ما باید بچهها را عادت دهیم که این گامهای مهم اولیه را بردارند. آنها باید اولین گام را بشناسند. یک روش این است که با آنها درباره اولین گامهای خودتان صحبت کنید: اولین روز و اولین کار. اولین روز مدرسه رفتن خود و یا اولین بار هر کاری را که به خاطر میآورید، برای فرزندانتان تعریف کنید. لازم نیست که بار اول کاری را که تعریف میکنید حتماً در آن کار موفق شده باشید. حتی شاید بهتر باشد که موردی را بگویید که در آن موفق نشدهاید. موضوع مهم این است که شما بارها و بارها آن را تکرار کردهاید.
از بچهها بخواهید درباره اولین بار هر کاری که به یاد میآورند برایتان صحبت کنند. اولین روز مدرسه، اولین نمرهای که در دیکته گرفتند، اولین باری که خواستند سوار دوچرخه بشوند یا شنا کنند.
اولین گامها مشکل هستند. اگرچه گاهی وقتها میگوییم «این طور هم نیست»، اما در واقع اولین گامها سختند. هدف ما در انگیزه دادن به بچهها این است که به آنها کمک کنیم خوشبین باشند و شهامت برداشتن اولین گامها را در زندگی پیدا کنند. این درسی است که باید به آنها بیاموزیم و یک روش برای آموزش آن در میان گذاشتن تجربیاتمان است.
بچهها قبل از آنکه کاری را انجام دهند دوست دارند همیشه دو سؤال را بپرسند:
- چه مدت طول میکشد؟
- چه کاری را قرار بود دوباره انجام بدهم؟
با روشهای زیر میتوانید به این سؤالات پاسخ دهید.
برایم وقت تعیین کن، سنین چهار تا شش سال
این فعالیت به فرزندتان کمک میکند تا فرق بین چند ثانیه و چند دقیقه را بهتر بفهمد. برای این کار احتیاج به یک ساعت مچی یا دیواری با عقربه ثانیهشمار دارید.
از کودکتان بخواهید به مدت پنج دقیقه به عقربه ثانیهشمار نگاه کند. همراه با هم ثانیهها را بشمارید. ببینید فرزندتان در پنج ثانیه چند بار میتواند کف بزند. حال از فرزندتان بخواهید به مدت یک دقیقه به ساعت نگاه کند. بعد دوباره زمان بگیرید و ببینید هر دو در یک دقیقه تا چه عددی میتوانید بشمارید. همراه با هم برای پنج دقیقه کتاب بخوانید. برای خودتان زمان بگیرید. پنج ثانیه نفس خود را حبس کنید. از کودکتان بخواهید برای شما زمان بگیرد و بعد جایتان را عوض کنید. هر دو با صدای بلند حروف الفبا را بگویید و زمان بگیرید. در حالی که با همدیگر در گوشه خیابان ایستادهاید، مدت زمان چراغ راهنمایی را اندازه بگیرید. مدت زمان دو پیام بازرگانی تلویزیون را اندازه بگیرید. هر کدام چقدر طول میکشد؟
نامه از یک پدر
«پسر بزرگترم وقتی هشت ساله بود، گاهی نمیخواست تکالیفش را انجام دهد و از مادرش میخواست آنها را برایش بنویسد. یک بار من به او گفتم: «ما با هم مسابقه میدهیم. من از هر کدام از کلمات مشق تو ده بار مینویسم و تو سه بار بنویس».
ما از تکالیف او یک بازی درست کردیم. ما برای خودمان زمان تعیین میکردیم و او این کار را خیلی دوست داشت. ما با هم رقابت میکردیم تا ببینیم چه کسی سریعتر تمام میکند.»
همان طور که میبینید، با روشهای مختلفی میتوان به بچهها کمک کرد تا زمان را درک کنند. حتی ما بزرگسالان نیز اغلب مشکل میفهمیم که سی ثانیه چقدر طول میکشد. درک بهتر زمان به ما کمک میکند پیشبینی کنیم چه مقدار کار میتوانیم در یک روز انجام دهیم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید