش به دنبال زندگی بالاتر است و این خاصیت نفس است و لذا در دعا می خوانیم: «از نفسی که سیر نمی شود به تو پناه می برم.»" و امام سجاد (ع) در دعایی می فرماید: «خداوندا از هیجان حرص به تو پناه می برم.»
امیرالمومنین (ع) فرمودند: «فرزند آدم! اگر از دنیا به قدر کفایتت بخواهی، کم ترین چیز در دنیا ترا کافی است و اگر به غير مقداری که کفایت می کند، بخواهی، همه آنچه در دنیاست، ترا کفایت نمی کند.»
خدای تعالی به پیامبرش هشدار می دهد که: «ای پیامبر! به آنچه که ما با آن گروه هایی از کار را کامیاب کرده ایم، چشم مدوز و بر آنان اندوه مخور...» (حجر، ۸۸) البته، طبیعی است که پیامبر اکرم (ص) هرگز رغبتی به دنیای کار نداشت، لذا نهی خداوند، به معنای هشدار به مؤمنان است که چشم به دنیای کار ندوزند.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «هر کس به آنچه در دست دیگران است خیره شود، هم و غم او زیاد شده و ناراحتیش درمان نمی شود.»
امام صادق (ع) نیز خطاب به حمران بن أعین فرمودند: «ای حمران ! به آن کسی که از جهت توان (مالی و امکانات) از تو کمتر است، نگاه کن و به کسی که از جهت قدرت (زندگی و امكانات) از تو بیشتر است، نگاه نکن!»
معصومین (ع) در کنار سفارش به تلاش و کار معقول، ما را به رضایت از زندگی نیز دعوت می کردند. امام صادق (ع) فرمودند: «کسی که به وسایل اندک زندگی رضایت داشته باشد، خداوند هم به عمل اندک او راضی خواهد شد.» و فرمودند: «کسی که به آنچه خداوند روزی اش کرده قانع باشد، او از بی نیازترین مردم است.»
در فرهنگ اسلام، دنیا، میدان مسابقه و رقابت است: «و هر کس که اهل مسابقه است، شایسته است که در (رسیدن به نعمت های بهشتی) رقابت ورزد.» (مطففين، ۲۶) رقابت سالم، در کسب کمالات اخلاقی و عمل صالح و انجام خیرات است و رقابت منفی، در چشم و هم چشمی برای امور مادی و دنیوی.
توهین، تهمت و دروغ
بسیاری از اختلافات خانوادگی، منشا زبانی دارد. زخم زبان، توهین، تهمت، تمسخر و دروغ، از اسباب مهم اختلافات خانوادگی است. قرآن کریم، درباره تهمت زدن می فرماید: «و کسانی که مردان و زنان با ایمان را بدون آن که کاری کرده باشند آزار می دهند، بدون شك بهتان و گناه روشنی را بر دوش کشیده اند.» (احزاب ، ۵۸) همچنین درباره زخم زبان، نیش زدن و عیب جویی و تمسخر می فرماید: (همزه، ۱) متلک گفتن، تحقیر دیگران و مسخره کردن، یک رفتار مجرمانه است که قرآن درباره آن می فرماید: «مجرمان به مؤمنان می خندند.» (مطففين، ۲۹) و هنگامی که از کنار آنان عبور می کنند، با چشم و ابرو به طعن و تمسخر آنان می پردازند: (مطففين، ۳۰)
از گذشته گفته اند که جواب "ها"، "هو" است. بدزبانی و تمسخر و نیش زدن، سبب عکس العمل نامناسب طرف مقابل می گردد. لذا قرآن کریم می فرماید: «و به (معبود) کسانی که غیر خدا را می خوانند ناسزا نگویید که آنان نیز از روی جهل و دشمنی به خداوند ناسزا می گویند.» (انعام، ۱۰۸)
همچنین، اگر همسران، صداقت نداشته باشند، و گرفتار دروغ گردند، همین نقطه شروع بسیاری از اختلافات است. از آنجا که «دروغ»، نقش ویرانگری در جامعه و خانواده دارد، به عنوان گناه کبیره شمرده شده و در متون دینی مذمت فراوانی از آن شده است. اسلام مردم را حتی از دروغ شوخی نهی فرموده است. دروغ، انسان را از چشیدن مزه ایمان محروم کرده و سبب خرابی ایمان می شود. امام حسن عسکری (ع) فرمود: «تمام زشتی ها در خانه ای قرار داده شده، و کلید آن، دروغ است.»
همچنین، بهتان زدن از عوامل فروپاشی خانواده است. قرآن کریم از این رفتار مذمت نموده و فرموده: «و اگر خواستید همسری بجای همسری انتخاب کنید و مال فراوانی به او داده باشید، از او چیزی مگیرید. آیا می خواهید با بهتان و گناه آشکار، آن را بازپس گیرید؟ » (نساء، ۲۰) «بهتان» به دروغی گفته می شود که انسان از شنیدن آن بهت زده می شود. امام صادق (ع) فرمود: غیبت آن است که درباره برادر دینی خود چیزی را که خدا پوشانده آشکار کنی، ولی اگر درباره او چیزی بگویی که در او نیست، بهتان است. در نزد خداوند، دنیا کوچک، ولی بهتان بزرگ است.
همسران باید بدانند که اگر چه در اسلام، در بحث ضررهای جسمی، قصاص و مقابله به مثل جایز است، ولی در ضربه های روحی و آبرویی، مجاز به مقابله به مثل نیستیم و در متون دینی نیامده که اگر کسی به شما تهمت زد، شما هم حق دارید به او بهتان بزنید، بلکه به گناهکار هشدار می دهد که در صورت لزوم، به دستور حاکم شرع حد می خورد. در متون دینی آمده است که در برابر زخم زبانها و رفتارهای جاهلانه، به جای تقابل -اگر چه سخت است- باید صبوری کرد؛ به ویژه در محیط خانه که این کار سبب فروکش کردن شعله اختلافات می گردد. حتی برای پیامبر صبر در مقابل زخم زبان و نیش و نوش ها، طاقت فرساست، اما خداوند به آن توصیه می کند: «پس بر آنچه ( مخالفان) می گویند، شکیبا باش.» (ق ،۳۹) در دستورات دینی، به صورت مکرر سفارش شده است و در سیره معصومین و نیز «گذشت از رفتارهای جاهلانه» به صورت فراوان نقل شده است. شخصی غیر مسلمان به امام باقر (ع) گفت: «انت بقر»، ولی امام فرمودند: «من باقر هستم.»؛ گفت: «تو پسر زنی آشپز هستی » امام فرمودند:
«این حرفه او بود.»؛ گفت: «تو پسر زنی سیاه زنگی زشت گفتار و دشنام دهنده ای!» امام فرمودند: «اگر تو درست میگویی، خدا او را ببخشد و اگر تو دروغ می گویی، خدا ترا ببخشد.» همین رفتار امام (ع) باعث شد که او مسلمان شد.
امام سجاد (ع) در دعای مکارم الاخلاق می فرماید:
خداوندا! توفیقی به من مرحمت فرما که:
هر کس نسبت به من ناروایی کرد، خیرخواه او باشم .
هر کس سخن بدی به من گفت ، او را ستایش کنم.
هر کس به من بدی کرد، از او چشم پوشی کنم.
هر کس مرا محروم کرد، به او بذل کنم.
و هر کس مرا از خود دور کرد، به او نیکی کنم .
بی فرزندی، تک فرزندی
برخی همسران بنا به دلایلی مانند مسائل اقتصادی با از دست ندادن آسایش یا فرار از مسئولیت پدر و مادر بودن و ... از فرزنددار شدن یا تعدد فرزند پرهیز می کنند. در حالی که پیش از این بیان نمودیم که مهم ترین هدف ازدواج، تربیت نسل طيب و پاک است. بقای نسل بشر، در گرو ازدواج و زناشویی است و در اسلام امر تربیت نسل، یکی از وظایف والدین شمرده شده که در قیامت مورد بازخواست قرار می گیرد. برخی آمارها نشان میدهد که همسرانی که هیچ فرزندی نداشته و یا یک فرزند داشته اند، بیشتر مبادرت به طلاق نموده اند.
همچنین، تبعیض میان فرزند دختر و پسر، نوعی بی عدالتی است: «آيا (این گونه می پندارید که) پسر برای شما است و دختر برای خداوند؟ * این تقسیم شما تقسیمی است ناعادلانه.» (نجم، ۲۲ -۲۱) حضرت فاطمه ناز دختر بود، اما کوثر شد و همه امامان معصوم (ع) از نسل او می باشند.
انبیا و اولیا در دعاهایشان نسل صالح و ذرية طيبه را درخواست می کردند: (آل عمران، ۳۸) و (صافات، ۱۰۲)
امیرالمؤمنین نیز فرمودند: «هیچگاه از خداوند فرزند زیبا و خوش قامت درخواست نکردم؛ ولی از پروردگارم، فرزندانی مطیع پروردگار و ترسان از او خواستم تا وقتی که نگاهم به او افتاد، در حالی که مطيع خداوند است، چشمم روشن شود.»
نشوز و نافرمانی
« نشوز» به معنای سرکشی و نافرمانی است. آیه ۳۴ سوره نساء، به نشوز زن و آیه ۱۲۸ سوره نساء، به نشوز مرد اشاره دارد.
قرآن کریم، درباره زنی که نسبت به مردش تمکین ندارد، می فرماید: «و زنانی که از سرپیچی آنان بیم دارید، پس (نخست) آنان را موعظه کنید و (اگر مؤثر نشد) در بستر از آنان دوری کنید و (اگر پند و قهر اثر نکرد،) آنان را تنبیه بدنی کنید.» (نساء، ۳۴)
امام صادق (ع) فرمودند: « نشوز زن آن است که در بستر از شوهر تبعیت نکند و مقصود از «اضربوهن»، زدن با چوب مسواك و شبیه آن است، زدنی که از روی رفق و مدارا باشد.»
رسول خدا فرمودند: تنبیه زن نباید به نحوی باشد که اثر آن در جسم او نمودی داشته باشد، یا نشانه خودنمایی و اظهار قدرت مرد باشد که بخواهد زهر چشمی بگیرد.
در سخنی دیگر، رسول خدا (ص) فرمودند:
«من تعجب می کنم از کسی که زنش را می زند، در حالی که خودش به کتک خوردن سزاوارتر است؛ زنانتان را با چوب (و امثال آن) نزنید که در آن قصاص است؛ بلکه (در صورت نشوز) آنها را در مضیقه زندگی قرار دهید. تا (دست از نافرمانی بکشند و شما) در دنیا و آخرت سود کنید.»
براساس این حدیث، تنبیه بدنی خصوصیتی ندارد و اگر از راه دیگری مانند سخت گرفتن در زندگی، زن دست از نافرمانی می کشد، مرد حق تنبیه ندارد. به همین جهت، در ادامه آن دستور، فرموده است: «پس اگر اطاعت شما را کردند، بهانه ای بر آنان برای ستم و آزار) مجویید.» جمله «إن أطعنكم» نشانه آن است که هدف اطاعت است، لذا تا موعظه مؤثر باشد، قهر و خشونت ممنوع و تا قهر و جدایی موقت اثر کند، تنبیه بدنی ممنوع است.
اما در خصوص نشوز مرد، در قرآن کریم آمده است: «و اگر زنی از شوهرش بیم ناسازگاری با اعراض داشت، بر آن دو باکی نیست که به گونه ای با یکدیگر صلح کنند (گرچه با چشم پوشی بعضی از حقوقش باشد) و صلح بهتر است، ولی بخل و تنگ نظری، در نفسها حاضر شده (و مانع صلح) است، و اگر نیکی کنید و تقوا ورزید، پس بدانید که همانا خداوند به آنچه می کنید، آگاه است.» (نساء، ۱۲۸) برخی نکات و پیام های این آیه که در خصوص نشوز مرد است، در ادامه و در بحث «درمان اختلاف» بیان می گردد.
عوامل بیرونی اختلاف دخالت های بیجای اقوام و بستگان و آشنایان در زندگی خصوصی دو همسر و مخصوصا در اختلافات آنها، عامل مهم دیگری محسوب می شود. تجربه نشان داده است که اگر هنگام بروز اختلاف میان همسران ، دیگران با جانبداری از این و آن، به آتش اختلاف دامن نزنند، زمانی نمی گذرد که آتش اختلاف خاموش می شود؛ ولی دخالت بستگان دو طرف که غالبا با تعصب و محبت های ناروا همراه است کار را روز به روز مشکل تر و پیچیده تر می سازد.
از قرآن کریم بر می آید که تفرقه انداختن میان زن و شوهر، کاری شیطانی و در حد کفر است. همچنین، این روایت قابل توجه و تأمل است که رسول خدا فرمودند: «کسی که در جدایی بین زن و شوهر کاری بکند؛ غضب خداوند براوست و خدا او را در دنیا و آخرت لعنت کند و بر خداوند است تا او را گرفتار صخره های آتشین سازد و کسی که در راه فساد بین همسران حرکت نماید ولی موفق نشود و نتواند تفرقه ای بیندازد، او در غضب خداوند است و خداوند او را در دنیا وآخرت لعنت نماید و نظر به وجه خویش را بر او حرام گرداند.»
این روایت، هشداری است به همه بستگان و آشنایانی که با هرگونه سخن و اقدامی موجب اختلاف بین همسران می شوند. البته این به آن معنا نیست که نزدیکان، همیشه خود را از این اختلافات دور دارند، بلکه منظور این است که آنها را در اختلافات جزیی به حال خود رها کنند، ولی هرگاه اختلاف به صورت اساسی و ریشه دار باشد، با توجه به مصلحت طرفین و اجتناب و پرهیز از هرگونه موضع گیری يك جانبه و تعصب آمیز دخالت کنند و مقدمات صلحشان را فراهم سازند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید