قرآن می فرماید: برای زنان همانند وظایفی که بر دوش آنها است، حقوق شایسته ای است: «و در خصوص مالکیت زن بر آنچه به دست آورده است.» (بقره، ۲۲۸) می فرماید: «مردان و زنان هرکدام از آنچه کسب می کنند، بهره ای دارند، (چه ارث باشد و چه از طريق کسب و کار) .» (نساء، ۳۲) قرآن سفارش می کند که با همسرانتان خوب رفتار کنید و اگر نسبت به آنان کراهت دارید، چه بسا در کنار آن الطافی نهفته باشد: (نساء، ۱۹) چنانکه گاهی زن زیبا نیست، ولی مادر فرزندانی بزرگ و برجسته می شود.
مرد، سنگ زیرین آسیای زندگی است و مأمور به تحمل سختی ها و در عین حال خوش رفتاری با خانواده است. معاشرت به معروف، یعنی زندگی باید طبق فطرت و تمایلات طبیعی و بر مبنای عرف صحیح باشد. تنها در صورتی که زن در معرض بی عفتی باشد، مرد حق سخت گیری دارد: «و بر آنان سخت نگیرید... مگر آنکه مرتکب فحشاء آشکار شوند.» (نساء ،۱۹)
از دیدگاه قرآن کریم، ظلم و تعدی به زن، ظلم به خود است و کسی که به زن ظلم کند به استقبال کیفر الهی رفته و به خودش ظلم کرده است. براساس آیات طلاق، مرد مخیر بین دو چیز است: یا با خوبی همسرتان را نگاه دارید، يا با نیکی از هم جدا شوید و هیچ کس حق ندارد با بدرفتاری و عدم رعایت حقوق زن، او را نگاه دارد. (بقره،۲۲۹) که در این صورت حاکم اسلامی از آن حمایت می کند.
در روایات نیز تأكيدات فراوانی در خصوص مراعات همسران و رعایت حقوق آنان آمده است. رسول خدا را در روایات متعدد فرمودند:
- «در خصوص زن، جبرئیل سفارشم نمود تا اینکه گمان کردم طلاق زن، بدون فحشاء آشکار، سزاوار نیست.»
- « بهترین شما، بهترین کسان برای زنانشان هستند و من بهترین شما برای زنان خود هستم.»
- «هرکس خانواده اش را مسرور و شاد نماید، خداوند از این شادی، مخلوقی را می آفریند که تا روز قیامت برای او استغفار نماید.»
همچنین در روایات وارد شده است که وقتی در شب عروسی زن را وارد خانه نمودید، دعایی بخوانید؛ از تعابیر دعا، اینکه زن امانت الهی است؛ «خداوندا به امانتت او را گرفته ام ...» لذا مرد باید نهایت دقت را در خصوص حقوق زن داشته باشد. در این خصوص تعابیر مشابه دیگری نیز وجود دارد.
افزون بر دستورات کلی در خصوص رعایت حقوق همسر و سعی بر محبت و معاشرت به نیکی، برخی حقوق زن بر شوهر واجب است که آنها را بیان می نماییم:
الف) نفقه
قرآن کریم در آیه ای که وظیفه مدیریت خانواده را به عهده مرد می گذارد، یکی از دلایل این امر را تأمین هزینه های زندگی می داند و می فرماید: «مردان سرپرست امور زنان هستند... و به واسطه آنچه از اموالشان هزینه می کنند.» (نساء، ۳۴) از نظر اسلام، نفقه و خرجی زن برعهده مرد است؛ حتی اگر زن از جهت مالی متمول باشد.
زنی که عقد دائمی شده، مادامی که حقوق مرد را مراعات کند، تأمین غذا و لباس و منزل او بر شوهر واجب است و اگر تهیه نکند، مدیون زن است. در کتب فقهی آمده است:
زنی که از شوهر اطاعت می کند، اگر مطالبه خرجی کند و شوهر ندهد، می تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه به حاکم شرع مراجعه نماید و چنانچه الزام شوهر بر دادن نفقه ممکن نباشد، می تواند هر روز به اندازه خرجی آن روز بدون اجازه از مال او بردارد و اگر ممکن نیست، چنانچه ناچار باشد که معاش خود را تهیه کند، مادامی که مشغول تهیه معاش است، اطاعت شوهر بر او واجب نیست.»
در خصوص لوازم منزل و وسایل مورد نیاز زندگی، تأمین آن نیز به عهده مرد است و آنچه امروزه به عنوان جهیزیه از سوی خانواده زن تهیه می شود، بر عهده آنان نیست و مرد نیز حق مطالبه ندارد. هزینه های دارو و درمان و بهداشت و سلامت نیز که زن به طور طبیعی به آن نیاز دارد، بر عهده شوهر است. هرگاه شوهر بخواهد که همسرش را به سفر ببرد، باید خرج سفر او را بدهد، اما اگر زن بخواهد خودش به سفر برود، (مانند سفرهای زیارتی، تفریحی یا علمی) هزینه های بیش از مخارج وطن، به عهده شوهر نیست. در «مقدار نفقه» و کمیت و کیفیت آن، اسلام هیچ حدی مشخصی نفرموده است، بلکه به شأنیت افراد و آنچه متعارف است و در حد اعتدال باشد، بستگی دارد. از امام کاظم (ع) درباره میزان نفقه پرسیدند. آن حضرت فرمود: «ما بین دو امر ناپسند: اسراف (= ولخرجی) واقتار (= خسّت و تنگ گرفتن)» این کلام أمام (ع) همان مبنای قرآنی است که خدای تعالی در وصف عباد الرحمن می فرماید: «آنان در انفاق، نه زیاده روی می کنند و نه کوتاهی، بلکه راهی میانه را در پیش می گیرند.» (فرقان، ۶۷)
ملاك در میزان هزینه زندگی، توان مالی مرد است، نه خواسته ها و آرزوهای زن؛ چنانکه قرآن در این زمینه می فرماید: «هر کس که دارای وسعت (مالی) است، طبق وسعت خود نفقه دهد و کسی که روزی بر او تنگ شده، از آنچه خداوند به او داده (به اندازه توان خود) نفقه دهد.» (طلاق، ۷)
رسول خدا (ص) نیز فرمودند: مؤمن به ادب الهی عزوجل رفتار می کند؛ وقتی خداوند روزی اش را توسعه دهد، او نیز به زندگی اش توسعه می دهد؛ و وقتی از او باز دارد، باز می دارد.
در روایات، در خصوص تلاش برای رفاه خانواده و توسعه مناسب و حلال و به دور از افراط در زندگی سفارش شده است.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: از ما نیست کسی که مال و ثروت دارد، ولی برهمسر و فرزندان خود سخت گیری می کند.
امام صادق (ع) نیز فرمودند: «کسی که برای خانواده اش، تلاش کند، مانند مجاهد در راه خداست.» و در روایتی دیگر فرمودند: «کسی که نادار و بی چیز است و به مقدار خوراک خود و اهلش کار کند و حرامی را طلب نکند (و نخواهد)، او نیز مانند مجاهد در راه خداست.»
امام سجاد عام فرمودند: «پسندیدہ ترین شما در پیشگاه خداوند بخشنده ترین شما بر خانواده است. (کسی که به زندگی توسعه می دهد و به تمام و کمال هزینه هایشان را بپردازد.)»
معمر بن خلاد از امام رضا (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: شایسته است که مرد بر خانواده اش توسعه دهد تا آنان آرزوی مرگش را نکنند. سپس امام فرمود: خانواده مرد اسیر اوست و سزاوار است زمانی که مرد نعمتش زیاد شود، بر آنان توسعه بدهد.
در روایتی دیگر رسول خدا فرمودند: ملعون است، ملعون است کسی که بار زندگی اش را روی دوش مردم بگذارد. ملعون است، ملعون است کسی که عیال و خانواده اش را ضایع کند.
البته در کنار همه این سفارش ها، رعایت حد اعتدال نیز مورد تأکید است. امیرالمؤمنین به برخی از اصحاب خود فرمودند: « بیشتر وقت خود را مشغول خانواده و فرزندت مکن! چرا که اگر خانواده و فرزندت از اولیای الهی باشند، خداوند اولیایش را رها نمی کند و اگر از دشمنان خداوند باشند، چرا هم و تلاش تو برای دشمنان خدا باشد؟»
ب) معاشرت نیکو و عادلانه
دستور اكيد قرآن کریم، رفتار پسندیده و نیکو با زنان است و واژه « بالمعروف» در آیات متعدد، مربوط به مباحث خانواده به کار رفته است. براساس این آیات، در هیچ حالتی مرد نباید نسبت به همسرش رفتار غیر متعارف و ناپسند داشته باشد: «و با آنان به نیکویی رفتار کنید و اگر از همسرانتان خوشتان نیامد، چه بسا شما چیزی را خوش نداشته باشید، ولی خداوند، خیر فراوان در آن قرار داده باشد.» (نساء، ۱۹)
در فرهنگ قرآن، اولین و مهم ترین شرط چند همسری، عدالت است و کسی که نمی تواند به عدالت میان همسران رفتار کند، حق گرفتن بیش از یک همسر را ندارد. (نساء، 3) و اگر مردی چند همسر دارد، خداوند او را از رفتار غیرعادلانه بین زنان نهی کرده و فرموده است: «هرگز نمی توانید از نظر علاقه قلبی) میان همسران ، عدالت را برقرار کنید، هرچند کوشش کنید. پس [در رفتار بیرونی] تمایل خود را یکسره متوجه يك طرف نسازید و دیگری را بلاتکلیف رها کنید...» (نساء، ۱۲۹)
بر این اساس، در کتب فقهی آمده است: «مرد نمی تواند زن دائمی خود را طوری ترك کند که نه مثل زن شوهردار باشد، نه مثل زن بی شوهر.
همان اسلامی که به زن سفارش می کند که وقتی شوهرت به خانه آمد، از او استقبال کن، همان اسلام به مرد سفارش می نماید که نسبت به همسرش، چهره در هم نکشد (و رو ترش نکند) و او را سرزنش ننماید: رسول گرامی اسلام فرمودند: «برادرم جبرئیل پیوسته سفارش زنان را به من می نمود تا اینکه گمان کردم برای شوهر حلال نیست به همسرش أف بگوید. ای محمد! در خصوص زنان، تقوای الهی را رعایت نمایید که آنان در دستان شما اسیرند؛ شما براساس امانت خداوند عزوجل آنان را گرفتید.»
اَنَس، از پیامبر به روایت کرده است که: «هر زمانی که از امت من فردی را دیدار کردی، پس براو سلام کن تا عمرت طولانی شود و زمانی که در خانه ات داخل شدی، بر آنها سلام کن تا خیرت زیاد گردد؛ خداوند تعالی در کتابش، مکارم اخلاق را بیان نموده است.» و قرآن کریم می فرماید: «و چون وارد خانه ای شدید، پس بر یکدیگر سلام کنید، که تحیتی است الهی و مبارك و پسندیده.» (نور،۶۱) چه بسا از این جمله بتوان این استفاده را کرد که اهل خانه، به منزله جان شما می باشند.
معاشرت نیکو در خانواده مصادیقی دارد که در دیگر آیات قرآن و روایات بیان شده است. در اینجا به برخی از آن موارد اشاره می کنیم:
- عفو و گذشت
عفو و گذشت، وسیله جلب مغفرت الهی است و کسی که دیگران را ببخشد، به بخشش الهی نزدیکتر است و این از دستورات مهم قرآن کریم است. از ویژگی های انسان متقی، فرو خوردن خشم و عفو دیگران است: (آل عمران، ۱۳۴). امام صادق (ع) فرمود: «هیچ بنده ای نیست که خشم خود را فرو برد، مگر آنکه خداوند عترت او را در دنیا و آخرت فزونی بخشد. این، پاداش فرو بردن آن خشم است.»
در آیات دیگر، بخشیدن از ویژگیهای مؤمنان، شمرده شده است: (شوری، ۳۷)
در خصوص عفو و گذشت نسبت به همسر و فرزندان، خدای تعالی دستور ویژه دارد:
«ای کسانی که ایمان آورده اید! برخی از همسران و فرزندانتان برای شما دشمنند (و شما را از راه خدا باز می دارند)، پس از آنان بر حذر باشید و اگر (آزار و خطایشان را) عفو کنید و چشم بپوشید و درگذرید، پس بدانید که خداوند آمرزنده مهربان است.» (تغابن ،۱۴) در توضیح این آیه امام باقر(ع) فرمودند: هنگامی که مسلمانان مکه بنای هجرت را گذاشتند، بعضی همسران و فرزندان، مانع آنها شده و میگفتند: تو را به خدا هجرت نکن. عده ای می پذیرفتند و می ماندند؛ اين آيه نازل شد و مردان را از پذیرش این خواست همسران و فرزندان که مخالف فرمان رسول خدا این بود برحذر داشت؛ بعضی از مهاجران، به همسر و فرزند خود می گفتند: ما هجرت می کنیم و اگر شما پشیمان شدید و هجرت کردید، ما در مدینه شما را تحویل نخواهیم گرفت. ادامه آیه می فرماید: گرچه آنان در مکه مانع هجرت شما بودند، ولی اکنون که به شما ملحق شده اند، آنان را ببخشید و سرزنش نکنید.
«عفو» به معنای گذشت و «صفح» به معنای ترك سرزنش و «مغفرت» به معنای از یاد بردن و به فراموشی سپردن، سه گام در برخورد با خطاهای همسر و فرزند است. اگرچه عفو کردن و سرزنش نکردن مهم است، ولی به کلی نادیده گرفتن خطا مهم تر است. لذا این مسئله نشان دهنده مرحله بالاتری از عفو و صفح است و جالب است که بدانیم در تمام قرآن، هیچ کجا كلمات «عفو و صفح و مغفرت»، پشت سر هم نیامده است، جز در مورد معاشرت با همسر و فرزند. یعنی حتی در موردی که هم فکری نیست و نباید تسلیم خواسته های نابجای همسر و فرزندان شد، باز هم عفو و صفح و مغفرت را باید مراعات کرد. و در مسیر خطاپوشی، تا آخرین مرحله پیش رفت.
از خصلت های خوبی که معصومین (ع) داشتند، همین روحیه عفو و گذشت در محیط منزل و خانواده است. وقتی اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) در خصوص حق زن سؤال کرد، حضرت فرمودند: «و اگر زن از سر جهالت خطا نمود، او را ببخشد.» سپس در ادامه امام فرمودند: «زنی نزد پدرم بود و او را اذیت می کرد، و همیشه پدرم او را می بخشید.»
این بزرگوران، همواره به پیروان خود سفارش می کردند با همسران خود مدارا نموده و با عفو و اغماض با آنان رفتار نمایند. امام سجاد (ع) فرمودند: « ... اما حق او بر تو این است که به او رحم و محبت داشته باشی... و زمانی که نادانی کرد (و خطا و اشتباهی از او سر زد، او را عفو نمایی!»
يونس بن عمار می گوید که امام صادق ع کنیزی را به تزویج من درآورد و مرا به احسان و نیکی به او سفارش کرد، و وقتی گفتم: «احسان به او چیست؟» فرمودند: شکمش را سیر نما و او را بپوشان و خطایش را ببخش!»
در روایت آمده که یکی از ابتلائات حضرت ابراهیم (ع) سوء خلق همسرش ساره بوده و وقتی از این بد رفتاری ها به خدای تعالی شکایت کرد، دعوت به صبر شد.
در پایان بحث، به این نکته مهم اشاره می شود که گرچه زن و مرد هرکدام وظایفی را به عهده دارند که متفاوت از یکدیگر است، اما هردو در برابر فرزندان و حفظ خانواده مسئولیت مشترک دارند، چنانکه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «مرد سرپرست خانواده اش است و در خصوص آنان از او سؤال می شود و زن نیز سرپرست خانه و فرزندان است و درباره آنان از او سؤال شود.»
تقدم سليقه خانم در امور خانه
اگرچه مدیریت خانواده با مرد است، اما خوب است مردها در امور داخلی منزل دخالت نکنند و به سلیقه خانم احترام بگذارند؛ امام صادق ع از پیامبر(ص) نقل می فرماید که آن بزرگوار فرمودند: «مؤمن به میل و اشتهای خانواده اش غذا می خورد و منافق، خانواده اش به میل و اشتهای او غذا می خورند.» و این کار، علاوه بر اینکه خود نوعی اکرام و احترام به زن می باشد، می تواند به این معنا باشد که اختیار امور منزل را به خانم بدهید.
همچنین، رسول خدا می فرمودند: «مرد، فرمانروای خانواده خویش است و زن، فرمانروای خانه خویش است.»
مشورت گرفتن
انسان با ایمان، اهل مشورت است و به رأی دیگران احترام می گذارد: «و کارشان با مشورت میانشان انجام می گیرد.» (شوری، ۳۸) استبداد، نشانه رکود ذهن است و مؤمن استبداد به رأی ندارد؛ چرا که تك روی، مایه هلاکت است. مشورتی نوعی احترام به طرف مقابل است. ممکن است در مشورت حرف تازه ای به دست نیاید، ولی احترام به شخصیت افراد است. مشورت، تابع جنسیت نیست؛ بلکه تابع معیار و ملاك است. مشورت زن و مرد به قدری ارزش دارد که حتی در شرایط جدایی، اسلام به آن سفارش کرده است.
ج) حق مباشرت
دستگاه خلقت با قرار دادن غریزه جنسی در زن و مرد، از یک سو عشق و علاقه همسران به یکدیگر را تقویت و زمینه های نزدیکی آنان به یکدیگر را فراهم کرده و از سوی دیگر اسباب تولید مثل برای بقای نسل بشر را برنامه ریزی کرده است. خداوند که خالق بشر است، برای ارضای این غریزه، از یک سو حق تمکین را برای مرد قرار داده و از سوی دیگر حق مباشرت و مواقعه را برای زن. طبیعی است هریک از همسران بایستی افزون بر ارضای نیاز خود، در فکر ارضای نیاز دیگری باشد تا روابط زناشویی برای طرفین، آرامش و سکینه را به همراه آورد. به تعبیر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی، مرد هچنانکه سایر نیازهای زن را برآورده می کند، نیاز جنسی او را نیز به نحو متعارف تأمین نماید که این بر ایجاد قرار و آرامش در محیط زندگی کمک می کند.
در روایات آمده است که پیامبر اکرم (ص) وارد خانه ام سلمه شد و بوی خوشی را استشمام کرد، فرمود: " آيا حولاء (زینب عطر فروش که چشمش لوچ بوده) آمده است؟ " ام سلمه گفت: بله، اما از شوهرش شکایت می کند. حولاء عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت! شوهرم نسبت به من بی اعتنا است. حضرت فرمود: خودت را بیشتر برای او زینت و آرایش کن! گفت: هیچ عطر خوشی که با آن خود را خوشبو کنم، وا نمی گذارم؛ اما در عین حال از من رویگردان است. حضرت فرمود: ای کاش می دانست که با به سراغ تو آمدن چه پاداشی برای اوست. وقتی که شوهرت به تو رو بیاورد، دو فرشته گرد او درآیند واو مانند کسی است که در راه خدا شمشیر برکشیده و پاداش رزمنده را دارد و زمانی که مباشرت کند، گناهانش مانند برگ درخت می ریزد و وقتی غسل می کند، جامه گناهان از تنش به در میآید.
قرآن کریم در این باره می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! غلامان و فرزندانی که به سن بلوغ و احتلام نرسیده اند، در سه وقت (برای ورود به اتاق) از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح و هنگام نیمروز، که لباس از تن بیرون می کنید، و بعد از نماز عشا . این سه وقت، هنگام خلوت شماست، اما در غیر این سه وقت، بر شما و بر آنان گناهی نیست که بدون اذن وارد شوند، زیرا آنان پیوسته با شما در رفت و آمد هستند و بعضی بر بعضی وارد می شوند. خداوند آیات خود را این گونه برای شما بیان می کند و خداوند دانا و حکیم است.» (نور، ۵۸)
براساس این آیه، مرد باید در طول شبانه روز اوقاتی را به همسر خود اختصاص دهد و به دور از فرزندان، با او خلوت کند.
در کتب فقهی بیان گردیده که: «شوهر نمی تواند بیش از چهار ماه، نزدیکی با عیال دائمی خود را ترك كند.» و «اگر زن جوان است و در این مدت بیم آن می رود که به گناه بیفتد مرد باید طوری رفتار کند که او به گناه نیفتد.»
قرآن کریم در خصوص ایلاء، یعنی کسانی به قصد آزار همسر، سوگند می خورند که با زنان خویش نیامیزند، چهار ماه مهلت تعیین نموده است. در بیان دلیل مدت چهار ماه ، امام جواد (ع) فرمودند: «به جهت علم الهی به این مسأله که این مدت، نهایت صبر زن شوهردار بر دوری از مرد خویش می باشد.»
د) حق همخوابی
یکی از حقوق زن، حق همخوابی است که شوهر شب را کنار او بخوابد. قرآن در خصوص زنان ناشزه می فرماید: «آنان را موعظه کنید و اگر تأثیر نکرد، در خوابگاه از آنان دوری کنید.» (نساء،۳۴) براساس این آیه، همخوابی حق همسر است و تنها در صورت ناشزه بودن زن، می توان این حق را از او سلب کرد. امام صادق (ع) در این باره می فرماید:
«برای اهل مروت، مايه هلاکت است که در شهری که خانواده اش در آن زندگی می کند باشد، اما دور از همسرش شب را به صبح برساند.»
در سیره رسول خدا نیز آمده است که آن حضرت، شبها را میان همسرانش تقسیم کرده بود و عدالت در هم خوابگی میان آنان را حتی به هنگام بیماری مراعات می کرد و می فرمود: او را به خانه همسری که نوبت او بود، منتقل نمایند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید