بيست و دوم : تدبير صحيح ميان احسان به والدين و خواسته هاي همسر
الف ) دو نوع پدر و مادر نسبت به عروس و داماد داريم :
نوع اوّل : والديني كه دوست دارند فرزندانشان اهلِ مشورت باشند ولي هيچگونه دخالتي در زندگي آنان نمي كنند مگر در حدِّ راهنمائي هاي كلّي و تذكّر براي رعايتِ حدود الهي كه تعداد اين ها در جامعه بسيار كم است .
1 . عروسِ حضرتِ امام قدّس سرّه ( سركار خانم فاطمه طباطبايي ) نقل كرده اند : حضرتِ امام قدّس سرّه در زندگي شخصي و خانوادگي فرزندانشان غير از ارشادات و نصايحِ كلّي دخالت نمي كردند و فرزندانشان را در برنامه ريزي و انجام كارها آزاد مي گذاشتند حتّي در اسم گذاري نوه ها دخالتي نمي كردند ( غير از موارد گناه كه تذكّر مي دادند ) .
زندگي به سبك روح الله ، ص 84
2 . نمونه اي از نصيحت ها : دخترِحضرتِ امام قدّس سرّه ( سركارخانم زهرا مصطفوي ) نقل كرده اند : در عقد دخترِ خواهرم در غياب داماد به او فرمودند : تو جوري منزل را آماده كن و در منزل مهيّا باش كه شوهرت وقتي يادش مي آيد كه مي خواهد بيايد منزل ، با شوق و ذوق بيايد نبايد طوري باشد كه با اكراه بيايد .
زندگي به سبك روح الله ، ص 92
نوع دوم : والديني كه دوست دارند دخالت كنند و اخلاقشان چنين است كه در ارتباط با اين نوع والدين بايد حتماً به چند نكته مهمِ زير توجّه نمود :
1 . بدانيم كه نظرات و كارهاي بيشترِ آنان از باب دلسوزي و خيرخواهي است كه چنين مي كنند و نامش را دخالت نگذاريم .
2 . در صورتي كه مي دانيم نظرشان اشتباه است به انگيزه شان كه خيرخواهي است توجّه كنيم نه به فكر وعملشان البتّه نسبت به خودمان هميشه بايد به عملمان نگاه كنيم نه انگيزه مان .
3 . در صورتي هم كه مي دانيم حرفشان اشتباه است و يا غرضي دارند كه بسيار كم است ، شنيدنِ حرفِ آنان يك بحث است و تأثير پذير بودن بحثي ديگر است .
4 . اگر پدر يا مادرمان نسبت به همسرمان خلافي مرتكب شده اند و يا بالعكس ، از كار خلافِ او دفاع نكنيم بلكه صريحاً بگوئيم اگر چنين بوده حق با شماست و من با ايشان صحبت خواهم كرد و هميشه سعي كنيم در برابرِ حق جبهه گيري نكنيم .
5 . نمّامي كردن ممنوع است لذا اگريكي از آنان بر عليه ديگري صحبتِ نامناسبي كرد به او منتقل نكنيم .
6 . بدانيم كه اين نوع مديريّت بسيار دشوار مي باشد و هرچه كار دشوارتر باشد پاداشش بيشتر است .
7 . احترام به مادر و پدر همسر و تكريم شخصيّت ايشان توسّط عروس خانم از اصول مهم زندگي مشترك و از معيارهاي اصلي حسن تدبير در حيات زوجهاي جوان است .
احترام به برادر و خواهر و خويشان همسر و برخورداري از رفتارهاي معقول در برابرِ ايشان ، باحفظِ حريمِ ارزشها و عنايت به دامنه محرميّت ها ، بيانگر كمال عروسِ خانواده است .
8 . آقا دامادهاي بصير ، با توجّه به حساسيّت احتمالي والدينِ خود ، بخصوص مادر نسبت به زندگي تازه و شخصيّتِ عروس خانم ، همچون تن پوشي مطمئن براي همسر ، هرگز ذرّه اي از كاستيها و نارساييهاي زندگي مشترك و ضعفها و كوتاهي هاي احتمالي همسر خويش را به خانواده مادري خود انتقال نمي دهند ، بلكه هميشه از مهر و محبّت و گرمي و صميميّت همسر خود سخن گفته ، با ابلاغِ ارادتِ خاص و محبّتِ خالصانه وي نسبت به والدين و خواهرانش ، دلِ ايشان را به هم نزديك مي كند .
آقا داماد ها هرگز گله هاي احتمالي مادر و خواهر خود را به همسرشان انتقال نمي دهند و در عوض از تعريف و تمجيد آنان نسبت به شخصيّت خوب عروسشان سخن مي گويند و اين خود زمينه پديدآيي نگرشهاي مثبت و رفتارهاي خوشايند نسبت به خانواده همسر در انديشه و عملِ عروس خانم خواهد بود .
9 . آقا دامادهاي انديشه مند و عروس خانمهاي فهيم هرگز اجازه نمي دهند كه فرصتي فراهم شود تا جمعي زبان به غيبت گشوده ، شخصيّتِ همسر و يا خانواده ايشان را مورد نقّادي و تحقير قراردهند .
آقا دامادهاي مهربان و منطقي و عروس خانمهاي باوقار و متين همواره تلاش مي كنند كه با محبّتِ متقابل و گرمي روابط ، دلهاي والدين خود را نسبت به همديگر نزديك و نزديكتر سازند .
براي عروس خانمهاي مؤمن و متعهّد و آقا داماد هاي حقيقت بين و روشن ضمير پر واضح است كه صله ارحام و ديدار خويشان و نزديكان از برجسته ترين و پرثواب ترين اعمال است ، و در اين ميان ، ديدار مادر و پدر خود و همسر بيشترين فضيلت را به همراه دارد . لذا عروس و داماد جوان و پويا همواره يكديگر را نسبت به ديدار محبّت آميز والدين همسر توصيه و ترغيب مي كنند . آنان كه در صله ارحام و ديدار خويشان پيشگام هستند ، عموماً از زندگي پرنشاط و پر بركت و عمري باعزّت برخوردارند .
10 . متأسفانه برخي از همسرها در شرايطِ ناخوشايندي كه در آن واقع مي شوند مي گويند : « زن يا شوهر پيدا مي شود امّا پدر يا مادر كه پيدا نمي شود » و با چنين جملات ناصوابي زمينه ظهور نگرشهاي منفي و روابطِ سرد و طرد آميزي را در كانون خانواده فراهم مي نمايند شايسته و بايسته آن است كه هرگز جملاتي از اين قبيل بين زن ها و شوهرها ، دامادها و مادر زن ها ، عروس ها و مادر شوهرها مطرح نگردد .
ر. ك : روانشناسي رابطه ها ، دكتر غلامعلي افروز ، ص 70
ب ) توجّه داشته باشيم كه عدم تدبير صحيح ميان والدين و همسر سبب گرفتاي هاي دنيا و آخرتمان خواهد شد
1 . شخصي به محضر مرحوم آيت الله آقا شيخ محمّد اصفهاني قدّس سرّه ( معروف به كمپاني ) آمده و عرض كرد : من وضعم روز به روز بدتر مي شود و از كسي هم كه مورد تأييد شما بوده دعا گرفته ام ولي اثر نداشته به دعا كه نمي شود شك كرد زيرا از معصوم عليه السلام است و به آن شخص هم شك ندارم چون مورد اعتماد شماست امّا چه كنم رزق و روزيم بسته شده است ؟ آقا فرمودند : بگرد ببين چه كرده اي ؟ عرض كرد : خيلي جستجو كردم به خدا قسم به جرأت مي توانم دست روي قرآن بگذارم و بگويم حقّ الناسي به گردن ندارم . فرمودند : صله ي ارحام چطور ؟ آيا صله ي ارحام مي كني ؟ عرض كردم : بله فرمودند : به پدر و مادرت چطور ؟ عرض كردم : آري به وظيفه ام رفتار مي كنم . آقا فرمودند : برو بازهم دقّت كن ببين كجا مشكل پيدا نمودي . از خدمتِ آقا مأيوسانه خارج شدم ، زياد فكر كردم يك مورد به ذهنم آمد فرداي آن روز خدمتِ آقا رفتم و عرض كردم : آقا يك مرتبه مادر و همسرم برسَرِ مطلبي در گير شده بودند من بر سَرِ مادرم داد زدم و گفتم : چقدر نق مي زني و ايراد مي گيري ؟! و بعد ، هم توبه كردم و هم از مادرم عذر خواهي كردم و برايش هديه اي گرفتم ولي نمي دانم راضي شده يا خير ؟ آقا فرمودند : پس مادرت راضي نيست برو صورتت را كفِ پاي مادرت بگذار و بگو مادر من بدبخت شدم ، من اشتباه كردم از من راضي باش . او مي گويد : وقتي پيش مادرم رفتم و صورتم را بر كفِ پايش گذاشتم و گفتم : مادر تورا به خدا از من راضي باش . اشگِ مادرم جاري شد و گفت : تو منِِ پيرزن را جلوي عروسم خرد كردي هديه ي تو به درد من چه مي خورد با پول و هديه كه نمي شود همه چيز را درست كرد امّا حالا كه چنين عذر خواهي كردي تو را بخشيدم . پس از اين رضايتِ مادرم قفلِ زندگيم باز شد .
2 . ملا علي كازروني نقل كرده است : شبي درعالم رؤيا ديدم قصر مجلّل و با شكوهي در باغي قرار دارد ، گفتم از كيست ؟ گفته شد مال فلان نجّار است بعد در همان حال يك وقت ديدم صاعقه اي آمد و تمام قصر و باغ و درخت ، آتش گرفت و خاكستر مطلق شد از خواب بيدار شدم ، فردا رفتم درِ مغازه اش گفتم : راستش را بگو ديشب چه كار كردي ؟ او را قسم دادم ، خلاصه ، آخرش گفت : نصفِ شب بين زنم و مادرم گفتگو شد من هم به طرفداريِ به ناحق از همسرم با مادرم برخورد نا مناسب داشتم . گفتم : برو بدبخت كه همه چيزت را آتش زدي ، هستي ات را سوزاندي ، يك عمر زحمت ، همه اش را به آتش كشيدي .
گنجينه ي معارف ، ج 3 ، ص 181 به نقل از تفسير سوره مباركه حديد ، شهيد دستغيب / چگونه با سعادت زندگي كنيم ، ج 1 ، ص 2
3 . در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم جواني بود به نام علقمه كه نماز و روزه و صدقات مستحبّي زيادي انجام مي داد در لحظات پاياني عمرش كه سخت بيمار بود همسرش كسي را نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرستاد كه به حضرت خبر دهند پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم عمار و صهيب و بلال را فرستادند تا به او شهادتين را تلقين نمايند آنان هرچه به او شهادتين تلقين مي نمودند جواب نمي داد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را مطّلع ساختند حضرت فرمودند : از پدر و مادرش كسي زنده هست ؟ عرض كردند : مادري سالخورده دارد حضرت كسي را فرستادند كه به او خبر دهد كه اگر مي تواند بيايد و گرنه رسول خدا نزدِ او خواهد آمد وقتي به او خبرداده شد گفت : جانم به فداي رسول خدا ، خودم خواهم آمد . عصا زنان به سرعت خدمتِ حضرت رسيد . پس ازسلام و عليك ، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : اي مادرِِ علقمه واقعيّت را بگو ، البتّه اگر خلاف هم بگويي خداوند از طريق وحي مرا مطّلع خواهد ساخت ، فرزندت علقمه چگونه بود ؟ عرض كرد : زياد اهل نماز ، روزه و انفاق بود حضرت فرمودند : ارتباطش با تو چگونه بود ؟ عرض كرد : از او راضي نيستم فرمودند : چرا ؟ عرض كرد : چون با من مخالفت مي كرد و همسرش را بر من ترجيح مي داد . حضرت فرمودند : نا رضايتيِ مادرِِ علقمه مانعِ شهادتين گفتنِ اوست فرمودند : بلال برو هيزم فراوان آماده كن مادرِِ علقمه پرسيد : چرا هيزم ؟ حضرت فرمودند : مي خواهم در برابرِ خودت او را آتش بزنم عرض كرد : چگونه مي توانم تحمّل كنم كه فرزندم را در برابرِ چشمانم آتش بزنيد ؟ حضرت فرمودند : عذاب خداوند سخت تر است ، پس اگر مي خواهي مورد مغفرتِ پروردگار قرار گيرد از او راضي شو ، به خدايي كه جانم در اختيار اوست نماز و روزه و صدقاتش تا تو راضي نشوي به او سودي نمي رساند عرض كرد : خداوند و ملائكه و همه مؤمنان حاضر را شاهد مي گيرم كه از علقمه راضي شدم . حضرت فرمودند : اي بلال برو ببين علقمه زبانش به گفتنِ شهادتين باز شده است ؛ زيرا ممكن است مادرِِِ علقمه بخاطر خجالت از ما اين كلام را گفته باشد وقتي بلال رسيد ، مشاهده كرد كه علقمه با صداي بلند مشغول گفتن شهادتين است . بلال خطاب به جمع حاضر گفت : ناراحتي مادر علقمه مانعِ گفتنِ شهادتين او بود و رضايت او سببِ بازشدنِ زبانش گرديد . همان روز علقمه از دنيا رفت و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم دستورِ غسل و كفن او را صادر كرده ، بر بدنش نماز خواندند و هنگام دفنِ او در كنار قبرش فرمودند : يَا مَعْشَرَ المُْهاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ مَنْ فَضَّلَ زَوْجَتَهُ عَلى أُمِّهِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَ المْلائِكَةُ وَ النّاسُ أَجمَْعِين لا يَقْبَلُ اللهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لا عَدْلاً إِلاّ أَنْ يَتُوبَ إلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ يُحْسِنُ إلَيْها وَ يَطْلُبُ رِضَاهَا فَرِضَى اللهِ في رِضَاهَا وَ سَخَطُ اللهِ في سخَطِها فَنَسْأَلُ اللهَ أَنْ يُوَفِّقَنا لِرِضاهُ وَ أَنْ يُجَنِّبَناسخَطَهُ إِنَّهُ جَوادٌ كَرِيمٌ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ ؛ اي مهاجرين و انصار هركس همسرش را بر مادرش ترجيح دهد پس لعنتِ خدا و ملائكه و همه مردم بر او باد و خداوند هيچ كار واجب و مستحبّي را از او نمي پذيرد مگر توبه كند و به مادرش احسان و نيكي نمايد و رضايت اورا جلب نمايد پس رضايت خداوند در رضايتِ مشروعِ اوست و غضبش در غضبِ مشروع اوست ؛ بنابر اين از خداوند متعال مي خواهيم كه ما را براي بدست آوردنِ رضايتش موفّق بدارد و از غضبش ما را در امان بدارد ؛ زيرا او بخشنده ، باكرامت ، مهربان و داراي رحمت است .
الكبائر / 1/ 39 / الكبيرة الثامنه ـ و بالوالدين احسانا /1 /16
ياد سپاري بسيار مهمّ
اهتمام به احسان و نيكي به والدين نبايد سببِ ظلم و ستم به همسر و فرزندان گردد كه متأسفانه بعضي كه اهل افراط و تفريط اند چنين آلودگي هايي پيدا مي نمايند به طور مثال در سلسله مراتبِ نفقه ي واجب و مستحب بعضي گرفتارِ انحراف در رفتار مي گردند
سلسله مراتب در نفقه ي واجب
سؤال: هر گاه انسان، قدرت مالى به قدرى كه بتواند هم صرف خود نمايد و هم نفقهى همسر و
اقارب واجب النفقهى خود را بدهد ندارد كداميك مقدّم است؟
جواب: خودش مقدّم است و اگر اضافه داشته باشد زوجه بر اقاربِ واجبالنفقه مقدّم است پس اگر از قوت خود بيشتر
دارد بايد زيادى را صرف زوجه كند و اگر از نفقهى زوجه زياد آمد صرف اقارب واجب النفقه مانند پدر و مادر و اولاد
نمايد.
مجمع المسائل ، ج 2 سؤال 505
سؤال: شخصى به مقدار تأمين مخارج خود و زن و فرزندانش درآمد دارد و درآمد او به مخارج
پدر و مادرش نمىرسد وظيفهاش چيست؟
جواب: به طور كلى نفقهى خود انسان و زوجه دائم او مقدّم است، ولى در باب نفقه، پدر و مادر و فرزندانِ انسان در
يك درجه و مساوى هستند و فرزند بر پدر و مادر تقدّم ندارند و نيز جدّ و جدّه و اولادِ اولاد در يك درجه و مساوى هستند
و اولاد اولاد بر جدّ و جدّه مقدّم نيستند بنابراين در تأمين مخارج، نبايد بين فرزندان و پدر و مادر فرق گذاشت، بلكه اينها
در عرض هم و در يك درجه مىباشند و خلاصه با وجود اقرب نوبت به ابعد نمىرسد امّا اگر چند نفر در يك درجه باشند در
وجوب انفاق مساوى هستند، لذا در فرض سؤال وجهى براى تقديم اولاد بر پدر و مادر نيست و بايد هر چه داريد بين آنها و
بالسويه اطعام و انفاق كنيد.
جامع المسائل ، ج 2 ، سؤال 1049
سلسله مراتب در نفقه ي مستحب
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله و سلم : خَمْسُ تَمَرَاتٍ أَوْ خَمْسُ قُرَصٍ أَوْ دَنَانِيرَ أَوْ دَرَاهِمَ يَمْلِكُهَا الْإِنْسَانُ وَ هُوَ يُرِيدُ أَنْ يَمْضِيَهَا فَأَفْضَلُهَا مَا أَنْفَقَهَا الْإِنْسَانُ عَلَى وَالِدَيْهِ ثُمَّ الثَّانِيَةُ عَلَى نَفْسِهِ وَ عِيَالِهِ ثُمَّ الثَّالِثَةُ عَلَى قَرَابَتِهِ الْفُقَرَاءِ ثُمَّ الرَّابِعَةُ عَلَى جِيرَانِهِ الْفُقَرَاءِ ثُمَّ الْخَامِسَةُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ هُوَ أَخَسُّهَا أَجْرا .
وسائلالشيعة ، ج 9 ، ص 432
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : پنج دانه خرما يا پنج دانه نان يا پنج دينار يا پنج درهم كه انسان مالك باشد و بخواهد انفاق نمايد برترينش آن است كه به مصرف والدينش برساند پس از آنان ، صرف خود و خانواده اش نمايد و پس از آن ، صرف بستگان نيازمندش و پس از آن صرف همسايگان نيازمند و پس از آن ، در هر راه خير انفاق نمايد كه مورد آخر ، كمترين پاداش را دارد .
بيست و سوم : اگر والدين بدي هم كردند ما خوبي كنيم
عَنِ الْحَكَمِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام : إِنَّ وَالِدِي تَصَدَّقَ عَلَيَّ بِدَارٍ ثُمَّ بَدَا لَهُ أَنْ يَرْجِعَ فِيهَا وَ إِنَّ قُضَاتَنَا يَقْضُونَ لِي بِهَا فَقَالَ : نِعْمَ مَا قَضَتْ بِهِ قُضَاتُكُمْ وَ بِئْسَ مَا صَنَعَ وَالِدُكَ إِنَّمَا الصَّدَقَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا جَعَلَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا رَجْعَةَ لَهُ فِيهِ فَإِنْ أَنْتَ خَاصَمْتَهُ فَلَا تَرْفَعْ عَلَيْهِ صَوْتَكَ وَ إِنْ رَفَعَ صَوْتَهُ فَاخْفِضْ أَنْتَ صَوْتَكَ قَالَ : قُلْتُ : فَإِنَّهُ تُوُفِّيَ قَالَ : فَأَطِبْ بِهَا .
وسائلالشيعة ، ج 19، ص 204
شخصي به نام حكم نقل مي كند : به امام صادق عليه السلام عرض كردم : پدرم منزلي را به خاطر خداوند به من داده ولي بعد پشيمان شده و قاضي هم به نفع من حكم داده [ وظيفه من چيست ؟ ] حضرت فرمودند : حكم قاضي صحيح است و پدرت كار بدي انجام داده زيرا چيزي كه براي خداوند به كسي داده شده پس گرفتن جايز نيست ولي تو هم اگر با پدرت اختلافي داري مبادا صدايت را بالا بياوري و چنانچه او صدايش را بالا آورد تو صدايت را پايين بياور به حضرت عرض كردم : پدرم از دنيا رفته است فرمودند : حلالش كن ش
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید