ورای این پرسش چیست؟
مشکل در هر رابطهای به وجود میآید؛ یاد گرفتن این نکته که پدر و مادر همیشه بهترین دوستان هم نیستند، درسی دربارهزندگی به کودک شما میدهد. تا زمانی که او از عشق متقابل شما مطمئن است خیالش راحت است، اما وقتی برای اولین بار درمییابد که رابطهشما با هم بد شده است ممکن است احساس کند تمام دنیایش به هم ریخته است و دیگر اینکه اگر نتواند به پدر و مادرش متکی باشد پس به دیگران هم نمیتواند اعتماد کند. کودکان در چنین موقعیتی احساس ناامنی میکنند و ممکن است به رفتار دوران خردسالی برگردند، برای کسب اطمینان دست به شیطنت و شرارت و جلب توجه میزنند و تقریباً همیشه خود را به خاطر آنچه که اتفاق افتاده است سرزنش میکنند.
رهنمودهایی برای پاسخهای شما
اگر با همسر خود دچار اختلاف شدهاید، به کودکتان اطمینان دهید که هر چند با هم توافق ندارید اما هر اتفاقی هم که بیفتد باز هم او را دوست خواهید داشت. اگر در حال رفع کدورت و آشتی هستید، کودک تان را نیز در این امر دخالت دهید تا همهاعضای خانواده با یکدیگر احساس همبستگی کنند.
جدایی شما دائمی باشد یا موقتی، بسیار ضروری است که کودکانتان دربارهآیندهخود احساس امنیت کنند. بنابراین به آنها اطمینان دهید که با اینکه پدر یا مادر از آنها دور شده است، باز هم در امنیت خواهند بود.
کودکان اغلب دربارهچیزهایی نگران میشوند که هر گز به ذهن ما خطور نمیکند، مثلاً اینکه چه کسی آنها را به مدرسه خواهد برد. همیشه از آنها بپرسید از چه چیز نگراناند، همیشه حقیقت را طوری به آنها بگویید که بتوانند بفهمند و اگر به قدر کافی بزرگ شدهاند آنها را از آنچه که در شرف وقوع است آگاه کنید. هرگز آنها را تا لحظهآخر بیاطلاع نگذارید.
پاسخهای این قسمت از نقطه نظر پدری که در حال جدایی از همسرش است، مطرح شده است. در صورت لزوم آنها را طوری تنظیم کنید که مناسب موقعیت شما شوند.
چه چیزهای دیگری لازم است بدانید
کودک شما پیامهای عاطفی را جذب میکند. اگر شما غمگین هستید، احتمالاً او نیز غمگین خواهد شد.
کودکان نیاز دارند که دربارهطلاق و جدایی با آنها صحبت شود. اگر آنها را در بیخبری نگه دارید، اعتماد و احترام آنها را از دست خواهید داد.
فکر نکنید کودک شما از آنچه که در جریان است مطلع نخواهد شد، یا سعی نکنید حصاری به دور او بکشید. زیرا اگر کودک فقط بخشی از ماجرا را بداند احساس ناامنی خواهد کرد.
اگر زندگی زناشویی را ترک میکنید باید به کودکتان بگویید که عشقتان به او بر جای خود باقی است و به دفعات زیاد او را ملاقات خواهید کرد و به او نامه خواهید نوشت. اگر امکان دارد، تاریخ مشخصی را برای ملاقات با او تعیین کنید و هرگز بد قولی نکنید.
پدر بزرگها و مادربزرگها، سایر اعضای فامیل و دوستان نزدیک میتوانند با سرزدنهای مداوم و کمک به حفظ برنامههای روزانهکودک، نقش بسیار مؤثری در اطمینان بخشیدن به کودک ایفا کنند و به او این امید را بدهند که خانوادهاو هنوز وجود دارد و به او عشق میورزد.
سایر چیزهایی که ممکن است کودک از شما بپرسد
چرا شما سر هم فریاد میکشید؟
آیا این کارها به این معناست که مادر (پدر) دیگر مرا دوست ندارد؟
چرا عشق بین آدمها از بین میرود؟
آیا من مقصرم؟
آیا مادر (پدر) باز خواهد گشت؟
پاسخ برای سنین 4-2
مامان و بابا از هم عصبانی هستند، بنابراین شاید مامان تصمیم بگیرد که مدتی خانه را ترک کند و جای دیگری زندگی کند. مامان از اینکه نمیتواند پیش تو بماند واقعاً ناراحت است، اما ما هنوز هم تو را خیلی دوست داریم و همیشه نیز همین طور خواهد بود. مامان تا جایی که بتواند به دیدن تو خواهد آمد، حداقل هفتهای یک بار.
پاسخ برای سنین 6-4
در حال حاضر بابا و مامان از هم دلخورند و خوابیدن پیش کسی که آدم از او عصبانی است کار مشکلی است. بعضی بابا و مامانها همیشه تا ابد کنار هم نمیمانند. بعضی وقتها آنها میفهمند که دیگر همدیگر را دوست ندارند. ترک کردن تو برای مامان کار سختی است، چون هنوز هم تو را دوست دارد اما هر هفته به دیدن تو خواهد آمد. یادت باشد که در این قضیه تو مقصر نبودی.
پاسخ برای سنین 8-6
درحال حاضر بابا و مامان جدا از هم زندگی میکنند. ما دربارهبعضی چیزها با هم توافق نداریم و دوست نداریم دائماً از هم عصبانی باشیم، به خصوص که میدانیم این مسئله تو را ناراحت میکند. ما قصد داریم دربارههمه چیز به دقت فکر کنیم تا بتوانیم دوباره با هم زندگی کنیم، اما شاید در این کار موفق نشویم. شاید با وجود تمام سعی و تلاشمان به این نتیجه برسیم که دیگر همدیگر را دوست نداریم و نمیتوانیم با هم زندگی کنیم. مامان هنوز تو را دوست دارد و این مسأله تقصیر تو نیست و گناهی نداری. علت اینکه مامان خانه را ترک میکند این نیست که تو کار بدی کردهای. من پیش تو میمانم و از تو مراقبت میکنم، مامان هم هر هفته به دیدن تو خواهد آمد.
پاسخ برای سنین 11-8
مطمئن باش من و مادر برای ادامهزندگی با هم، هر کاری که میتوانستیم انجام دادیم. ما نمیخواهیم بچههایمان را ناراحت کنیم و دوست داشتیم میتوانستیم باز هم با شادی در کنار هم زندگی کنیم، اما نتوانستیم. من و مادر دیگر همدیگر را دوست نداریم و این حق مادر توست که سعی کند زندگی جدیدی را شروع کند. او همیشه تو را دوست خواهد داشت و به دیدن تو خواهد آمد و با هم به تعطیلات خواهید رفت. رفتن او تقصیر تو نیست و تو به هیچ وجه در این مورد گناهی نداری. او خودش میخواهد برود. ما دیگر با هم زندگی نمیکنیم و از هم جدا خواهیم شد. این بدان معناست که ما دیگر زن و شوهر نیستیم، اما برای همیشه پدر و مادر تو خواهیم بود. ممکن است بعد از این هم کارهایی را با هم انجام دهیم، مثلاً با هم به سینما برویم و بعد از آن هم بیرون غذا بخوریم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید