در روزهای گذشته همزمان با شهادت سردار سلیمانی عملیات رسانه ای پیچیده ای در افکار عمومی صورت گرفت که نشان می داد دشمن علاوه بر عملیات تروریستی با موشک، عملیات رسانه ای دیگری با استفاده از فضای مجازی همراه با تاکتیک های انحراف کننده ذهن و افکار علیه مردم ایران و افکار عمومی جهان انجام داده است.
پس از ترور سردار سلیمانی توسط ارتش تروریستی آمریکا یکی از برنامه هایی که دستور کار قرار می گیرد استفاده از اطلاعات برای تسلط بر جوانب مختلف جنایتی است که مرتکب شده اند؛ یکی از شیوههای مشخص عملیات آمریکا در کشورهای منطقه، جنگ با اطلاعات است. سه دسته نبرد اطلاعاتی تعریف شده که یکی از آنها ،جنگ اطلاعاتی است. جنگ اطلاعاتی عبارتست از استفاده از شبکههای الکترونیکی برای تخریب یا از کار انداختن و غیرعملیاتی کردن زیر ساخت های اطلاعاتی نوع دوم، جنگ ضداطلاعات است که سپر اطلاعاتی است در اینجا آنچه مهم است ایجاد روش دفاعی به منظور افزایش شکاف میان تصویر و واقعیت در میدان جنگ است. اما نوع سوم، جنگ با اطلاعات است، به این معنی که از طریق اطلاعات و اخبار فیک و دروغین ذهن مخاطبان جهتدهی میشود. رسانهها فراتر از مرزهای یک کشور به دنبال اثرگذاری در داخل کشور هدف هستند و با مانور اجتماعی که ایجاد میشود، سعی میکنند یک خبر را دست به دست گردانده و شایعه ایجاد کنند و با تحریف خبر، تحریک را ایجاد کرده و عواقب آن را در جامعه بیشتر کنند. با توجه به آنکه آمریکا دارای پیچیده ترین دستگاههای اطلاع رسانی و جاسوسی است در هر سه زمینه فوق افکار عمومی جهان مورد هجوم قرار می دهد
در ذیل به برخی از شیوه های جنگ با اطلاعات پرداخته می شود:
تاکتیک سانسور: دشمن همواره جمهوری اسلامی را به سانسور و فقدان آزادی بیان متهم کرده است اما در ماجرای شهادت سردار سلیمانی شبکه های اجتماعی توئیتر ،اینستاکرام و گوگل ضمن دخالت مستقیم در اطلاع رسانی بسیاری از پیام های مرتبط با شهید و انتقام ایران را حذف می کردند.در همین زمینه تلاش می شد که صفحات و مطالب مرتبط با سردار سلیمانی دیده نشود و یا در صفحات دوم و سوم نمایش داده شود.
طوفان توئیتری : این طوفان یک عمل جمعی در شبکه اجتماعی توییتر است که کاربران برای جلب توجه مخاطبان به طور همزمان درباره یک موضوع مشخص و با هشتگ مشترک توییت میکنند. دشمن با استفاده از کاربران فیک و ربات های متعدد تلاش می کرد فضا را نامطمئن جلوه دهد.همین طوفان های توئیتری ترامپ باعث شد که جامعه آمریکا نیز نگران شود ؛ جوبایدن نامزد انتخابات آمریکا در توییتر خود نوشت: توییتهای ترامپ غیرمسئولانه و خطرناک است.وی در ادامه افزود: هیچ رئیسجمهوری حق ندارد کشور ما را بدون رضایت آگاهانه مردم آمریکا به جنگ بکشاند، بایدن گفت: او طوفانی توییتری ایجاد کرده است و معلوم نیست که این توییتها را با مشورت مشاوران خود کار میکند یا خیر؟ من قبلا هم گفتم هر چه دیوارها بیشتر ترامپ را احاطه کند من بیشتر نگران میشوم. او میتواند ما را به جنگ ببرد.
شوک و ترس:جذابیت ترس باعث گسترش فوق العاده اش می شود،در سرزمین هایی که عزت نفس پایین است ، گسترش ترس از پدیدهای امنیتی و نظامی باعث فروپاشی اجتماعی و فرار از موقعیت سرزمینی می شود اما در شرایطی که سپهبد سلیمانی مورد هجوم قرار می کیرد ،دشمن در یک عملیات شدید رسانه ای جامعه،رسانه ها و افکار عمومی را در موقعیتی قرار می دهد که ایران در یک بازی باخت باخت قرار گرفته است،هم فرمانده ارشد نظامی اش را از دست داده است و هم اگر اقدامی را انجام بدهد با تهدید موجودیتی هم مواجهه می شود.برای ملموس سازی این تهدید حجم ارسال پیام ها به ایران در جنگ توئیتری، مقام های رسمی و نامه های محرمانه افزایش می یابد.
همه این رفتارها برای چند منظور مهم صورت گرفت: اول ترساندن مسئولان از یک تصمیم قاطع و ضربه سخت به آمریکا ودوم القاءترس و هراس در بین مردم
اخلال محاسباتی: یکی از برنامه های دشمن در جریان ترورشهید سلیمانی، ایجاد اخلال محاسباتی در ذهنیت و تصمیمات مسئولین است،دشمن در تلاش بود که نشان دهد که به هر واکنشی از سوی ایران، یک جنگ جهانی سوم رخ خواهد داد و همه دنیا با ایران درگیر خواهد شد و به همین دلیل ترامپ سعی می کند پیام خود را با شیوه های مختلف به ایرانیان برساند که اگر یک نقطه را بزنید 52 نقطه را می زنم.در چنین شرایطی اگر مسئولین به تهدیدات ترامپ توجه می کردند ،او توانسته بود به یک شکاف حاکمیتی در ایران برسد و با یک تیر دو نشان را زده بود،هم سرادر سلیمانی نماد و اسطوره مقاومت را از ما گرفته بود و هم در نظام سیاسی و تصمیم گیری ما نوعی از هرج و مرج و چند دستگی بوجود می آمد.
محک زدن: تیم رسانه ای دشمن با ایجاد تهدیدات متعدد در صدد بود که میزان مقاومت ملی کشورمان را محک بزند و از طریق شناختی که در عملیات های رسانه ای به دست آورده است نقشه های خود را اجرایی نماید،اما هنگامی که می بیند لحظه به لحظه افکار عمومی در حال همراهی با نظام هستند ،اندیشه اجرای گام های بعدی سناریو عملا برای آمریکا غیر ممکن می شود و در این حال جمهوری اسلامی که شناخت درستی از مخاطب آمریکایی به دست آورده است به گونه ای بر موج رسانه ای را هدایت می کند که نه تنها درافکار عمومی و نخبگان بلکه هیات حاکمه آمریکا هم دچار دو دستگی و شکاف می شود،به گونه ای که برخی از اختیارات ترامپ نیز کاهش می یابد و روند استیضاح وی در سنا تسریع می یابد.
بازسازی تاریخ به روایت جدید: ترامپ و وزیر خارجه اش در مصاحبه ها و سخنان خود سردارسلیمانی را عامل کشتار نظامیان آمریکایی در سوریه و عراق معرفی می کردند و رسانه های وابسته به آنها ادعا می کردند که هیچکس به اندازه ی سلیمانی، مسئول کشتار نظامیان آمریکا نیست .این روایت سازی های دروغ به آمریکایها اجاز می داد که وضعیت خود را به یک اتفاق مشروع تغییر دهند و این اقدام شرورانه پشتوانه افکار عمومی به خود بگیرد. الیزابت وارن سناتور آمریکایی که در فوریه ۲۰۱۹ نامزدی خود را برای انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری ۲۰۲۰ حزب دمکرات اعلام کرد، در صفحه اینستاگرام خود ضمن مسئول دانستن قاسم سلیمانی در کشته شدن صدها آمریکایی نوشت: این حرکت بیپروا موقعیتی که در قبال ایران وجود دارد را تشدید خواهد کرد و افزایش احتمالی کشتار و پیچیدگی وضعیت خاورمیانه را در پی خواهد داشت.
تحریف و جعل: دشمن در فضای مجازی با تولید اخبار و گزارش های جعلی سعی داشت که کشورهای مسلمان را از شهادت سردار سلیمانی شاد و خوشحال نشان دهد و برای همین منظور اقدام به فیلم سازی در این زمینه نمود و فیلم های کوتاه از شادی مردم عراق و سوریه منتشر نمود تا اینگونه وانمود سازد که مردم سوریه و عراق از شهادت سردار سلامی شاد و مسرور هستند. همین جعلی سازی ها هم باعث شد که مردم عراق یکی از بزرگترین تشییع ها را از پیکرهای مطهر این حادثه تروریستی را داشته باشند و آنها را در سه شهر عراق تشییع نمودند که در تاریخ عراق بی سابقه است.
ارزشگذاري كاذب: آمریکا در صدد برمی آید که سربازان متجاوز و تروریست خود را که به کشورهای اسلامی آمده اند نجات گر مردم معرفی کند و سردار سلیمانی که منادی صلح و آرامش بخش زندگی برای مردم عراق است را تروریست معرفی نماید،ارزش بخشیدن کاذب به کسانی که توسط مردم عراق کشته شده اند نوعی عملیات روانی پیچیده است که در صورتی که افراد از عمق سخنان آنها خبر نداشته باشند ممکن است در دام فریبنده آنها گرفتار شوند. رسانههای آمریکا مهمترین ابزار مشروعیت بخشی به حمله آمریکا به عراق بودند به گفته صاحبنظران، بسیج جنگی آمریکا علیه عراق بدون همکاری رسانهای صورت نمیگرفت.از این رو ترامپ نیز تلاش می کند با فوریت بخشیدن دروغین به فعالیت های خود نوعی از ارزشگذاری کاذب را به خاطر اهمیت به پیام هایش شاهد باشیم.
نتیجه گیری: جمهوری اسلامی اگر چه سردار دلها را از دست داد و هنوز انتقام عمل وحشیانه ترامپ به صورت کامل نگرفته است،اما در روزهای اخیر ایران عزیز دو پیروزی در مقابله با دشمن به دست آورد. نخست اینکه در عرصه سرزمینی و عملیات نظامی توانست هیمنه و قدرت توخالی آمریکا را در مقیاس جهانی فرو بریزد. دوم اینکه در داخل کشور اتحاد ،همدلی بی نظیری را بوجود آورد که در طول یک دهه اخیر بی سابقه بود و در افکار عمومی آمریکا نیز هجمه ها را به سمت دولت تروریسم ترامپ افزایش داد، در همین حال گرایش افکار عمومی جهان به موفقیت ایران در مقابل آمریکا تاثیرات خیره کننده ای مبنی بر افزایش قدرت ایران و پذیرش ایران به عنوان یک قدرت جهانی داشته است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید