داستان آلانا شنيدني است؛ او نمیتواند خوب ببيند، اما چشمانش ضعيف نيست مثل اینکه «چشمش آلبالو گيلاس ميچينه!». اين ضربالمثل درباره کساني است که نگاه میکنند، اما نمیتوانند درست ببينند. وضعيت آلانا از جوجه اردک زشت هم وخیمتر است. جوجه اردک فکر میکرد زشت است، اما وقتي خودش را در آب مشاهده کرد، يک قوي سفيد و زيبا ديد، اما آلانا دختر زيبايي است که وقتي در آينه هم نگاه میکند میگوید «به نظرم پوستم ناهموار و برآمده است. بینیام خيلي بزرگ و کج به چشم مياد و اصلاً انگار زيادي جلو آمده. چشمهایم خيلي ريزه و...»
آلانا میگوید «روزانه چهار ساعت براي آرايش وقت میگذاشتم و دستآخر، خجالت میکشیدم خانه را ترک کنم! وقتي مدرسه بودم، خيلي به اطراف نگاه میکردم. توجه میکردم که آيا کسي به من نگاه میکند؟ آيا کسي به من میخندد يا درباره من صحبت میکند؟»
مادرش میگوید «دو يا سه سال اوّل، اصلاً نمیدانستیم که موضوع از چه قرار است. آلانا خيلي بلندپرواز بود و اعتمادبهنفس زيادي هم داشت، اما ناگهان به دختري تبديل شد که حتي نمیتوانست از ماشين من پياده شود و به مدرسه برود. تمام روز در رختخوابش بود. میدانم که تمام بچهها از نگاه مادرشان خيلي زيبا هستند، اما درباره آلانا واقعاً میگویم که او هيچ مشکلي نداشت و هرکسی هم که او را ببيند همين را میگوید، اما خودش اینطور فکر نمیکند و اين برايم آزاردهنده است.»
پزشکان چندين مرتبه مشکل آلانا را بهاشتباه يأس نوجواني و يا اضطراب اجتماعي تشخيص دادند تا اينکه بيماري او نهایتاً خودزشتپنداري يا همان BDD تشخيص داده شد. بعد از تشخيص بيماري، او پنج ماه در بيمارستاني بستري شد و بهتدریج در حال بهبودي است. او حالا به دانشگاه رفته و در رشته روانشناسي درس میخواند.
خود زشتپنداري يک بيماري رواني است که چه پولدار و چه فقير و حتي آدمهای زيبا دچار آن میشوند. افراد مبتلا مدام جلوي آينه میروند و از اندامهای بدن خود ايراد میگیرند. برخي از اين افراد آنقدر تحتفشار بودهاند که حتي دست به خودکشي زدهاند. برخي هم به انجام عمل جراحي اعتياد پيدا کردهاند.
«آليسيا دووال» میگوید «یکمیلیون پوند براي 300 عمل جراحي خرج کرده تا زيبا شود و بعد تازه فهميده دچار بيماري خود زشتپنداري شده است. او بعد از 300 عمل، تازه فهميده مشکل در ذهن اوست نه در بدنش!»
نوتلا
گاهي فرد، خودش را زشت میبیند، اما گاهي مسئله عمیقتر است. فرد، محصولات و کالاهاي توليد وطنش را زشت میبیند و آنچه خود دارد را از بيگانه تمنا میکند. در کليپي نشان داده میشود که محتويات قوطي شکلات «نوتلا» را خالي و در آن شکلات ايراني «فرمند» میریزند و از مردم میخواهند که بگويند،کدام شکلات خوشمزهتر است. اغلب تأييد میکردند که شکلات نوتلا خوشمزهتر از فرمند است! آنها گفتند:
ـ من از دهسالگی شيفته نوتلام!
ـ فرمند را نميخوام تست کنم من از فرمند بدم مياد!
ـ من شکلاتخور قهاري هستم، نوتلا بهتره!
وقتي پرسيده میشد، چرا نوتلا خوشمزهتر است؟ پاسخها اين بود:
ـ شما در کرم شکلاتي نوتلا طعم پودر فندق را زير زبونت حس میکنی؟
ـ نوتلا رو شرکت آلماني مي زنه، ولي فرمند مال ايرانه!
ـ به خاطر اینکه الان هیچچیز تو ايران بهتر از کالاي خارجي نيست!
اين آزمايش درباره خودکار و نوشابه هم انجام شده و همين نتيجه را داده است. اين نهفقط قصه فرمند که قصه کالاي ايراني است. پايان تلخ همه اين داستانها اين است: ما زيبا نيستيم!
نهادینه کردن یک باور
مقام معظم رهبري میفرمایند «همه ما از بچگي اینطور بار آمده بوديم که جنس ايراني مساوي است با بد بودن، پست بودن و نامرغوب بودن. ايراني مساوي است با ناتواني در توليد جنس خوب در همه زمینهها. اصلاً اين فرهنگ را در ذهن ملت ما نهادينه کرده بودند. اين درحالي است که اين موضوع 180 درجه با واقعيت فرق دارد. اين ملت، ملتي است که از همه جهت میتواند توليد کند، میتواند رشد بدهد، میتواند ابتکار کند. میتواند مرزهاي علم و فنآوری را بشکند و جلو برود.»1
حرزهای دوران معاصر
گاهي فرد بهجای بدن، ميهنِ خود را زشت میبیند. او نمیتواند زیباییهای ملي خود را ببيند. دوست دارد لباسش نشانهای از غرب داشته باشد و حتي کيف، کفش و کمربندش داغ آنها را بر پيشاني داشته باشد. احساس خوبي از برند ايراني ندارد. وقتي برندهاي معروف را در آشپزخانه خود میبیند احساس آرامش میکند و فکر میکند از قضاوت بد ديگران، مصون شده است. گويا برندها «حرزهاي» مجرب دوران معاصرند که بايد در گوشه گوشه زندگي حضور داشته باشند. حرزهايي که قرار است به افراد مصونيت بدهند. مصونيت از تحقير شدن.
سنگپا
کسي که به بيماري آلانا مبتلاست، بيگانه را زيبا و خود را زشت میپندارد.
اين افراد وقتي میخواهند تفريح کنند، نگاه میکنند ببينند غریبهها چگونه تفريح میکنند. براي بازي هم ترجيح میدهند تقليد کنند. براي ابراز شادي هم نگاهشان به آنطرف است. گويا خودشان نمیتوانند شادیشان را ابراز کنند. وقتي میخواهند تئاتر بازي کنند به دنبال متن بيگانه میگردند. متنِ خودشان را فاقد شخصيت، ساختار، درونمایه، ايده، زيبايي و کيفيت میدانند. کتاب ايراني نمیخوانند. تصميم کبراي آنها مهاجرت است! اين همان بيماري آلاناست، اما به شکلي ديگر. نام اين بيماري، ميهن زشتپنداري است. افرادي که ميهن خود را بیاهمیت و متأسفانه گاهي زشت میبینند، هرقدر هم به اطراف خود نگاه میکنند، نمیتوانند زیباییهای آن را درک کنند. اخبار امیدوارکننده از پیشرفتهای کشور را دوست ندارند بشنوند. میگویند مگر ما صنعت داريم؟ مگر ما توليد هم داريم؟ مگر ما هنر هم داريم؟
دوست دارند خبرهاي بد را ببينند، بشنوند و آن را بازنشر کنند. از خبرهاي خوب و امیدوارکننده در گروهها و کانالهای آنها خبري نيست. به شنيدن و انتشار اخبار موفقيت جوانان ايراني در زمينه رباتيک، پزشکي، داروسازي، نانو، سلولهای بنيادي و ورزشي علاقهای ندارند.
چندي پيش موضوع يک برنامه طنز، کالاي ايراني بود. کمدين بانمک آن برنامه کيفش را باز کرد و يک سنگپا از آن بيرون آورد و بهعنوان محصول قزوين، با سنگپاي چيني مقايسه کرد و بعد هم با شيريني هر چه تمامتر معايب سنگپاي قزويني را توضيح داد. مجري محترم برنامه هم از خنده دلش غش کرده بود!
کاش او از جوانان دانشمند پارک علم و فنآوری قزوين هم میگفت که میخواهند تا سال 1400 دستگاه حفر مکانيزه تونل«TBM» را بهطور کامل در ايران بسازند. قطر محور اين دستگاه 9 متر و طول آن 125 است (بهاندازه يک ساختمان سهطبقه). اين محور عظيم با چرخش خود در عمق 40 متري زمين سنگها و ساير موانع را میشکافد و تونلي را به قطر 9 متر ايجاد میکند. کاش او از آقاي سيد محمد موسوي که اهل قزوين است میگفت؛ فردي که با دو پاي معلول براي هزار نفر شغل ايجاد کرده است و باهمتی والا از روی صندلي چرخدار، چرخ صنعت يک مجموعه بزرگ را میچرخاند.
شايد آن بازيگر محترم نداند که سنگپا، محصول قزوين نيست، اما برفرض هم که باشد، آيا محصول صنعت ايران فقط سنگپاست؟ نمیدانیم سنگپا در کيف ايشان چهکار میکرد؟ جاي سنگپا در جاي ديگري است. از سنگپا براي پاکيزگي استفاده ميشود، نه آلودگي! عدهای سنگپايي در کيفشان گذاشته و به هر جا که میروند، بهوسیله آن ايران و ايراني را مسخره میکنند. هنر آنان تمسخر ميهنشان است! براي آنکه مخاطبانشان بيشتر بخندند، يک روز سنگپا از کيفشان بيرون میآورند، يک روز پيکان و يک روز پرايد!
پاکت سيگار
روي پاکت سيگار نوشته شده «سيگار براي تندرستي ضرر دارد.» اما در دل اين پاکت چيزي غير از سيگار و ضرر وجود ندارد. در دل اين پاکت چيزي که مشاهده نمیشود، تندرستي است. برخي میگویند: جانم فداي ايران! اما در دلشان چيزي که مشاهده نميشود ايران، جوان ايراني و محصول ايراني است. در گفتار آنها، رفتار آنها، نگاه آنها ايراني وجود ندارد. اين چه جانی است که شما میخواهید آن را فدا کنيد؟ آيا میشود به کسي علاقه داشته باشيم و به او احترام بگذاريم، اما کار و محصولش را پَست حساب کنيم و براي آن حرمت و شخصيتي قائل نباشيم؟ آن را بیکیفیت بدانيم و به تقلب و دزدي متهمش کنيم؟
میگوید: ايران را دوست دارد، اما کالاي ايراني را مسخره میکند. میگوید: مردم ايران را دوست دارد، اما حاصل دسترنج کارگر نجيب، باهوش و هنرمند ايراني را به باد استهزاء میگیرد. میگوید: خاک وطنش را دوست دارد، اما دلش در خاک بيگانه نفس ميکشد. اگر مردم ايران خيلي خوب هستند، حاصل تلاش آنها نيز خيلي خوب است. تحقير کالاي ايراني، تحقير مردم ايران است. چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد.
صنعت ایران غیر از سنگپا!
* ربات جراحي سينا که از افتخارات صنعت ایران شناخته میشود، يک سيستم جراحي پيشرفته از راه دور است. اين ربات به نام دانشمند بزرگ ايران ابوعلي سينا نامگذاری شده و با ربات داوينچي برابري میکند.
* ايران از لحاظ تعداد، سومين مرکز بزرگ پيوند سلولهای بنيادي در دنياست و در آسيا و اقيانوسيه تنها کشوري است که توانسته به اين موفقيت دست يابد. ايران در حوزه سلولهای بنيادي جزء پنج کشور برتر دنياست و هماکنون بيش از 400 محصول مرتبط با سلولهای بنيادي در کشورمان توليد میشود.
* در ساخت جت جنگنده مافوق صوت کوثر از موتور ايراني اوج استفاده شده است. تنها هشت کشور در جهان توانايي ساخت چنين موتوري را دارند. سردار دهقان میگوید «در ساخت موتور جت اوج از 14 هزار قطعه استفاده شده است. براي ساخت قطعات اين موتور نياز به سوپر آلياژهايي است که فقط کشورهاي معدودي قادر به ساخت آن هستند. همچنين در ساخت پردههای اين موتور از فنآوری برش درخلاء استفاده شده است.»
* ايران از لحاظ دستيابي به دانش فضايي، در زمره 10 کشور داراي اين علوم در جهان است. در دنيا 10 کشور کار ساخت طراحي و پرتاب ماهواره را انجام میدهند و کشورهاي ديگر فقط استفادهکننده از ماهواره هستند.
* ايران در جمع شش کشور سازنده شبیهساز است. فنآوری توليد اين دستگاه تاکنون در اختيار کشورهاي هلند، فرانسه، ژاپن، آمريکا و آلمان بوده است.
* کشتي اقیانوسپیمای ايران ـ کاشان يک محصول ايراني است. اين کشتي با 158 متر طول، 30 متر عرض و سرعت 21 گره دريايي، میتواند 2200 کانتينر را حمل کند.
* روبات «روما» در کنفرانس روباتيک اجتماعي 2017 ژاپن، در جمع 8 طرح برتر دنيا قرار گرفت.
* «آزاده سپهوندي» محقق جوان ايراني میگوید «ما توانستيم براي اولين بار در دنيا داربستهایی براي ترميم بافت شبکيه چشم طراحي و توليد کنيم که توانايي نشر امواج الکترو مغناطيسي از خود دارند و قادر به تحريک سلولهای شبکيه براي بازسازي بافت هستند.»
* ايران پنجمين کشور تولیدکننده ريه مصنوعي در جهان است. ريه مصنوعي براي بيماراني که داراي مشکل حاد قلبي ـ ريوي هستند و نوزادان نارس و جانبازان شيميايي کاربرد دارد.
* ايران جزو شش کشور سازنده زیردریایی و جزء 11 کشور سازنده ناوشکن در دنياست.
* پژوهشگران ايراني توانستهاند با استفاده از فنآوری نانو، پارچهای توليد کنند که در مقابل نور خورشيد تميز میشود. همچنین تولیدکنندگان ايراني توانستهاند از الياف پنبه، پارچهای بسازند که ضد آتش و مواد مذاب است. آقاي بابک شايسته مدير يک شرکت دانشبنیان تولیدکننده نخ نانو میگوید «امروز محصولات اين شرکت به ايتاليا، ترکيه و کشورهاي حوزه خلیجفارس صادر میشود. ما افتخار میکنیم که بهترين پارچههای ايتاليايي و ترکیهای با نخ ايراني توليد ميشود.» يک تولیدکننده محصولات ورزشي در ايران میگوید «محصولات نخ نانوي يک شرکت ايراني به ترکيه صادر و از آنجا تبديل به پارچه لباس تیمهای رئال و بارسا شده و به اسپانيا صادر میگردد.»
* ايران هشتمين کشور تولیدکننده صنايع و تجهيزات نيروگاهي در دنياست.
* قلب تپنده کشتي، لوکوموتيو، ژنراتورهاي توليد برق و انواع تانکها، سيستم پیشران و يا همان موتور آن است. سيستم پیشران يکي از بخشهای مهم و کليدي در صنعت هر کشور، بهویژه در بخش نظامي محسوب میشود، بهگونهای که از برخي جهات، دستيابي به فنّاوریهای خاص در آن، از اهميت بسيار بالا برخوردار است. ايران از معدود کشورهايي است که به فنّاوری ساخت اين موتورها دستیافته است.
تصویرسازی
امروز دشمن میخواهد ملت ما را به بيماري آلانا مبتلا کند. میخواهد چشممان آلبالو گيلاس ببيند. او تمام امکانات رسانهای خود را بسيج کرده تا يک ملت را بيمار کند؛ میخواهد کاري کند که مردم نتوانند خودشان را درست ببینند. انتشار گسترده زشتیها در فضاي مجازي به همين منظور انجام میگیرد. براي مثال اگر میلیونها ايراني در طول سال به پرندگان غذا بدهند و بدون هيچ چشمداشتی از آنها مراقبت کنند، انعکاس چنداني در فضاي مجازي ندارد، اما اگر يک نفر حيواني را آزار دهد، بهسرعت در فضاي مجازي پخش میشود. در بعضي از موارد هم مشخص است که اصلاً اين حيوانآزاري بهمنظور انتشار در فضاي مجازي صورت گرفته است! هدف از اين کار بيمار کردن مردم است. میخواهند اين تصوير را در ذهن مردم ايجاد کنند که ایرانیها حيوانآزارند و با حيوانات رفتار غیرانسانی دارند. آنها میخواهند با پخش اين تصاوير مردم را به بيماري آلانا مبتلا کنند.
مقام معظم رهبري میفرمایند «اينکه شما فهم درستي از واقعیتهای کشورتان داشته باشيد، به ضرر آنها است؛ با اين مخالفاند، با اين مبارزه میکنند؛ با چه ابزاري؟ با ابزار بسيار خطرناک رسانه، بهخصوص رسانههایی که امروز نوپديد است. با تصویرسازی غلط، سعي میکنند افکار ملت ايران را منحرف کنند؛ هم تصوير غلط درباره ايران، هم تصوير غلط درباره خودشان، هم تصوير غلط درباره اوضاع منطقه.»2
«نهفقط براي اغواي افکار عمومي دنيا بلکه حتي براي اغواي افکار عمومي داخل خود کشور... يعني حرف میزنند براي اينکه بنده و جنابعالي که خودمان در اين فضا داريم تنفّس میکنیم، چيز ديگري فرض کنيم، غير از آن واقعيتي که وجود دارد خب، اين جنگ وجود دارد.»3
اميدواريم که ما به بيماري آلانا مبتلا نشويم و هرگاه در آينه نگاه میکنیم زیباییهای خود را ببينيم و به آن افتخار کنيم. ايران را با شکوه و زيبا ببينيم. ايران با شکوه است.
نویسنده: محمد محمدي فريد
پینوشتها
1. بيانات مقام معظم رهبري در 31/6/1384.
2. همان، 13/7/1397.
3. همان، 25/7/1397.
مجله آشنا، شماره 215، صفحات 21-25
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید