صداقت احساسي
آیـا مـی تـوانـید با همسرتان در مورد احساساتتان صحبت کـنید؟ اگر عصبانی یا ناراحت باشید، آیا فکر می کنید باید آن را از همسرتان پنهان کنید؟یکی از ویژگیهای رابطه های پـردوام ایـن است کـه دو طــرف بتوانند در مورد احساسات خـود صـحبت کــــنند، و حتی در مواقع ناراحتی هم در این رابطه صادق باشند.
اولین قدم اعلام و بازگویی آن احساسات برای خودتان است. بسیار شایع است که افراد احساسات ناراحت خود را به راه های مطمئن و امن بکشانند—به خاطر مشکلات کاری، در خانه مدام عصبانی شوند، و یا به خاطر عدم تامین و نا امنی در گذشته، به خاطر هیچ عصبانی شوند و یا حسادت کنند.
می توانید مهارت بیان احساسات را با کلماتی این چنینی توسعه دهید: "به خاطر ترافیک خسته شده ام"، "از ترفیعی که در اداره گرفتم بسیار خوشحال هستم" و...این به احساسات برمی گردد، نه به افکار شما. ممکن است در فکرتان بپرسید که چرا ترافیک اینقدر سنگین است، اما احساسات از درون شما بیرون می آید. احساسات به خودی خود، خوب یا بد نیستند.
گام بعدی این است که این جملات و کلمات را در حضور همسرتان نیز بر زبان بیاورید.
در جمع بانزاکت باشید
برداشت همسر شما تا حد زیادی بستگی به کسان دیگری دارد که در جمع شما حضور دارند. اگر به مهمانی ناهار کارمند جدید شرکت دعوت شده باشید، مطمئناً وقت مناسبی برای صحبت در مورد عادات بد همسرتان مثل خرخر کردن در خواب نیست. بازگویی حقایقی درمورد همسرتان که ممکن است در دیدگاه آنها نسبت به او تاثیر منفی بگذارد، کار درستی نیست.
البته این به آن معنا نیست که باید دروغ بگویید— اما سوالاتی هستند که می توانید بانزاکت و البته ماهرانه از پاسخ گویی به آنها شانه خالی کنید. اگر همسر شما این خصوصیت را دارد که مسائل شخصی را جلوی جمع بازگو می کند، حتماً در این رابطه با او صحبت کنید و بگویید که چقدر این مسئله باعث ناراحتی و اذیت شدن شما میشود.
تا 10 بشمارید
بین صداقت مخرب و صداقت سازنده تفاوت بسیار است. اگر سعی می کنید با به زبان آوردن حقایقی که گفتن آن تاثیر منفی بر همسرتان می گذارد، او را اصلاح کنید، کاملاً در اشتباه هستید. در اینگونه مواقع نفسی عمیق بکشید، درمورد حرفی که میخواهید به زبان آورید خوب فکر کنید، و سعی کنید احساسات خود را به طریقی مثبت و سازنده بیان کنید.
صادق باشید، نه رُک
شما می خواهید که همیشه با همسرتان صادق باشید، اما باید این کار را به طریقی انجام دهید که باعث بهبودی رابطه تان شود، نه خراب کردن آن. پس از این به بعد به جای اینکه بگویید "لباس رنگ سفیدت مثل شیر برنج می کنه تورو"، بهتر است که بگویید "لباس های رنگ تیره زیباتر نشانت می دهد."
بچه ها و صداقت
یکی از توصیه هایی که والدین همیشه به فرزندان خود می کنند این است که صادق و راستگو باشند، اما وقتی حقایقی را که دوست ندارند از زبان آنها می شنوند، آنها را تنبیه میکنند. درک کنید که برای فرزندتان هم گفتن حقیقتی که شما دوست ندارید و ناراحتتان می کند بسیار دشوار بوده، اما او اینکار را فقط به خاطر شما کرده است. پس به جای تنبیه، اول آنها را به خاطر صداقتشان تحسین کنید، و بعد جریان را ارزیابی کنید. سعی کنید خودتان هم برای فرزندانتان الگو باشید. اگر در مورد چیزی اشتباه میکرده اید، به آن اعتراف کنید. مطمئناً فرزندانتان هم از شما درس می گیرند و صداقت را شیوه ی زندگی خود خواهند کرد.
همیشه صادق باشید
یک رابطه بر پایه ی صداقت ساخته می شود. اگر نتوانید به همسرتان اعتماد کنید، و یا برعکس، دیگر هیچ پایه و بنیادی برای رابطه ی شما وجود نخواهد داشت. اگر یکی از طرفین به خود اجازه دروغ گفتن درمورد چیزهای کوچک را بدهد، مسلماً در گفتن دروغ های بزرگ هم ابایی نخواهد داشت.
گاهی اوقات دروغ گفتن خیلی ساده تر به نظر می رسد. اما بدانید اگر راستش را بگویید و برای عواقب آن بجنگید، ثبات قدم بیشتری خواهید داشت.
جوّی صادقانه ایجاد کنید
پرخاش کردن به کسی که حقیقتی ناخوشایند را به شما گوشزد کرده است، کاری آسان است. شما با شنیدن آن حرف واکنش خشونت باری از خود نشان داده و دق و دلی خود را سر او خالی خواهید کرد. اگر اینکار ار انجام دهید، به آن فرد خواهید فهماند که وقتی حقیقتی را دوست ندارید، آن را به شما اطلاع ندهند. البته این موقعیتی بسیار خطرناک است.
وقتی کسی صادقانه چیزی به شما میگوید، هر چند که ناراحت کننده باشد، قبل از نشان دادن هرگونه واکنش منفی، دست نگاه دارید. بدانید که گفتن این حقیقت برای او نیز بسیار سخت بوده است. پس به او نشان دهید که شما برای صداقت و راستگویی ارزش زیادی قائل هستید.
بدون انتقاد کردن گوش دهید
البته این یکی از سخت ترین مهارت هاست، اما یکی از مهمترین آنها نیز هست. سعی کنید به حرف های همسرتان به طور کامل گوش دهید، بدون اینکه به سر او بپرید و از او انتقاد کنید. فقط گوش دهید، و تصدیق کنید و سعی کنید تا دیدگاه همسرتان را نیز درک کنید.
مطمئن باشید که تلاش برای درک حرف های همسرتان، کمک بزرگی به شما خواهد کرد تا بتوانید بهتر و صادقانه تر با هم گفتگو کنید.
آیا بعضی اوقات عدم صداقت بهتر نیست؟
گاهی اوقات که کاری را انجام داده باشید که همسرتان را ناراحت می کند، وسوسه می شوید که به او درمورد آن دروغ بگویید. با خودتان فکر می کنید که اینکار را فقط به خاطر اینکه همسرتان ناراحت نشود کرده اید و باخودتان دروغتان را توجیه می کنید.
اما شما فکر همسرتان نبوده اید، در واقع می خواستید خودتان را از عواقب اینکار در امان بدارید. همسرتان خودش می تواند تصمیم بگیرد که چطور تصمیم بگیرد و چطور رفتار کند، و آن برپایه ارتباط صادقانه ی او با شما استوار است. همسرتان این حق را دارد که از جریان به طور کامل اطلاع یابد و بعد تصمیم بگیرد. شما هم باید صادق بوده و این حق را به او بدهید.
من از کس دیگری خوشم می آید
اگر از کسان دیگر هم خوشت نمی آمد، من نگران می شدم. عشق این نیست که فکر کنید طرفتان تنها انسان روی کره ی زمین است. این یک عقده ی روحی است. عشق این است که طرفتان را به عنوان کسی که می خواهید با او باشید و زندگی کنید قبول کنید، درحالیکه افراد و انتخاب های بسیار دیگری نیز برای شما وجود دارد. فقط یک مرد و یک زن در جهان وجود ندارد. میلیون ها زن و مرد روی این کره ی خاکی زندگی می کنند. عشق این است که به همسرتان بگویید، "با اینکه افراد زیادی وجود دارند، که ممکن است باهوش تر، زیباتر، و یا ثروتمند تر باشند، اما من تو را انتخاب میکنم چون تمام آن خصوصیاتی که دوست دارم را در تو می بینم."
صداقت به عنوان یک سلاح
وقتی شما و همسرتان در حال جنگ و دعوا باشید، صداقت ممکن است سلاحی بیرحم باشد. گفتن حرف هایی مثل اینکه "همسر قبلیم خیلی بهتر سکس می کرد،" یا "دوستت می گفت دیگر نمی خواهد با تو رابطه داشته باشد،" ممکن است صادقانه باشند، اما قبول کنید که گفتن چنینی حرف هایی آن هم به آن شکل رُک و بی رحمانه خوشایند نیست.
شما اگر بخواهید می توانید حتی جنگ و جدل هایتان را نیز سازنده کنید. پس از صداقت به عنوان سلاح استفاده نکنید، چون باعث می شود هر دوی شما صداقت را چیزی مخرب و آزار دهنده ببینید، دیگر نتوانید در آینده به راستی صادق بمانید.
آیا باید آنچه می دانم را بگویم؟
گاهی اوقات مخفی کردن حقایق دردناک از همسرتان، وسوسه انگیز است—مثل اینکه یکی از دوستانش پشت سرش حرف های بدی می زند. اما بدانید که دانستن این اطلاعات و مخفی کردن آن، بسیار بسیار دردناک تر خواهد بود. چون خواه ناخواه همسرتان به طریقی دیگر پی به موضوع خواهد برد، و اگر بفهمد که شما می دانسته و او را باخبر نکرده اید بسیار بیشتر ناراحت خواهد شد و تصور خواهد کرد که ارزشی برای او قائل نبوده اید. شما بهترین کسی هستید که می توانید همسرتان را از این حقایق ناگوار باخبر کنید، اما باید همه ی تلاشتان را بکنید که این کار را به طریقی سازنده انجام دهید نه مخرب.
درمان عدم صداقت
همسرتان به شما خیانت کرده است و یا دروغ و عدم صداقت و راستگویی دیگری از خود نشان داده است؟ اگر بخواهید که کدورت ها را از بین ببرید، این اعتماد را چگونه از نو بنا می کنید؟
همسر شما باید بداند که شکاف بسیار بزرگی در اعتماد شما ایجاد کرده است و این اوست که باید برای دوباره برپا کردن این اعتماد جلو بیاید.
مهم نیست که چقدر دوست داشته باشید که همه چیز دوباره درست شود، مقابله با احساس عصبانیت و ناراحتی کار دشواری خواهد بود. مطمئناً زمان می برد تا همه چیز دوباره مثل اولش درست شود. و اگر هر دوی شما بخواهید و کمک کنید، مطمئناً خیلی زودتر این اعتماد دوباره بینتان شکوفا خواهد شد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید