چهاردهم : پرهيز از آن چه بي حرمتي به آنا ن محسوب مي گردد
بعضي از اموري كه عرفاً بي حرمتي محسوب مي گردد در زير بيان مي نماييم :
- باخشم و تندي به آنان نگاه كردن
1 . در مواردي كه پدران و مادران به علّت بي سوادي يا بر اثر خودسري يا سهل انگاري ، شخصيّت فرزندانِ جوان خود را محترم نشمارند يا احياناً به آنان ستم نمايند ، فرزندان مكلّف اند در مقابل رفتارِ والدين خود صابر و بردبار باشند و از تلافي و انتقام خودداري كنند و عكس العملِ نامطلوبي از خويشتن نشان ندهند .
2 . عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ : مَنْ نَظَرَ إِلَى أَبَوَيْهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً .
الكافي ، ج 2 ، ص 349 ، باب العقوق
حضرت صادق عليه السلام فرمودند : هركس باخشم به پدر و مادرش نگاه كند درحالي كه به اوظلم نموده اند خداوند هيچ نمازي را از او نمي پذيرد [ يعني نبايد با چشم كينه به آنان نظر كند و به قدر يك نگاهِ تند ، ستم آنان را تلافي نمايد ] .
3 . قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه و آله و سلم : مِنْ حَقَّ الْوالِدِ عَلى وَلَدِهِ اَنْ يَخْشَعَ لَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ .
جامع الأحاديث ، ج 9 ، ص 323
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند :از حق پدر بر فرزند اين است كه فرزند در برابر غضبِ پدر خشوع به خرج دهد.
4. مرحوم آيت الله مجتهدي قدّس سرّه فرمودند : پدر آشيخ عباس قمّي ( مؤلف مفاتيح الجنان ) شخص بي سوادي بود كه در قم مغازه ي بقّالي داشت ايشان پاي منبر مسأله گويي به نام « آشيخ غلامرضا مسأله گو » مي آمدند و مسأله گوش مي دادند . روزي آن مسأله گو در حال خواندن كتابي بود كه آشيخ عباس قمي در فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام نوشته بود ، اين كتاب اوّلين كتاب آشيخ عباس قمي بود و پدر ايشان هم نمي دانست كه نوسنده ي اين كتاب پسرش مي باشد ناگهان آشيخ عباس وارد مسجد شد ، كنار پدر رفت و مي خواست در گوشش چيزي بگويد كه پدرش عصباني شد و گفت : « بيا اين جا بنشين و به حرف هاي آشيخ گوش بده ببين چه مي گويد بفهم ! » آشيخ عباس آهسته عرض كرد : « آقا جان دعا كنيد بفهمم » ديگر نگفت كه نويسنده ي اين كتاب خود من هستم يا نرفت به مادرش بگويد كه پدرم آبرويم را پيشِ همه برد و خيره خيره هم به پدر نگاه نكرد فقط گفت: « آقا جان دعا كنيد بفهمم » و تمامي خيرات و بركاتي كه به حاج شيخ عباس قمي رسيد به خاطر همين احترامي بود كه به پدر كرد و به همين خاطر هم هست كه الان هم پرونده ي عملش باز است و هرچه شما از مفاتيح و يا ديگر كتاب هايش مثل منتهي الامال و سفينه البحار و نفس المهموم و منازل الاخره و .... بخوانيد ، او در پاداشش شريك است . اگر گاهي اوقات پدر يا مادرتان اعصابشان ناراحت است و سَرِ شما داد مي زنند ، شما برويد دستشان را ببوسيد ، و عذر خواهي كنيد ، هرچند آن ها مقصّر باشند ، بگوئيد : اقا جان ، مادر جان ، از من بگذر ، اگر اين كار را بكنيد ، خيرات و بركاتِ زيادي به شما مي رسد ، اگر طلبه باشيد در علم ترقّي مي كنيد .
در محضر مجتهدي ، ص 220
(2) . پدر و مادر را به نام صدا زدن
قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه و آله و سلم : يَا عَلِيُّ حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ أَنْ لَا يُسَمِّيَهُ بِاسْمِه .
منلايحضرهالفقيه ، ج 4 ، ص 371 ، باب النوادر
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به علي عليه السلام فرمودند : حقِّ پدر بر فرزند آن است كه او را با نام صدا نزند .
(3) . جلوتر از آنان راه رفتن
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام قَالَ : سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه واله وسلم مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ ؟ قَالَ : ..... وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ .....
وسائلالشيعة ، ج21، ص 505
حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام مي فرمايد : شخصي از رسول خدا صلى الله عليه واله وسلم از حقِّ پدر برفرزند سؤال كرد حضرت فرمودند : [ يكي از حقوقش آن است كه ]جلوتر از او راه نرود .
(4) . جلوتر از آنان جايي داخل شدن
1 . قَالَ أَبُوعَبْدِ اللَّهِ عليه السلام : .... وَ لَا تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا .
قال العلامة المجلسي ( و لا تقدم قدامهما ) أي في المشي أو في المجالس أيضا.
بحارالأنوار ج : 71 ص : 44/ الكافي ، ج 2 ، ص 157
(5) . جلوتر از آنان نشستن
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى عليه السلام قَالَ : سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّه صلى الله عليه واله وسلم مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ ؟ قَالَ : .... وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ ....
الكافي ، ج 2 ، ص 158
حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام مي فر مايد : شخصي از رسول خدا صلى الله عليه واله وسلم از حقِّ پدر برفرزند سؤال كرد حضرت فرمودند : [ يكي از حقوقش آن است كه ]جلوتر از او ننشيند .
(6) . جلوي آنان نشستن
قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه و آله و سلم : يَا عَلِيُّ حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ أَنْ ..... لَا يَجْلِسَ أَمَامَه .
بحارالأنوار ، ج 74 ، ص 60
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به علي عليه السلام فرمودند : حق پدر بر فرزند آن است كه جلوي او ننشيند .
(7) . بالاتر از آنان نشستن
قال العلامة المجلسي قدّس سرّه : ( لا يجلس قبله ) أي زماناً أو رتبةً
بحارالأنوار ، ج 71 ، ص 45
(8) . پا دراز كردن در حضور آنان
آقا ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي قدّس سرّه آن عارف عظيم الشأن مي فرمايند : من در نوجواني خواب ديدم كه يك ابري بالاي سرِ من است كه هر جا مي روم مي آيد و در آن جا باران مي بارد از خواب كه بيدار شدم نامه اي براي ملاّ محسن فيض كاشاني قدّس سرّه نوشتم كه اين خواب به چه معناست ؟ ايشان فرمودند : طوبي لك ، خوشا به سعادتت ؛ زيرا مشمول رحمت خداوند گرديدي و آينده ي بسيار خوبي داري و هميشه در رحمتِ ذوالجلال خواهي بود . ايشان مي فرمايند : در تعجّب بودم كه دليل اين مطلب چيست ؟ امّا وقتي روايتِ شريفي را از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم خواندم فهميدم كه رمزش چيست و آن روايت اين است كه :
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله و سلم : أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ نَشَرَ اللَّهُ عَلَيْهِ كَنَفَهُ وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ فِي رَحْمَتِهِ ؛ حُسْنُ خُلُقٍ يَعِيشُ بِهِ فِي النَّاسِ وَ رِفْقٌ بِالْمَكْرُوبِ وَ شَفَقَةٌ عَلَى الْوَالِدَيْنِ وَ إِحْسَانٌ إِلَى الْمَمْلُوكِ .
بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 386
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : چهار خصوصيّت است كه اگر كسي واجدِ آن خصوصيّت شد ، لطفِ و عنايتِ خداوند دائم بر او ريزش مي كند ؛ با اخلاق نيك در بينِ مردم زندگي كردن ، با افرادِ گرفتار رفق ورزيدن ، نسبت به پدر و مادر باشفقت برخورد كردن و نسبت به زير مجموعه احسان نمودن .
از آن عارفِ بزرگ پرسيدند اين حديثي كه پيامبرِ اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : چهار مورد است كدام يك از آنها مربوط به شماست ؟ فرمودند : خداوند به من لطف كرده و مرا مشمول احسان گنندگان به والدين قرار داده است بعد فرمودند : من از نوجواني كه مطالبي را فهميده ام ، به ياد نمي آورم كه حتّي يكبار پايم را جلوي پدر و مادرم دراز كرده باشم . وقتي خسته مي شدم ، بيرون مي رفتم امّا جلوي پدر و مادرم پايم را دراز نمي كردم .
(9) . صدا را برصداي آنان بلند كردن
قَالَ أَبُوعَبْدِاللهِ عليه السلام : .....و لَا تَرْفَعْ صَوْتَكَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا ....
الكافي ، ج 2 ، ص 157 ، باب البر بالوالدين
حضرت صادق عليه السلام [ درباره حقوق والدين بر فرزند ]مي فرمايند : نبايد صدايش را بر صداي آنان بلندتر نمايد .
(10) . به صورت امري و دستوري با آنان سخن گفتن
اگر فرزند از پدر و مادر چيزي مي خواهد بايد به صورت خواهش و تقاضا باشد نه به صورتِ دستور و امر نمودن
(110) . قطع كردنِ سخنِ آنان
قَالَ الْبَاقِرُ عليه السلام : لَا تَقْطَعْ عَلَى أَحَدٍ حَدِيثَهُ .
بحارالأنوار ، ج 1، ص 222
حضرت باقر عليه السلام مي فرمايند : مبادا سخن كسي را در حالِ سخن گفتنش قطع نماييد .
(11) . ژشت مالي براي آنان گرفتن
از نظرِ اخلاقي ، فرزند هرچه دارد حتّي وجودش از پدر و مادر است و نبايد اگر مالي دارد در برابر آنان ژستِ مالي بگيرد و يا اگر كمكي هم مي كند نبايد به رويشان بياورد كه مثلاً هفته ي قبل هم فلان مبلغ دادم .
(12) . ژشت علمي براي آنان گرفتن
1 . گاهي بعضي از فرزندان به حرف زدن والدين خود گير مي دهند .
2 . گاهي مي گويد من با مامان جايي نمي روم چون بلد نيست حرف بزند .
3 . يكي از عرفاء به شخصي فرموده بودند : فلاني من در تو مقامي ديدم كه متحيّر شدم امّا از طرفي هم بعد از آن تاريكي مي بينم آن شخص گفت : آقا مي دانم مشكل كجاست ؟ اگر اجازه مي دهيد بگويم فرمودند : اگر مي خواهي بگو . عرض كرد : آقا همين مقامي را كه مي فرمائيد در خواب ديدم كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به من فرمودند : فلاني تو از نوّاب هستي ، لحظاتي بعد برگه اي به دست مباركِ ايشان دادند حضرت فرمودند: چرا اسم او را ننوشتيد ؟ در گوش حضرت چيزي گفتند حضرت سه مرتبه فرمودند :خوب كاري كرديد . آن شخص گفت : مطلب اين بود كه من در مقابلِ پدرم احساس علم مي كردم و گاهي هم اظهار مي نمودم كه بابا شما توجّه نداريد من عالم هستم ! لذا اگر كسي احساس كند در مقابل پدر و مادر كسي شده است ، ديگر بدبخت است
4 . مرحوم آيت الله مجتهدي قدّس سرّه فرمودند : چهل سال پيش شخصي با پدرش كه از افراد مورد احترام بازار بود اختلاف داشت ، نصيحتش كردم كه چرا با پدرت در گير مي شوي ؟ او به من گفت : « پدرم گناهي ندارد ، فقط بي سواد است ! » چه قدر پر رو ! چه قدر بي ادب ! خيلي مغرور بود . اين جور آدم ها خير نمي بينند . كساني كه اين گونه با پدر و مادرشان برخورد مي كنند ، خير نمي بينند .
در محضر مجتهدي ، ص 220
(13) . ژشت قدرتِ جسمي براي آنان گرفتن
1 . چند صباحي باشگاه رفته ، پدر و يا مادرِ پيرش را بغل كرده و مي چرخاند كه غير مستقيم معنايش آن است كه من زورم بيشتر است در حالي كه اگر برترين قهرمان باشد وقتي با دست لرزانشان دست اورا مي گيرند بايد فوري خود را روي پاي آنان بيندازد و غير مسقيم به آنان عملاً نشان دهد كه من هركه باشم و هرچه باشم در برابرِ شما زمين خورده ام .
2 . پدري دست روي شانه فرزند قهرمانش گذارده و پرسيد تو قوي تري يا من ؟ فرزند جواب داد : من ، پدر چند بار سؤالش را تكرار كرد و فرزند جواب مي داد : من ، پدر دستش را برداشت و هنگام خارج شدن از اتاق گفت براي آخرين بار مي پرسم من قوي ترم يا تو ؟ جوان گفت : حالا شما ، پدر تعجّب كرده و علّتش را پرسيد ؟ فرزند گفت : آنوقت كه گفتم : من قوي ترم چون دستِ محبّتِ شما روي شانه من بود و من احساس مي كردم كه همه عالم و خداي عالم پشتيبان من مي باشند ولي حالا دست شما روي شانه من نيست .
(14) . ژشت قدرتِ اجتماعي براي آنان گرفتن
حجه الاسلام غلامحسين جمى نقل كرده اند : يك بار پس از ملاقات من با امام در جماران ، يكى از مسئولين مملكتي براى انجام كارهاى جاري به خدمت امام رسيد و به همراه او پدر پيرش ديده مي شد . پس از اينكه وي از خدمتِ امام بازگشت ، گفت : وقتي خواستم به حضور امام برسم ، من جلو افتاده بودم و پدرم هم پشت سرِ من بود . پس از تشرّف ، پدرم را به امام معرفي كردم . امام نگاهي كرد و فرمود :« اين آقا پدر شما هستند ؟ » عرض كردم بله ، امام فرمود : « پس چرا جلو او راه افتادي و وارد شدي ؟! » .
موعظه خوبان ، ج 1 ، ص 30 ، به نقل از نشريه پيام انقلاب ، ش 69
(15) . با تندي و خشونت با آنان سخن گفتن
1 . بعضي از مفسّرين از آيه شريفه ( وَ لا تَنْهَرْهُما / سوره اسراء / 23 ) استفاده كرده اند ( أي لا تزجرهما بإغلاظ و صياح / بحار الانوار ، ج 71 ، ص 42 ) يعني با پدر و مادرت با تندي و خشونت سخن مگو .
بحارالأنوار ، ج71 ، ص 42
2 . عَنِ ابْنِ مِهْزَمٍ قَالَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لَيْلَةً مُمْسِياً فَأَتَيْتُ مَنْزِلِي بِالْمَدِينَةِ وَ كَانَتْ أُمِّي مَعِي فَوَقَعَ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا كَلَامٌ فَأَغْلَظْتُ لَهَا فَلَمَّا أَنْ كَانَ مِنَ الْغَدِ صَلَّيْتُ الْغَدَاةَ وَ أَتَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَيْهِ قَالَ لِي مُبْتَدِئاً : يَا أَبَا مِهْزَمٍ مَا لَكَ وَ لِخَالِدَةَ أَغْلَظْتَ فِي كَلَامِهَا الْبَارِحَةَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ بَطْنَهَا مَنْزِلٌ قَدْ سَكَنْتَهُ وَ أَنَّ حِجْرَهَا مَهْدٌ قَدْ غَمَرْتَهُ وَ ثَدْيَهَا وِعَاءٌ قَدْ شَرِبْتَهُ ؟ قَالَ : قُلْتُ : بَلَى قَالَ : فَلَا تُغْلِظْ لَهَا .
مستدركالوسائل ، ج 15، ص 190
شخصي به نام ابن مهزم مي گويد : شب هنگام در مدينه از خدمت امام صادق عليه السلام به خانه ام آمدم در حالي كه مادرم آنجا بود و بين من و مادرم گفتگويي واقع شد كه از من نسبت به مادرم تندي و خشونتي سرزد فرداي آن روز كه پس از نماز صبح خدمتِ حضرت رفتم تا مرا مشاهده كردند فرمودند : چرا با مادرت باخشونت صحبت كردي آيا نمي داني ماهها شكمش منزل تو بوده و دامنش گهواره و محلِّ استراحتِ تو و سينه اش محل توليد غذا برايت بود ؟ عرض كردم : چرا توجّه دارم حضرت فرمود : پس با او درشتي مكن .
3 . فرزند يكى از سران ممالك در خاطرات خود مى گويد: سال ها پيش ، شبى دير وقت ، در ساعات بعد از نيمه شب مرا از خواب بيدار كردند و گفتند: مادرت مى خواهد تلفنى با شما صحبت كند. خيلى تعجّب كردم اين چه كار مهمّى است كه در اين موقع مرا از خواب بيدار كرده اند. خواب آلود پاى تلفن رفتم ؛ مادرم بدون مقدّمه گفت : سلام پسرم ! به تو تبريك مى گويم ، امشب ، شب تولّد توست . با اوقات تلخى جواب دادم : همين ؟! اين موقع مرا از خواب بيدار كردى كه شب تولّد من است ؟ گفت : مگر ناراحت شدى ؟ گفتم : البته كه ناراحت شدم مادر جان ! اين كار را مى توانستى فردا صبح انجام دهى . مادرم با خنده گفت : ناراحت نشو عزيزم ، 29 سال پيش از اين ، درست در همين ساعت مرا از خواب خوش بيدار كردى ، درد شديدى عارضم كردى ، اهل منزل و همسايه را هم از خواب بيدار كردى ، مرا مجبور كردى بيمارستان بروم . دكتر و پرستار دورم جمع شدند، چه شده ؟ چه خبر است ؟ هيچ . معلوم شد آقازاده مى خواهند تشريف بياورند، در حالى كه سركار، صبر نكرديد صبح روز بعد تشريف بياوريد و بى جهت عدّه اى را از خواب خوش محروم نسازيد !!!
حقوق متقابل والدين و فرزندان - (6 / 37)
4 . سعدى در گلستان مى نويسد: وقتى به جهلِ جوانى بانگ بر مادر زدم ، دل آزرده به كنجى نشست و گريان همى گفت : مگر خردى فراموش كردى كه درشتى مى كنى ؟!
چه خوش گفت:زالى به فرزند خويش چو ديدش پلنگ افكن و پيلتن
گر از عهد خرديت ياد آمدى كه بيچاره بودى در آغوش من
نكردى در اين روز بر من جفا كه تو شير مردى و من پيرزن
و در بوستان ، ضرورت قدرشناسى از مادر را چنين ياد آور مى شود:
جوانى سر از رأى مادر بتافت دل درمندش در آذر بتافت
چو بيچاره شد پيشش آورد مهد كه اى سست مهر فراموش عهد
تو آنى كه از يك مگس رنجه اى كه امروز سالار و سر پنجه اى
(16) . تكيه دادن به والدين
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ : إِنَّ أَبِي نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ وَ مَعَهُ ابْنُهُ يَمْشِي وَ الِابْنُ مُتَّكِئٌ عَلَى ذِرَاعِ الْأَبِ قَالَ : فَمَا كَلَّمَهُ أَبِي مَقْتاً لَهُ حَتَّى فَارَقَ الدُّنْيَا .
وسائلالشيعة ، ج 21 ، ص 502
حضرت باقر عليه السلام نقل مي كنند كه پدرم مشاهده كردند كه شخصي با فرزندش مي رود و فرزند برخلاف ادب به دستِ پدر تكيه داده است ، پدرم تا زنده بودند با آن فرزند [ بخاطر بي ادبي اش ] سخن نگفتند .
(17) . كاري كند كه سببِ لعن ، نفرين و اهانتِ ديگران به آنان گردد
1 . عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى عليه السلام قَالَ سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ ؟ قَالَ : ..... وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ
الكافي ، ج 2، ص 158، باب البر بالوالدين
حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام مي فرمايند : شخصي از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از حقّ پدر بر فرزند سؤال كرد حضرت فرمودند : [ يكي از حقوق آن است كه ] اسباب لعن ، نفرين و نا سزاگويي ديگران را نسبت به او فراهم نسازد .
(18) . قهر كردن و قطع ارتباط
قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام : .... وَ لَا تَحَوَّلْ بِوَجْهِكَ عَنْهُمَا ...
بحارالأنوار ، ج 71 ، ص 77
حضرت صادق عليه السلام [ درباره حقوق والدين بر فرزند ]مي فرمايند : [ يكي از حقوق آن است كه ] نبايد ازآنان رو بگرداند .
نظرات 1
لیلا شعبانی
1399/4/7 | 9:10 |باسلام احترام به پدر و مادر تاکید می کند چون پدر و مادر یوه کمیاب بهشتی هستند .
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید