فاطمهسادات نمازی
احسان علیخانی را از ماه عسل در ذهن داریم (یکی دو اجرای دیگر داشته اما در ماه عسل درخشید و ماندگار شد). شاید خیلیها مثل من خیال میکردند در اینطور برنامهها مجری فقط یک آدم خوشتیپ و خوشبیان است که متن را میدهند او، نه اینکه مثل اخبارگو از رو بخواند، اما همان را اجرا میکند.
ولی در واقع او تهیه کننده، کارگردان و مجری با هم بود، مثل عصر جدید.
به نقدهای ریزی که به برنامه شده کاری ندارم؛ به اینکه الگوبرداري از تلنت شوهای خارجی است هم اهمیتی نمیدهم، به داورها هم هیچ امتیازی نمیدهم، اما اگر یک جوان مسلمان ایرانی، تصمیم بزرگی بگیرد، بنای عظیمی بسازد، خطر کند، صنعت جدیدی در کشور بیاورد، به عشق هموطنان خودش، کارِستان کند، این قابلتحسین نیست؟ اینهمه سختی و تبعات کار، قطعاً به عشق مالاندوزی و شهرت نمیتواند باشد، من که از خودش نشنیدم، اما محسوس و مشخص است او با عشق به کشور و مردمش همه این راه را طی کرده است.
بچههای این مملکت، همه یک سروشکل نیستند، اما در احساسات خاصی همه ما اشتراک داریم، غیر از خودباوری (که او خودباوری فردی و ملی را در خود و تیمش به اوج رسانده) چه عاملی، اینهمه انسان را به حرکت میکشاند؟ او ریلی ساخت که میلیونها آدم، زندگیشان روی آن به راه افتاد؛ چه آنهمه آدمی که مشغول به کار در ساختمان شیشهای عصر جدیداند، چه مربیانی که مستمر در حال آموزشاند، چه افرادی که دور قبل آمدند و رفتند، اما خود را پیدا کردند و حالا عرصههای جدید شغلی برایشان فراهم شده و چه افرادی که همین الان سستی و کسالت را کنار گذاشته در حال تمرین برای هنرنمائیاند، چه برسند چه نرسند، این ریل، آنها را به حرکت واداشته است.
خیلیها اینجا با ضربدر سفیدِ چهار داور، پیش مردم احساس غرور میکنند، اما هیچکس بهاندازه خود احسان علیخانی از ملت ما سفید نگرفت (البته امیدوارم هیچ بزرگ صاحبخردی مبتلا به غرور نشود، که سرعتش را کُند کند) او هم مثل هنرمندان روی صحنه، شاگردانی خواهد داشت و علیخانیهایی بهزودی خواهند آمد که باور داشته باشند هنوز هم میتوانند (حالا نه بهسادگی، اما قطعاً میتوانند) در سطح ملی سیستمسازی کنند، صنعت بياورند، کشف کنند مردم جدیدی را، راههای جدیدی را، انگیزههای تازه و بزرگی را، و عده زیادی را برای یک هدف و آرمان بزرگ با خود همراه کنند.
پ. ن 1: اشتغالزایی همیشه سرمایهگذاری و تولید نیست؛ فکر خلاقانه برای هر اتفاقی، بزرگترین موهبت است.
پ. ن 2: حیف دسترسی ندارم این یادداشت را به خودش برسانم، بداند ما از این حجم، عشق و وطندوستی انتظارات بیشتری داریم؛ ایرانیتر، وسیعتر، سالمتر، بقیه را نمیدانم، من که بیصبرانه منتظر کارهای جدید معمار عصر جدیدم.
نظرات 1
سید محمد حسینی
1399/4/30 | 20:16 |سلام خیر این خلاقیت و صنعت سازی و ریل گذاری نیست. ویژگی تحلیل شما... چرا به الگوبرداری از تلنت شو های خارجی کاری ندارید؟ اتفاقا باید کار داشته باشید. حتی ری اکشن بازیگران و مجری و داوران هم نمونه کپی بی روحی از گات تلنت های خارجی است که آنها خیلی بهتر از ما هم ساخته اند. اینکه یک جوان بیاید و با سرش گردو بشکند و در اخر برای اینکه برنامه را موجه جلوه بدهیم به او بگوییم استعدادت را اینگونه هدر نده این ریل گذاری است؟؟ اینکه آنقدر از خود بی خود شویم در دیدن یک برنامه بدون خلاقیت دیگر بعد از ماه عسل... که داوران در حدی تاثیر گذار اجتماعی خود را تصور کنند که به هشتگ اعدام نکنید بپیوندد این ریل گذاری است؟ لااقل اگر گات تلنت ها به رقصی... امتیاز میدهند خودشان متخصص ان زمینه اند! در این برنامه چه. خانم تحلیل گر از شما یک سوال دارم... اینقدر این مملکت بیچاره شده که یک ایده نو برنامه سازی در ان نیست که یکی بشود ماه عسل فراخوان در کشور میداد از پوزر عروسی ها گرفته تا بیماران ایدزی را به گپ و گفت می نشاند و نمیدانست به سر زندگیشان چه می آورد و دیگری بشود کپی بی روحی از استعداد یابی هایی که ماهیتا در رقص و بی بند و باری سیر می کنند بعد ما به این ریل گذاری هم میگوییم. اگر این ریل گذاری است خندوانه هزار برابر خلاقانه تر و بهتر بود. اگر چه مجریان و سازندگان خندوانه کم سیاست تر از علیخانی بودند که کارشان را به زعم سرکار علیه و برخی دیگر ریل گذاری بنمایانند. البته که مجال نقد ان چنان که ذهن سالمی قانع شود نبود. حاضرم در این باره به مناظره با کسی که اعتقادی چون شما دارد بنشینم. حداقلی هارا با ولع تحسین میکنیم و این حاکی از حال بد و بی اندیشه ی حوزه سیمای ما دارد...
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید