بيستم : احسان ِ بيشتر در زمان كهنسالي آنان
الف) . سيمايي از دوران پيري
مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً ؛ بعضى از شما مىميرند و بعضى آن قدر عمر مىكنند كه به بدترين مرحله زندگى و پيرى مىرسند آن چنان كه چيزى از علوم خود را به خاطر نخواهند داشت .
سوره حج / آيه ي 5
ارذل العمر" چيست؟
" ارذل" از ماده" رذل" به معنى چيز پست و نامطلوب است، و منظور از ارذل العمر نامطلوبترين دورانهاى عمر انسان مىباشد كه به نهايت پيرى مىرسد، و به گفته قرآن علوم و دانشهاى خود را به كلى فراموش مىكند، و درست همانند يك كودك مىشود، از نظر معلومات همچون كودك است، از نظر تدبير امور شبيه كودك است، از چيز جزئى همانند يك كودك ناراحت مىشود و با امر مختصرى خوشحال و راضى مىگردد، ظرفيت و حوصله خود را از دست مىدهد، و گاه حركات او كودكانه مىشود. با اين تفاوت كه مردم از كودك انتظارى ندارند و از او دارند، بعلاوه در مورد كودكان اين اميدوارى هست كه با رشد و نمو جسم و روحشان همه اين حالات بر طرف مىگردد اما در مورد پيران فرتوت و كهنسال چنين اميدى وجود ندارد و با اين تفاوت كه يك كودك چيزى نداشته كه از دست بدهد اما اين پير كهنسال همه سرمايههاى حياتى خود را از دست داده.
روى اين جهات حال پيران سالخورده در مقايسه با حال كودكان بسيار رقتبارتر و ناگوارتر است.
در بعضى از روايات" ارذل العمر" به سن يكصد سالگى به بالا تفسير شده است «1».
و اين ممكن است ناظر به نوع افراد باشد و گر نه كسانى هستند كه در سنين پائينتر از يكصد سالگى به اين مرحله مىرسند همانگونه كه اشخاصى يافت مىشوند
كه در سنين بالاتر از صد نيز كاملا هوشيار و آگاهند.
مخصوصا در علماء و دانشمندان بزرگ كه دائما به مباحث علمى اشتغال دارند كمتر ديده مىشود كه چنين وضعى دست دهد، و در هر حال بايد در مورد اين بخش از عمر به خدا پناه بريم، ضمنا ياد آورى اين سالها كافى است كه ما را از غرور و غفلت بيرون آورد كه در آغاز چه بوديم و اكنون چه هستيم و در آينده چه خواهيم شد؟!
تفسير نمونه، ج14، ص: 28
(1) تفسير نور الثقلين ، ج 3 ، ص 472
ب) . در دوران پيري تأكيد بيشتر به احسان شده ؛ زيرا والدين نيازشان به فرزند بيشتر است .
وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً .
پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد، هر گاه يكى از آنها- يا هر دو آنها- نزد تو، به سن پيرى برسند كمترين اهانتى به آنها روا مدار، و بر آنها فرياد مزن، و گفتار لطيف و سنجيده بزرگوارانه به آنها بگو.
بالهاى تواضع خويش را در برابرشان از محبّت و لطف فرود آر، و بگو پروردگارا همانگونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند مشمول رحمتشان قرار ده.
سوره اسراء / 24 ـ 23
ج) دقّت فوق العاده در احترام به پدر و مادر.
در حقيقت در دو آيهاى كه گذشت، قسمتى از ريزهكاريهاى برخورد مؤدبانه و فوق العاده احترام آميز فرزندان را نسبت به پدران و مادران بازگو مىكند:
1. از يك سو انگشت روى حالات پيرى آنها كه در آن موقع از هميشه نيازمندتر به حمايت و محبّت و احترامند گذارده ومى فرمايد : كمترين سخن اهانت آميز را به آنها مگو!.آنها ممكن است بر اثر كهولت به جايى برسند كه نتوانند بدون كمك ديگرى حركت كنند، و از جا برخيزند و حتى ممكن است قادر به دفع آلودگى از خود نباشند، در اين موقع آزمايش بزرگ فرزندان شروع مىشود. آيا وجود چنين پدر و مادرى را مايه ي رحمت مىدانند، و يا بلا و مصيبت و عذاب آيا صبر و حوصله كافى براى نگهدارى احترام آميز از چنين پدر و مادرى را دارند و يا هر زمان با نيش زبان، با كلمات سبك و اهانت آميز و حتى گاه با تقاضاى مرگ او از خدا قلبش را مىفشارند و آزار مىدهند؟.
2. از سوى ديگر قرآن مىفرمايد: در اين هنگام به آنها اف مگو، يعنى اظهار ناراحتى و ابراز تنفّر مكن، و باز اضافه مىكند با صداى بلند و اهانت آميز و داد و فرياد با آنها سخن مگو، و باز تاكيد مىكند كه با قول كريم و گفتار بزرگوارانه با آنها سخن بگو كه همه آنها نهايت ادب در سخن را مىرساند كه زبان كليد قلب است.
3. از سوى ديگر دستور به تواضع و فروتنى مىدهد، تواضعى كه نشان دهنده محبّت و علاقه باشد و نه چيز ديگر.
4. سرانجام مىفرمايد: حتّى موقعى كه رو به سوى درگاه خدا مىآورى پدر و مادر را (چه در حيات و چه در ممات) فراموش مكن و تقاضاى رحمت پروردگار براى آنها بنما.
مخصوصا اين تقاضايت را با اين دليل همراه ساز و بگو" خداوندا همانگونه كه آنها در كودكى مرا تربيت كردند تو مشمول رحمتشان فرما"؟
نكته ي مهمى كه از اين تعبير علاوه بر آنچه گفته شد استفاده مىشود اين است كه اگر پدر و مادر آن چنان مسن و ناتوان شوند كه به تنهايى قادر بر حركت و دفع آلودگيها از خود نباشند، فراموش نكن كه تو هم در كودكى چنين بودى و آنها از هر گونه حمايت و محبّت از تو دريغ نداشتند محبّت آنها را جبران نما.
تفسير نمونه، ج12، ص: 76
(4) . عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِنَّ أَبِي قَدْ كَبِرَ جِدّاً وَ ضَعُفَ فَنَحْنُ نَحْمِلُهُ إِذَا أَرَادَ الْحَاجَةَ فَقَالَ : إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَلِيَ ذَلِكَ مِنْهُ فَافْعَلْ وَ لَقِّمْهُ بِيَدِكَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ لَكَ غَداً .
وسائلالشيعة ، ج 21 ، ص 505
شخصي به نام ابراهيم بن شعيب نقل مي كند : به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم : پدرم سالمند و ضعيف شده و ما او را براي قضاي حاجتش حمل مي نمائيم حضرت فرمودند : اگر مي تواني خودت اين كار را به عهده بگيري حتماً اين كار را بكن و غذايش را با دست خودت بده ؛ زيرا فرداي قيامت سپري براي تو در برابرِ عذاب الهي است .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید