بعضی از افراد معتقدند که نباید به همسرشانحقیقت را ابراز کنند و تصور میکنند بادروغگویی میتوانند همسر خود را قانع کرده وبه قول معروف گول بزنند. اما در اکثر موارد اینمسئله به نتیجه نامطلوب نمیرسد و سبباختلافات شدید خانوادگی میشود.
دروغ گفتن
آنچه در این میان لطمه می بیند، رابطه است. آنچه یک رابطه عمیق به آن نیاز دارد صمیمیتی است که از پس آن شناخت دو نفر ممکن می شود. وقتی یکی از همسران دست از فریب بر نمی دارد، مشکل از یک موضوع اقتصادی و یا اجتماعی به رابطه زناشویی تسری پیدا می کند. اینجاست که دیده می شود یکی از زوجین این جمله را بسیار به کار می برد" من فقط می خواهم حقیقت را بدانم."
البته در این جمله پیام های خوبی نهفته است. فرد قدرت رویارویی با مشکلات را به همسر خود نشان می دهد. دلگرمی می دهد که توانایی روبرو شدن با مسائل را دارند و در نهایت از همسر خود پشتیبانی می کند. اما وقتی دروغگویی باعث شد که همسری این جمله را بکار ببرد بدانید که رابطه،عمیقاً خدشه دار شده است" من او را نمی شناسم. فکر می کردم می شناسم، بعد معلوم شد که اصلاً نمی شناسم."
فریب رابطه را به نابودی می کشاند. دروغگویی مخرب تر از چیزهایی است که در موردشان دروغ گفته می شود. احساسی که در پس دروغگویی به همسر انتقال داده می شود، احساس دست به سر شدن است.
بسیاری از زوج ها در انتقال احساسات، ناامیدی ها، علایق، رنجش ها، خشم و کینه، گناه ها، شکست ها، نیاز ها و آسیب پذیری ها ناتوانند.
در واقع این عدم توانایی ناشی از ترس است.
ترس از نزدیک شدن به احساسات و تمایلات،
ترس از دست دادن وجهه،
ترس از دادن عشق همسر،
ترس از تحت کنترل قرار گرفتن
که در یک رابطه سطحی اتفاق می افتد، رابطه ای که زوج ها برای عمیق ترین حالات خود پشتیبانی احساس نمی کنند.
صمیمیت از شناختن عمق وجود دیگری سرچشمه می گیرد. اگر موانعی بر سر راه صداقت هست، شناخت حذف می شود و ریا به جایش می نشیند. زوج ها اغلب سال ها با دروغ سر می کنند و سعی دارند که رابطشان را حفظ کنند و نجات بدهند، در حالی که تمام فرصت ها را برای رابطه واقعی از دست می دهند.
به راستی چرا بعضی افراد دروغ میگویند؟
دروغ گفتن معمولا از سنین کم در کودکی آغاز میشود، حتی یک کودک 2 ساله نیز میتواند به راحتی دروغ بگوید اما زمانی که کودک به اهمیت حرفها و لغات پی میبرد و میفهمد که بعضی از حرفها میتوانند چه تاثیر خارقالعادهای داشته باشند بهطور آگاهانه شروع به دروغ گفتن میکنند. دروغ گفتن همیشه به این معنا نیست که فرد میخواهد به کس دیگری آسیب برساند اما ممکن است گاهی این نتیجه نامطلوب پیش بیاید. بعضی از افراد دروغ میگویند چون میخواهند خودشان را ثابت کنند درواقع دروغ گفتن برای آنها نوعی رفتار دفاعی است، کودک طی مراحل رشد، متوجه میشود که دروغ میتواند او را از بسیاری از عصبانیتهاو تنبیههای پدرو مادر یا اطرافیان حفظ کند. همچنین اگر بخواهیم مثبت نگاه کنیم؛ با دروغ میتوان دوستان را حفظ کرد یا حتی عزیزی را با هدیه غیرقابل پیشبینی غافلگیر کرد. مثلا؛ ممکن است خیلی از ما درباره لباس دوستمان به دروغ بگوییم که زیباست درحالیکه عقیده داریم آن لباس واقعا زشت است. همچنین خیلی ازما در مصاحبههای شغلی نیز برای بالا بردن شانس استخداممان دروغ میگوییم. ما به فرزندانمان هم دروغ میگوییم به آنها قول میدهیم که اگر شامشان را بخورند یک بستنی جایزه میگیرند اما سپس کاری میکنید که کودکمان بستنی را فراموش کند چون برای به مغازه رفتن خیلی خسته هستیم.
هر زمان که موضوعی پیش آید که در آن شرایط قادر به گفتن حقیقت نیستید، وقتی با پرسش همسرتان روبه رو می شوید، بهترین پاسخ آن است که بگویید «فعلا از من نپرس، هر وقت شرایط و موقعیت فراهم شود حقیقیت را می گویم.»
آقایان بیشتر دروغ می گویند یا زنان؟!!
برای پاسخ به این سۆال که در زندگی زناشویی مردان بیشتر دروغ می گویند یا زنان باید گفت، دروغ گفتن به تیپ شخصیتی، اعتمادبه نفس، تربیت خانوادگی و محیطی که افراد در آن رشد کرده اند، بیشتربستگی دارد تا به جنسیت. اما احتمال آنکه آقایان در معرض خطر دروغ گفتن قرار بگیرند به دلایلی چون مورد سرزنش و قضاوت قرار نگرفتن، کنترل روی محیط، خشم و عصبانیت و نگرانی از بر ملا شدن مشکلات جنسی بیشتر از زنان است.
دروغ مصلحتی؛ نه
گفتن دروغ مصلحتی در واقع یک نوع بازی است که به جای آنکه مسئله و مشکل حل شود، صورت مسئله پاک می شود و سبب می شود دروغ گفتن ادامه پیدا کند. برخی از زوج ها بر این باورند که با گفتن دروغ مصلحتی از دعوا و تنش جلوگیری می کنند اما باید بدانند گفتن حقیقت ممکن است باعث جنجال موقتی شود ولی در نهایت مشکل حل می شود. دروغ مصلحتی تنها فرار از واقعیت است که زوج ها با عباراتی مانند «حوصله بحث کردن نداشتم»، «می ترسیدم دعوا شود»، « اگر راستش را می گفتم، ناراحت می شد» و… خودشان را مجاب می کنند که کار صحیحی انجام داده اند. رابطه زناشویی سالم، رابطه ای است که شما آزادانه و بدون ترس (تحقیر شدن، طرد شدن، مورد قضاوت منفی قرار گرفتن، مسخره شدن) حرف هایتان را به شریک زندگی تان بزنید.
در مورد گذشته ام دروغ بگویم؟
با ازدواج، پرونده گذشته هر فردی باید در ذهنش بسته شود. پیش از ازدواج و در مرحله آشنایی هر زمانی که همسر آینده تان از گذشته شما سۆالی کرد باید به وی حقیقیت را بگویید، زیرا نگفتن حقیقت و متوسل شدن به دروغ باعث اضطراب شما می شود و این ترس از دروغ گفتن و بر ملا شدن واقعیت همیشه و در همه جا پس از زندگی مشترک همراهتان است و شما را در موقعیت اضطراب قرار می دهد، اما نباید فراموش کنید نحوه دادن اطلاعات به شریک زندگی تان بسیار مهم است.
برای آنکه در زندگی صادق باشید
زمانی که بخواهید دروغ گفتن را از زندگی خود حذف کنید باید ابتدا در خودتان تغییر به وجود آورید و برای تغییر باید موارد زیر را به خاطر بسپارید:
بالا بردن سطح آگاهی: باید به این شناخت برسید که در چه موقعیت ها و به چه تیپ شخصیت هایی دروغ می گویید.
باور به آگاهی: با شناخت نسبت به اطلاعات بالا این مسئله را متوجه می شوید که درصد خطر دروغ گفتن به همسرتان چه آسیب های جدی ای را به زندگی زناشویی می زند.
خواستن: اینکه واقعا بخواهید تغییر کنید، این خواستن مستلزم داشتن هدف است و چه هدفی بهتر از داشتن یک رابطه زناشویی سالم و استوار.
تمرین، تمرین، تمرین و...: این واقعیت را بپذیرید که شما سال های طولانی به این عادت زشت خود گرفتارید و برای این تغییر تفکر احتیاج به رفتار درمانی دارید و این مسئله نیازمند تمرین رفتار جایگزین است.
فعلا از من نپرس: بعد از شناخت یکدیگر و داشتن یک رابطه دوستانه برحسب اطمینان، امنیت، احترام، گذشت و بخشش بین زن و شوهر، هر زمان که موضوعی پیش آید که در آن شرایط قادر به گفتن حقیقت نیستید، وقتی با پرسش همسرتان روبه رو می شوید، بهترین پاسخ آن است که بگویید «فعلا از من نپرس، هر وقت شرایط و موقعیت فراهم شود حقیقیت را می گویم.» این عبارت یک کد ارتباطی است که باید پسر و دختر در دوران آشنایی و مراحل پیش از ازدواج آن را قبول داشته باشند و مورد توافق هر دو طرف باشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید