غریزه مادری به زنان کمک می کند تا تغییرات کوچک را خیلی سریع درک کنند همانطور که این تغییرات را درکودکشان شهود می کنند. بیشتر زنان همین درک و شهود را نسبت به همسرانشان دارند و اگر چیزی در این رابطه تغییر کند آن را به راحتی متوجه می شوند. در بیشتر موارد آنها نمی دانند باید چه واکنشی دربرابر این تغییرات داشته باشند و چگونه رفتار کنند و آنقدر از این تغییرات شوکه می شوند که نمی توانند ریشه و علت این تغییرات را بفهمند و با یادآوری خوبی ها، از خودگذشتگی ها و وفاداری هایشان به خود دلداری می دهند و مدام این جمله را تکرار می کنند «حق من نیست که زندگیم اینجوری بشه» و درنهایت به این نتیجه می رسند که «مردا سروته یه کرباسن و نمی شه ازشون بیشتر از این انتظار داشت»…
اگر شما هم احساس می کنید رفتار همسرتان مثل همیشه نیست، عادت هایش عوض شده اند، احساساتش نسبت به شما تغییر کرده است او را شاد نمی بینید و اعتمادتان را از دست داده اید به جای نگرانی و ترس از دست دادن رابطه، تلاش کنید تا درک درستی از این وضعیت پیدا کنید و اوضاعتان را سروسامان بدهید. تلاش شما این نیست که با همسرتان دعوا و درگیری راه بیندازید، پیشاپیش از خودتان و عملکردتان دفاع کنید، ضعف هایتان را بپوشانید، به دنبال متهم باشید و با تندروی و بدرفتاری از حقوق خودتان دفاع کنید. زمانی که این تغییرات را در زندگی احساس کردید پیش از هر واکنشی لازم است کمی تامل کنید و از خودتان صادقانه بپرسید «چه چیزی باعث شد رفتار همسرم عوض بشه؟ چرا اون دیگه درکنار من شاد نیست؟». کمی به عملکردتان دقت کنید و ببینید چرا او مثل قبل در این رابطه خوشحال نیست؟ چرا برای زندگی تلاش نمی کند و شما در اولویت زندگی اش نیستید. این پرسش ها به شما کمک می کند وضعیت خودتان را ارزیابی کنید و علت تغییرات عاطفی همسرتان آشنا شوید:
● آیا شور و هیجان مرده است؟
چقدر تلاش می کنید تا رابطه زناشویی تان را شاداب و پرهیجان نگه دارید؟ آیا هنوز همسرتان را قابل کشف و شناخت می دانید و یا فکر می کنید زندگی مشترک در درازمدت شما را تبدیل به دو همخانه کرده است؟ متاسفانه نباید انتظار داشته باشید شوهرتان این هیجان را به تنهایی ایجاد کند. بسیاری از مردان نمی دانند چطور باید یک رابطه را بانشاط و پرشور نگه داشت اما توقع دارند همسرشان این شادابی را در زندگی حفظ کند. همیشه قدم های اساسی را شما باید برای اینکار بردارید. همسرتان متوجه تلاش شما می شود و ارزش آن را درک خواهد کرد و پابه پای شما پیش خواهد آمد، اما توقع دارد نقش فعال را شما داشته باشید.
راه های زیادی برای اینکه رابطه تان را در اوج نگه دارید وجود دارد، شما می توانید:
▪ غافلگیرش کنید:
یکی از کارهایی که برای بسیاری از مردان امروزی جالب است این است که گاهی با چیزهای ساده غافلگیر شوند. آنها کار بسیار فوق العاده ای انتظار ندارند اما می خواهند تحرک و نشاط را احساس کنند. هرازچندگاهی او را با چیزهایی که دوست دارد یا انتظارش را نمی کشد غافلگیر کنید.
▪ به خودتان اهمیت بدهید:
همین که شما اعتمادبه نفس داشته باشید برای همسرتان بسیار هیجان انگیز است. یک شوهر متعادل و کسی که مشکلات روحی و فکری و عقاید خاصی نداشته باشد از اینکه شما را قدرتمند ببیند لذت می برد. اینکه شما به توانایی ها، استعدادها و زیبایی ظاهریتان توجه کنید و آنها را دست کم نگیرید به همسرتان روحیه و انگیزه می دهد. او در کنار شما شاد خواهد بود و نقطه ضعف هایتان را قابل قبول خواهد دانست اگر خودتان چنین طرز تفکری داشته باشید. فراموش نکنید که مردها دوست دارند پز توانایی ها و برتری های همسرشان را بدهند. پس سعی کنید مهارت های تان را بیشتر کنید، اهل مطالعه باشید، فعال و باانرژی باشید. اگر شما چنین شخصیتی دارید اما همین مسئله او را آزار می دهد دیگر نگران خودتان نباشید چون این مشکل فکری شوهرتان است نه شما!
▪ بی توجه نباشید:
نکات بسیار کوچک و ظریفی هستند که شما با توجه به آنها می توانید حضور همسرتان را جدی بگیرید و او را متوجه عشق و علاقه خودتان بکنید. تصور کنید یک نفر هر روز صبح با نشاط و لبخند به شما صبح بخیر بگوید، صبحانه گرم آماده کند، برنامه کاریتان را بپرسد و شما را برای شروع یک روز خوب آماده کند، چه تاثیری در شما می گذارد؟ نمی توانید در خوشایندی این نوع رفتار شک کنید و تاثیر مثبت آن را انکار کنید پس اگر همسرتان واقعا خواهان این است که شما اینگونه رفتار کنید منتظر چیز دیگری نمانید. البته چنین رفتارهایی متقابل است و همسرتان نیز باید به همین نکات ساده توجه کند. اما بالاخره یک نفر باید شروع کننده باشد و چه بهتر که آن شروع کننده شما باشید.
▪ از داستان های تکراری خسته نشوید:
حتما همسرتان بارها و بارها یک ماجرا را برای شما با آب و تاب تعریف کرده است. خیلی خسته کننده به نظر می آید که او هربار ماجراهای خاصی را برایتان تعریف کند؟ چه اشکالی دارد؟ همین عادت را بهانه ای برای گفتگو بدانید و سعی کنید طوری به حرف هایش گوش بدهید که انگار هیچ وقت آنها را نشنیده اید. مشخص نیست که چرا مردها چنین عادتی دارند اما چرا به آن احترام نگذارید و طوری رفتار کنید که او از هم صحبتی با شما ناامید نشود؟ روشتان را تغییر بدهید. سعی کنید هربار به داستان هایش گوش کنید، به لطیفه های تکراریش بلندتر بخندید و طوری نگاهش کنید و مشتاق باشید که انگار هرگز آن را نشنیده اید. جالب است نه؟
▪ فوتبالی شوید:
شاید به نظرتان عجیب باشد که همسرتان بخاطر اینکه او را در علایق شخصیش همراهی نمی کنید از شما دلسرد و مایوس شود. چه فکر کرده اید؟ او به همین سادگی راهش را از شما جدا می کند. او فوتبال دوست دارد؟ عاشق بازی های رایانه ای است؟ عاشق روزنامه و وب گردی است؟ دوست دارد هرشب فیلم ببیند؟ چرا همراهیش نمی کنید؟ کار بسیار ساده ای است اما برای همسرتان بسیار معنادار است. شماهم که بدتان نمی آید او همه چیز را باشما شریک شود!
▪ مسحور فرزند نشوید:
از شما بعید نیست که با تولد فرزندتان خود را وقف او بکنید و انتظار داشته باشید که همه توجه و حمایت و ارزش های خانوادگی حول محور فرزندتان باشد. اگر زمینه این نوع رفتارهای اغراق آمیز را درخودتان می بینید و یا به همین روش عمل می کنید، نیاز به بازبینی در تعریف خانواده، زن و شوهر، جایگاه فرزند و مفهوم رابطه دارید. عصبانی نشوید اگر همسرتان کنار بکشد، همراهیتان نکند و جایگزین های دیگری برای شما پیدا کند.
▪ او هم به دنیا آمده است:
گرفتن یک جشن تولد خانوادگی ساده ترین کاری است که می توانید برای شادکردن همسرتان انجام بدهید. همه ما از اینکه دیگران در روز تولدمان به یادمان باشند لذت می بریم. شوهر شما هم یکی از کسانی است که تولد برایش معنای خاصی دارد. سعی کنید روزها و مناسبت های خاص را همیشه به یک روش و با یک عادت برگزار نکنید. گاهی تولد با دوستان خانوادگی را امتحان کنید، گاهی تولد دونفره بگیرید و گاهی هم با اعضای خانواده. این کار را طبق یک وظیفه انجام ندهید و هربار آن را متفاوت، پرشور و باانگیزه جشن بگیرید. فقط شما به دنیا نیامده اید، او هم به همه این نوع توجه ها نیاز دارد.
▪ مشکوک نباشید:
بنای زندگی تان را بر اعتماد به یکدیگر بگذارید. مدام او را کنترل نکنید. در هر حرکت ساده همسرتان به دنبال بدبینی نباشید. این عادت که همه شماره تلفن ها را کنترل کنید. پیامک ها را بخوانید و یا از او بپرسید چی خریدی؟ کجا خریدی را کنار بگذارید. خودتان را از تصورات بدبینانه خلاص کنید. برای اینکه او را درکنار خودتان داشته باشید باید کارهای مفیدتری به جز کنترل همسرتان انجام بدهید.
▪ از خانواده شوهر معضل نسازید:
مادر شوهر و خواهر شوهر را اولویت تاثیرگذار در زندگی تان ندانید. آنها می توانند خوب یا بد باشند، ممکن است شما را ناراحت کنند، ممکن است احساس کنید آنها قصد دخالت در زندگی تان را دارند. صرف نظر از اینکه آنها چه می کنند، خوب هستند یا نه نباید همسرتان را بخاطر رفتار خانواده اش تحت فشار قرار بدهید. او را مجبور نکنید پاسخگوی رفتار خانواده اش باشد. این کار غیرضروری است و تنها نتیجه اش این است که او سعی می کند در این تنش از شما فاصله بگیرد یا احساس حقارت کند، مقابله به مثل کند و افسرده شود. به وجود آمدن چنین شرایطی باعث می شود او درکنار شما شاد نباشد و احساس آرامش نکند.
▪ او را ببخشید:
اگر قرار است شوهرتان را بخاطر خطایی که کرده است و برای شما گران تمام شده است ببخشید او را از صمیم قلب ببخشید. اگر او پشیمان است طوری رفتار نکنید که او با یادآوری آن شرمنده شود. او را واقعا ببخشید و آن را فراموش کنید. نگرانی از اینکه «او هرگز فراموش نمی کنه» باعث می شود همسرتان از شما فاصله بگیرد حتی اگر واکنشی که نشان می دهد خشونت و آزار بیشتر شما باشد. اگر واقعا قصد دارید همسرتان را ببخشید و زندگی کنید به همسرتان این موضوع را بفهمانید.
▪ هرچه می خواهد دل تنگت نگو:
از دست شوهرتان به دلایل منطقی عصبانی هستید؟ حق با شما است اما عصبانیت شما مجوزی برای تحقیر و توهین به همسرتان نیست. شما باید در هرحالتی پایبند به اخلاقیات باشید. اخلاق به شما توصیه می کند خشمتان را کنترل کنید، بدزبانی نکنید، توهین نکنید و خاطرات بد گذشته را زنده نکنید. او هم می تواند این رفتارهای غیرمنصفانه شما را فراموش نکند و هر لحظه آنها را به یاد بیاورد. اگر می خواهید همسرتان تغییر نکند و در کنار شما احساس خوشبختی کند روشتان را در بیان اختلاف نظرها، اشتباهات، تفاوت های فرهنگی، عقیدتی و البته سیاسی عوض کنید.
▪ به ظواهر اهمیت بدهید:
به خودتان، نوع لباسی که می پوشید، ظاهر زندگی تان و دستپخت تان توجه کنید. بی انگیزگی شما در رسیدگی به اوضاع خانه، خورد و خوراک و پوشش در همسرتان نیز تاثیر می گذارد همانگونه که شما از آشفتگی روحی و ظاهری همسرتان تاثیر می پذیرید. البته شما در ظواهرتان محدود نمی شوید. وضعیت روحی شما نیز بسیار مهم است. غرغرو نباشید، اگر افسرده هستید کاری برای درمان و از بین بردن آن بکنید، نگرانی و استرس شما نیز به همسرتان منتقل می شود درست همانطور که وضعیت روحی او در شما تاثیر می گذارد. تا آنجا که می شود شادابیتان را حفظ کنید و اگر دلایلی وجود دارند که شما را غرغرو، نگران، افسرده، خسته و پریشان می کنند آنها را رفع کنید.
▪ اجازه بدهید آنطور که می خواهد باشد:
اگر همسر شما رفتار نامتعارف، غیراخلاقی و بیمارگونه ای ندارد نباید سعی کنید او را تغییر بدهید. این کار کاملا غیرانسانی است و هویت فردی او را آسیب پذیر می کند. او نباید شبیه مرد آرزوهای شما باشد همانطور که شما نمی توانید یک زن افسانه ای باشید. اجازه بدهید زندگی شما با فرازونشیب هایش و با وجود تفاوت های ساده میان زن ومرد و تجربه های متفاوتش درجریان باشد. هیجان را از زندگی تان نگیرید.
▪ از نیازهای جنسی همسرتان نگذرید:
نسبت به این موضوع حساس باشید. به نیازهای خودتان و همسرتان توجه کنید. سرد نباشید و مثل هر موضوع مهم دیگری قدم هایتان را با همسرتان یکی کنید. پرشور و هیجان باشید و خودتان و همسرتان را از سلامت جنسی دور نکنید.
رعایت بسیاری از این موارد در مورد همسر شما نیز صدق می کند. شما هم در مواردی بسیار حساس هستید و با نقص و کمبود در زمینه های خاصی در رابطه زناشویی که بسیاری ازآنها عاطفی و روحی هستند دچار افسردگی و ناامیدی می شوید. اما درحال حاضر موضوع اصلی شوهر شماست که کمی تغییر کرده است، بی تفاوت به نظر می رسد و مثل همیشه نیست!
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید