در زمان تولد هم عواملی همچون ضربه یا فشار وارد شدن به سر نوزاد در هنگام بیرون آمدن از رحم مادر، نرسیدن اکسیژن به کودک و... میتواند صدمات فراوانی در یادگیری کودک داشته باشد. بنابراین زمان تولد کودک بسیار مهم و حساس است و باید کودک در شرایط مطلوب و مناسب متولد شود.
بعد از تولد نیز عوامل مختلفی همانند عوامل بیولوژیکی، محیطی و آموزشی در یادگیری و اختلالات مربوط به آن مؤثرند.
عوامل زیستشناختی و جسمانی
محققان مختلف به برخی از عوامل زیستشناختی و بیولوژیکی مربوط به ناتوانی در یادگیری کودکان اشاره کردهاند؛ از جمله:
- حساس کنندهها که شامل افزودنیهای خوراکی مانند رنگهای مصنوعی، بوها و ... میباشند.
- پایین بودن قند خون و کم کاری تیروئید و میزان بالای کلسیم خون در دوران کودکی که عدم درمان آنها سبب ناتوانی در یادگیری کودک میشود.
- تغذیه نامناسب و نارسایی در سوخت و ساز بدن که در رشد دستگاه عصبی تأثیر میگذارد.
- آسیب مغزی و رشدنایافتگی مغز قبل از تولد، نیز میتواند در توانایی کودک در یادگرفتن مطالب مؤثر باشد.
عوامل محیطی
مسمومیتهای شیمیایی، زمین خوردگیها و تصادفات گوناگون که باعث ضربه به مغز میشود، میتواند از عوامل وقوع اختلالات یادگیری در کودکان باشد. تفاوتهای فرهنگی و محرومیتهای محیطی، تعاملات نامطلوب اجتماعی، تعلیم و تربیت نادرست خانوادگی یا ایجاد عادات نامناسب خانوادگی در کودک نیز از جمله این عوامل به شمار میآید.
عوامل آموزشی
برخی علل ناتواناییهای یادگیری را ضعف در شیوههای آموزشی میدانند، این افراد ناتوانیهای یادگیری را امری ارثی نمیدانند بلکه آن را امری اکتسابی و ناشی از شرایط نامساعد یادگیری میدانند.
روشهای تدریس نادرست، بی نظمی فکری معلم، کم حوصلگی، بی رغبتی یا عجله معلم در تفهیم مفاهیم، ناتوانی معلم در ایجاد انگیزه لازم در دانشآموزان برای جلب توجه آنها، عدم موفقیت معلم درتغییر نگرش منفی برخی از کودکان نسبت به درس و... میتواند از عوامل آموزشی بسیار جدی در بروز مشکلات یادگیری کودکان باشد. (1)
1- ر.ک: اختلالات یادگیری، غلامعلی افروز ص12-19.
ویژگیهای کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری
از آن جایی که کودکان ناتوان در یادگیری غالباً در مدارس عادی مشغول به تحصیل میباشند، آشنایی با ویژگیهای آنها برای والدین و مربیان بسیار حائز اهمیت است.
از جمله شایعترین ویژگیهای این نوع کودکان به ویژه در سنین دبستان، اختلال در توجه و عدم تمرکز ذهنی است. بسیاری از دانشآموزان با داشتن هوش بالا، به لحاظ اینکه دامنه توجه آنها فوقالعاده اندک است و نمیتوانند بیش از چند دقیقه به طور مستمر به مطالب کلاس توجه داشته باشند، نمیتوانند در یادگیری مطالب و پیشرفت تحصیلی موفق باشند.
این گونه کودکان در بیشتر مواقع در تمام کارهایی که شروع میکنند، با شکست روبرو میشوند، به موضوع مورد نظر گوش نمیدهند، همواره به آسانی آشفته و دچار حواسپرتی میشوند، در انجام فعالیتهای مربوط به بازی نیز با مشکل مواجه میشوند، اغلب قبل از فکر کردن، کاری را شروع میکنند و به طور افراطی از یک فعالیت به فعالیت دیگر میپردازند و نمیتوانند برای مدت نسبتاً قابل توجهی به یک کار خاص مشغول شوند، تحمل رعایت نوبت در بازیها و فعالیتهای گروهی را ندارند، در نظم دادن به کارها مشکل دارند، مکرر در کلاس فریاد میزنند، در تصمیمگیریها و انتخاب پاسخ صحیح بدون تأمل و تفکر کافی عمل میکنند و خیلی شتابزده و با حدس و گمان پاسخ میدهند.
از آنجا که با توجه به اینکه بین اختلال در توجه و بیشفعالی کودکان ارتباط بسیاری وجود دارد، معمولا آنها نمیتوانند آرام و ساکت بنشینند، دائماً بیقراری و ناآرامی از خود نشان میدهند، قادر نیستند برای مدتی در جای ثابت بنشینند، به هنگام خواب نیز مدام به اطراف خود میچرخند، همیشه در حال حرکت و انجام کاری هستند و در غالب موارد عملکرد ناهماهنگ و غیر قابل پیشبینی در جلسه امتحان دارند.
ویژگی دیگر این کودکان ضعف در اعتماد به نفس و مشکلات رفتاری است. در حقیقت به لحاظ مشکلاتی که در زمینههای مختلف مانند، توجه، ناتوانی در خواندن و نوشتن و صحبت کردن و غیره دارند، احتمال اینکه این کودکان از نظر رفتاری و اجتماعی نسبت به همسالان خود با مشکل بیشتری مواجه شوند بسیار زیاد است. به طوری که برخی از آنها در برقراری ارتباط با والدین، معلمان و دوستان مشکل زیادی دارند.
بنابراین این کودکان باید مورد حمایت والدین و معلمان قرار گیرند؛ چرا که در غیر این صورت از اعتماد به نفس آنها کاسته شده و بر ناتوانیهای آنان افزوده میشود.
ویژگی دیگر آنها بیقراری در برابر ناکامیها است. اکثر کودکان ناتوان در یادگیری در برابر شکستهای تحصیلی تحمل بسیار کمی دارند و دچار آشفتگی میشوند. بنابراین باید فرصتهای لازم برای تجربه کردن و به موفقیت رسیدن را در اختیار آنها قرار داد.
روشهای درمانی و آموزشی کودکان دچار اختلالات یادگیری
روشهای آموزشی مناسب
از جمله دلایل مشکلات یادگیری کودک مربوط به ضعف و یا ناتوانی معلم در استفاده از روشهای مناسب برای تدریس میباشد. بنابراین در درمان انواع اختلالات در دانشآموزان مربیان و معلمان باید در آموزش مطالب درسی و غیر درسی از شیوههای مؤثر استفاده کنند.
یکی از روشهای آموزش و تدریس کودکان ناتوان در یادگیری دقت در روش حل مسأله است که قابل تعمیم در همه کلاسها و برای همه دانشآموزان با ویژگیهای متنوع میباشد.
در این روش آنچه برای معلم لازم است آن است که:
- میزان موفقیت کودک را در نیل به هدف مورد نظر مورد ارزیابی قرار دهد.
- چگونگی رفتار یا توانمندیهای قابل انتظار در کودک را تعیین کند.
- هدفهای کاملاً شخصی را برای کودک در نظر بگیرد.
- مواد، محتوا و روش آموزشی خود را مشخص کند و سپس برنامه تدریس خود را شروع نماید.
شیوه دیگر، بهرهگیری از روشهای چند حسی است. در این روش، ابتدا کودک کلمهای را که میخواهد بیاموزد را انتخاب میکند. در ادامه بریا یادگیری این کلمه از او خواسته میشود، مراحل مشخصی که شامل: احساس، دیدن، گفتن، و شنیدن کلمه است را طی کند. وقتی کودک کلمه را به خوبی یاد گرفت، از او خواسته میشود که درباره آن کلمه داستان سادهای را بنویسد و بعد از آن معلم دست نوشته کودک را تایپ کرده و از دانشآموز میخواهد که آن را بخواند. این امرسبب میشود که کودک کلمهای را که آموخته است
همراه با خواندن داستان برای خود بایگانی کند. به این ترتیب کودک همه حروف را توسط کلمات مشخص و همراه با داستانهای مربوط میآموزد.
این روش توسط گریس فرنالد برای آموزش کودکان استثنایی طراحی شده است. اساس طراحی این شیوه برای آموزش زبان و کلمات است، اما برای نوشتن نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
در این روش مربیان نباید از دانشآموزان ناتوان در یادگیری که از نظر عاطفی بسیار آسیبپذیر هستند، انتظار همکاری زیاد را داشت و آنها را نسبت به توقعات والدینشان از موفقیتهای تحصیلی نگران کرد. همچنین هیچگاه نباید زمینههای اضطراب و خجالتزدگی و مقایسه با همسالان که به طور معمولی درس میخوانند را در این نوع از دانشآموزان فراهم کنند و نیز باید نسبت به نقاط مثبت کودک توجه داشته باشند و از روشهایی بی اثر که در گذشته به طور مکرر در پیشرفت تحصیلی کودکان استفاده میکردند استفاده نکنند.
نکته بسیار مهم دیگر در این روش، صبر و حوصله فراوان از طرف مربیان و معلمان میباشد و اینکه آنها باید بدانند که استفاده از این روش ممکن است در برخی از دانشآموزان به علت مشکل جدی در گیرندههای حسی چندان مؤثر نباشد.
نوع دیگر از روشهای مؤثر در آموزش و تدریس دانشآموزان ناتوان در یادگیری، روش تجزیه و تحلیل و سادهسازی تکالیف درسی است. استفاده از این روش به این نحو است که معلم در ابتدا موضوع درسی مناسبی را انتخاب میکند و هدف نهایی از آموزش آن موضوع را مشخص میکند. سپس، آن هدف نهایی را به هدفهای جزئی تقسیم میکند و برای هر یک از اهداف جزئی، مراحل آموزشی خاص از ساده به مشکل در نظر میگیرند به گونهای که هر مرحله قبل پیشنیاز مرحله بعد باشد. پس از آنکه دانشآموزان در هر مرحلهای مهارت کافی بیابد معلم مرحله بعدی را شروع میکند. در هر مرحله لازم است که هدف درسی و برنامه آموزشی به صورت واضح و روشن توسط معلم با دانشآموزان در میان گذاشته شود.
علاوه بر استفاده از شیوههای کاربردی در تدریس، باید محتوا و مواد آموزشی هم متناسب با سطح کنش ذهنی و سبک یادگیری باشد و در عین حال در جلب توجه و انگیزه کودکان ناتوان در یادگیری نقش داشته و به طور روشن و واضح، بیان کننده موضوع یا مفهوم آموزشی مورد نظر باشد. بنابراین لازم است از مواد آموزشی متنوعی برای تشریح مفهوم مورد نظر استفاده شود و به یک نمونه اکتفا نشود. این امر به آن علت است که برخی از دانشآموزان در تعمیم مفاهیم آموزشی دچار مشکل میشوند. و لازم است همراه با نشان دادن اشیاء محسوس توضیحات نیز به آنها ارائه شود. همچنین معلم باید سعی کند برای هریک از دانشآموزان به طور مشخص نمونهای از مواد آموزشی را که نامش روی آن نوشته تهیه کند و یا از دانشآموزان بخواهد تهیه کنند و به کلاس بیاورند و بلافاصله پس از تشریح مواد و محتوای آموزشی توسط معلم، باید دانشآموزان را در ارائه نظرهای شفاهی نسبت به مواد آموزشی تشویق کرد.
مورد دیگر برای توجه دانشآموزان به آموزش و یادگیری استفاده از رنگهای مختلف توسط معلم است. استفاده از رنگ در نمایش کلمات جدید، مفاهیم مهم، عناوین و سرفصلهای دروس باعث جلب توجه هر چه بیشتر کودکان میشود، اما استفاده بیش از حد از رنگها در از بین رفتن اهمیت موضوع یا مسأله مورد آموزش نقش دارد؛ چرا که باعث حواسپرتی دانشآموز میشود. همچنین صفحات کتابهای درسی نیز باید برای دانشآموزان با دقت نظر و سادگی خاصی طراحی شده و در نگارش و توضیح یک مفهوم، از کلمات فوقالعاده ساده، عبارات موزون و آهنگین استفاده شود تا در گسترش دامنه توجه و به خاطر سپردن مفاهیم آموزشی توسط دانشآموز کارآمد باشد.
محیط آموزشی مناسب
محیط آموزشی طراحی شده برای کودکان ناتوان در یادگیری در سنین قبل از دبستان از اهمیت بهسزایی برخوردار است. با در نظر گرفتن این نکته که آموزش و یادگیری مؤثر در این سن به صورت غیر مستقیم و ضمنی و در قالب بازی و سرگرمی در کودکان است، لذا محیط خانه و یا کلاس آموزشی(مهدکودکها) این کودکان باید به گونهای طراحی شود که آنها بتوانند با آزادی به فعالیتهای گوناگون بپردازند. در این محیطها باید وسایل کمک آموزشی به آسانی در اختیار کودک قرار گیرد و محیط کاملاً آرام و با نشاط و گرم و صمیمی باشد. ایجاد تغییرات ساده در فضای خانه نیز باعث جلب توجه کودک به فعالیتهای مختلف و تقویت تجارب حسی و حرکتی و فکری کودک میشود.
پس آنچه که در تنظیم فضا و محیط آموزشی برای کودکان سنین قبل از دبستان حائز اهمیت است، در نظر گرفتن همه ابعاد وجودی و زمینههای رشد کودک است.
در طراحی و تدارک امکانات و تسهیلات آموزشی برای کودکان در سن دبستان که مبتلا به اختلالات در یادگیری هستند نیز به علت تنوع مشکلات آموزشی این گونه کودکان و نیازمندیهای خاص هریک به آموزش ویژه، باید توجه به آموزش انفرادی آنها بسیار پررنگ باشد و از آن جایی که این گونه کودکان در مدارس عادی مشغول به تحصیل هستند، برنامهها و وسایل آموزشی باید به نحوی باشد که انها بتوانند حداکثر استفاده را ببرند.
تغییر و اصلاح رفتار
1. در روش تغییر رفتار مقصود تنها تعیین علت یا علل رفتار نیست، بلکه هدف تفسیررفتار با ایجاد شرایط خاص در محیط است.
2. پیش از اجرای روش تغییر رفتار بر کودک، لازم است مربیان و والدین او از چگونگی این روش اطلاع کامل را داشته باشد.
3. تکنیکهای تغییر رفتار در مورد کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری، در برخی از موارد همواره با روشهای آموزشی دیگر نیز میتواند بسیار مؤثر باشد.
4. اساس این روش بر مشاهده، شمارش، اندازهگیری و کنترل رفتار استوار است.
دارو درمانی
استفاده از دارو برای درمان کودکان ناتوان در یادگیری مورد اختلاف محققان و متخصصان مختلف است. با دقت در مطالعات و تحقیقات انجام شده در این زمینه میتوان گفت:
- مصرف داروهای محرک در کودکان با اختلال توجه میتواند به طور موقت موجب بهبود دامنه توجه آنها شود، اما استفاده از انها در دراز مدت سبب هیچگونه تغییری در رفتار دانشآموزان نمیشود.
- استفاده از داروی ریتالین توسط کودکان بیشفعال و دارای اختلال در توجه، تا حدودی موجب بهبود توجه این کودکان میشود، اما استفاده طولانی آن نیز دربردارنده درمان قطعی آنها نمیشود.
- مصرف داروهای پیراستام توسط کودکان ناتوان در خواندن تا حدودی موجب بهبود سرعت خواندن، دقت، ادراک و نحوه صحیح نوشتن آنها میشود و عوارض جانبی و منفی مصرف این داروها کمتر از عوارض منفی ریتالین است.
بنابراین اگر چه برخی از داروها به میزان کم، در بهبود رفتارو وضعیت شخصی برخی از کودکان تأثیر داشته است ، اما هنوز تأثیر کاملاً مثبت و عاری از عوارض منفی در رفع اختلالات یادگیری در کودکان به اثبات نرسیده است. پس باید همیشه اساس کار با این کودکان را بر تعلیم و تربیت استوار کرد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید