*تله فیلمی که به اشتباه سینمایی شد
مرور فیلم «بیصدا حلزون» را اجازه بدهید با یک نقل قول از بهرنگ دزفولیزاده کاگردان اثر آغاز کنیم. او گفت: «ابتدا فکر میکردم که این فیلمنامه پتانسیل تبدیل شدن به یک فیلم بلند را ندارد». برادر من! خیلی هم درست فکر میکردی. چه اتفاقی افتاد که نظرت را عوض کردی؟ سوژه «عمل کاشت حلزون برای ناشنوایان» در خوشبینانهترین حالت برای یک فیلم تلویزیونی مناسب است. این داستان بیملات و کمرمق را به سینما آوردی که چه بشود؟ پدر ناشنوا چرا باید با عملی که منجر به خوشبختی و سلامتی پسرش میشود، مخالفت کند؟ این شخصیت بیمنطق و خودخواه و لجبار حتی برای خود مخاطبان ناشنوا هم جذاب نیست. چگونه میتوان انتظار داشت که مخاطبان معمولی شخصیت پدر را بپذیرند و با مشکلاتش همراه شوند؟ اتفاقا از زمانی که پدر حذف شد، فیلم ریتم مناسبتری پیدا کرد. «بیصدا حلزون» چند سکانس خوب درباره معرفی مشکلات ناشنوایان در جامعه ما دارد. (مثلا ماجرای استخدام مادر یا خطر تصادف پسر با مترو). اما طول و عرض این ایدهها در حدی نیست که بشود آنها را دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی قرار داد.
فیلم در بخش «سودای سیمرغ» حضور ندارد؛ وگرنه «هانیه توسلی» با ایفای نقش نامتعارف «کمشنوا» میتوانست نیمنگاهی به سیمرغ داشته باشد.
*دو نفر زن سرتراشیده؛ دو نفر ناشنوا
تا اینجای کار در روز اول و دوم جشنواره هم شخصیت کودک ناشنوا داشتیم و هم شخصیت زن سر تراشیده. دو فیلم «قصیده گاو سفید» و «بیصدا حلزون» به ترتیب دختربچه و پسربچه ناشنوا داشتند. در فیلم «سه کام حبس» سمیرا حسنپور به خاطر بیماری سرطان سرش را تراشیده بود و در فیلم «شنای پروانه» پانته آ بهرام با سر طاس میان مردان قمار باز رفت تا آنها به او نظری نداشته باشند.
*دورهمی حوصلهسربر جوانان
«تومان» دورهمی حوصلهسربر چند جوان بیکار است که تبدیل به یک فیلم سینمایی شده است. تلویزیون در حال پخش مسابقات فوتبال است. جوانها در شرط بندی اینترنتی شرکت میکنند. گاهی میبرند و میرقصند و گاهی هم میبازند و جیغ میکشند. علاوه بر فوتبال روی مسابقات اسبسواری هم شرط میبندند، زیر آب هم میروند، سوار قایق میشوند و وسط دریا جیغ میکشند، با دختری به نام آیلین در کوه و دشت پرسه میزنند و درباره خوب و بد بودن پول و ثروت با هم بحث میکنند. این همه تصویر و لوکیشن و دیالوگ بیربط را به هم ربط دادن و فیلم ساختن هم هنری است که اجرایش از هر کسی برنمیآید. «تومان» بیش از دو ساعت همین تصاویر کشدار را نشان داد. فیلم میتوانست تا چند ساعت دیگر هم ادامه داشته باشد. چون نه قصه و تعلیقی داشت و نه گرهافکنی که بخواهد به نتیجهای برسد. ظاهرا کارگردان خیلی تلاش داشت که قماربازی اینترنتی را تبلیغ و ترویج کند و بگوید با این روش میتوان به ثروتی بادآورده دست یافت. در سکانس پایانی فهمیدیم که یک نفر در قماربازی اینترنتی چند میلیارد تومان برنده شد.
*درباره شیرابه زباله بیشتر بدانیم!
روز اول و دوم تیزر جشنواره فیلم فجر قبل از فیلمها پخش نشد. هر سال یک نفر مرد صدا قشنگ ورود ما را به بیست و چندمین و سی و چندمین دوره جشنواره خوشامد میگفت و کلی حرفهای زیبا میزد. امسال اما فیلمها خشک و خالی نمایش داده میشوند. روز دوم قبل از فیلمها یک تیزر از طرف «تفکیک زباله» شهرداری تهران پخش شد که توضیح میداد ریختن شیرابه زباله بر روی زمین چقدر برای محیط زیست ضرر دارد.
*حذف «فوتوکال» یا پاک کردن صورت مساله
جشنواره امسال در کنار همه چیزهایی که ندارد مراسم «فوتوکال» هم ندارد. اوایل یک مراسمی به اسم «فرش قرمز» برگزار میشد که عوامل مشهور فیلم رویش قدم میزدند. بعدها اسم «فرش قرمز» را عوض کردند و گذاشتند مراسم استقبال. بعضی سالها هم فرش قرمز داشتیم و هم فوتوکال. بعضی سالها هم فقط فوتوکال داشتیم. خلاصه شما در این سی و هشت دوره، دو سال جشنواره را پیدا نمیکنید که از نظر ساختار اجرایی به هم شبیه باشند!
احتمالا حذف بخش «فوتوکال» لباسهای عجیب و غریب برخی بازیگران و واکنشهای مردمی بوده. با خودشان چرتکه انداخته و دیدهاند که حریف لباسهای مضحک و رنگارنگ بعضیها نمیشوند. پس همان بهتر که صورت مساله را پاک کنند.
*«هفت» ساز خودش را میزند
برنامه «هفت» شبکه سه در چند سال گذشته موازی با سینمای رسانهها یا همان کاخ جشنواره عمل میکرد. این طوری تکلیف مخاطبان مشخص بود و در یک روز درباره محتوایی میخواندند و میشنیدند که در پردیس ملت نمایش داده شده. اما امسال در اقدامی عجیب برنامه «هفت» کاری به فیلمهای نمایش داده در جمع اهالی رسانه ندارد و ساز خودش را میزند. شنبه شب برنامه «هفت» درباره «لباس شخصی» صحبت میکرد که هنوز به پردیس ملت نیامده. دیشب هم موضوع میز نقد درباره «سه کام حبس» فیلم روز اول ( و نه روز دوم) پردیس ملت بود! زمانی برنامه «هفت» واقعا پرمخاطب و تاثیرگذار بود؛ اما حالا... .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید