باید فارغ از همه ترسهای خیالی، در مهمترین موقعیتهایی که احساس میکنیم نباید راست بگوییم، محکم و بیمحابا حرف راست را گفته و هیچچیز را انکار نکنیم؛ آنگاه خواهیم دید که چه لذّتی را به دست آوردهایم؛ لذّت رهایی.
دروغ یعنی چیزی که میدانیم حقیقت ندارد را بهعنوان حقیقت بیان کنیم. پس بیان خلاف واقع با علم به خلاف واقع بودن آن، دروغ است؛ حال با زبان بیان شود یا نوشتار یا هر راه دیگر!
بزرگی گناه دروغ، بدینجهت است که تکیهگاه همه گناهان است. سررشته هر گناهی یک امر باطل و خلاف واقع است؛ مثلاً ریشه استهزاء و تمسخر، اعتقاد به برتری خود نسبت به دیگران و تحقیر افراد دیگر است. به همین جهت پیامبر(ص) فرموده است: «ریشه تمسخر، اعتماد كردن به دروغگویان است.».[1] البته فقط تمسخر نیست که ریشه در دروغ دارد، بلکه دیگر گناهان نیز ریشههایی شبیه این دارند.
برای درمان این گناه و بسیاری دیگر از گناهان به کرامت و جایگاه بلندی که برای آن خلق شده است بیاندیشد و خود را در بازار گناه به حراج نگذارد. قیمت انسان بهشت است.
امّا مسئله در مورد خود دروغ کمی متفاوت است. دروغ متشکّل از چندین لایه باطل است. دروغ نهتنها بهعنوان یک گناه، به امری پوچ و باطل برمیگردد، بلکه دروغ گوینده قصد دارد که آن امر پوچ، باطل و خلاف واقع را بهعنوان حقیقت نشان دهد. ازاینرو در دروغ گفتن، بطلان و خلاف واقع مضاعف نهفته است. شاید به همین خاطر است که در هر گناهی برای در امان ماندن از تبعات آن گناه، شخص گناهکار خود را ناچار به استفاده از دروغ میبیند که البته این نیز امری پوچ و باطل است و دروغ نهتنها راه چاره نیست، بلکه همانند ریسمانی که در چاه عمیق گناهان افتاده است، کمکم انسان را به قعر تاریکیها فرو میبرد، تا جایی که ممکن است دیگر راه خلاصی را نیابد. شاید به همین خاطر است که امام حسن عسکری(ع) میفرمایند:«جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِی بَیْتٍ، وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْكَذِب»؛ تمام پلیدیها در خانهای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.[2]
راهکارهای ترک دروغ
برای ترک دروغ ابتدا باید ریشه آن را کشف کنیم تا هم بهضرورت ترک آن پی ببریم و هم دری بهسوی راهکارهای ترک آن بر روی خود باز کنیم و سپس به دو راهکار عملی دیگر برای ترک دروغ میپردازیم.
1- راهکار کلی: همانند بسیاری از گناهان، پستی نفس، ریشه ابتلا بهدروغ نیز هست. پیامبر خدا در مورد ریشه دروغ میفرمایند: «لَا یَكْذِبُ الْكَاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِه»؛ دروغگو به خاطر پستى و دنائت نفس خود دروغ مىگوید.[3] با کشف این مطلب، انسان باید برای درمان این گناه و بسیاری دیگر از گناهان به کرامت و جایگاه بلندی که برای آن خلق شده است بیاندیشد و خود را در بازار گناه به حراج نگذارد. قیمت انسان بهشت است. «فَلَیْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِیعُوهَا بِغَیْرِهَا»؛ جانهاى شما را قیمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غیر آن نفروشید.[4] باید در این راهکار کلی، بسیار تفکر کرد و لحظهای از جایگاه خود غافل نشویم. باید بدانیم که دروغ گفتن در شأن ما نیست.
گناه، شوخیبردار نیست. اصلاً یکی از روشهای شیطان برای کشاندن بندهها به گناه، گناه با عنوان شوخی است. شوخی با گناه یکی از مصادیق نزدیک شدن به خطوط قرمز الهی است
2- بی مُحابا راستش را بگو: در ابتدای هر کاری که به نظر سخت میآید باید خود را داخل آن کار بیاندازیم و محکم جلو برویم آنگاه خواهیم دید که مسیر طولانی را پیش رفتهایم. ترک دروغ هم شاید با دلهرههایی همراه باشد که بیشتر ریشه در اوهام دارد. باید فارغ از همه ترسهای خیالی، در مهمترین موقعیتهایی که احساس میکنیم نباید راست بگوییم، محکم و بیمحابا حرف راست را گفته و هیچچیز را انکار نکنیم؛ آنگاه خواهیم دید که چه لذّتی را به دست آوردهایم؛ لذّت رهایی. لذّتی که همراه با باز شدن درهای جدید برای حل مشکلی است که میخواستیم برای حل آن به دروغ رو بیاوریم. امیر مؤمنان حضرت علی(ع) میفرمایند: «اِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْه»؛ وقتیکه از چیزى مىترسى خود را در آن انداز، زیرا شدّت حذر كردن، از آنچه از آن مىترسى بزرگتر است.[5]
3- تمرین سکوت: بسیاری از گناهان زبان را میتوان با به دست آوردن مهارت سکوت از بین برد. بارِ سنگین، دردسر دارد هر چه سخن کمتر، بار هم سبکتر! لذا باید سکوت را در جایی که زبان لهله میزند که بچرخد، تجربه و تمرین کنیم. امام صادق(ع) میفرمایند: «لَا یَزَالُ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ یُكْتَبُ مُحْسِناً مَا دَامَ سَاكِتاً فَإِذَا تَكَلَّمَ كُتِبَ مُحْسِناً أَوْ مُسِیئاً»؛ تا وقتیکه بنده مؤمن خاموش باشد نیكوكار نوشته مىشود، و چون لب به سخن گشود نیكوكار یا بدكار نوشته خواهد شد.[6]
هیچ دروغی مصلحت ندارد و اگر برای کاری در شرع اسلام مجوّزی صادر شده است، یعنی آن کار اصلاً ماهیّت دروغ ندارد.
دروغ شوخی
گناه، شوخیبردار نیست. اصلاً یکی از روشهای شیطان برای کشاندن بندهها به گناه، گناه با عنوان شوخی است. شوخی با گناه یکی از مصادیق نزدیک شدن به خطوط قرمز الهی است که میفرماید: «وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَن»؛ و به كارهاى زشت چه آشكار و چه پنهانش نزدیك نشوید.[7] امام علی(ع) میفرمایند: «لَا یَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّهُ»؛ هیچ بنده مزه ایمان را نمی چشد تا دروغ را ترك كند چه شوخى باشد و چه جدى![8]
دروغ مصلحتی
هیچ دروغی مصلحت ندارد و اگر برای کاری در شرع اسلام مجوّزی صادر شده است، یعنی آن کار اصلاً ماهیّت دروغ ندارد. جاهایی که گفتن حقیقت ظاهری، فساد بزرگی به وجود میآورد یا از خیر بسیار مهمتری دیگران را محروم میکند، اساساً در قالب دروغ جای نمیگیرد. بهعبارتدیگر در این موارد، مصلحتی بالاتر از مصلحت بیان حقیقت ظاهری وجود دارد. لذا آن مصلحت بالاتر، حقیقت اصلی است. بهعنوان مثال: مکر در جنگ و اصلاح بین مردم. باید بفهمیم که سلامت در راستگویی است. همانطور که امام علی(ع) میفرماید: «وَ فِی الصِّدْقِ السَّلَامَة».[9]
پینوشتها:
[1] الاختصاص؛ ص232
[2] نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص145
[3] الاختصاص؛ ص232
[4] تحف العقول؛ ص391
[5]نهج البلاغه؛ حکمت 175
[6] ثواب الاعمال و عقاب الاعمال؛ ص164
[7] انعام؛151
[8]الکافی؛ ج2، ص340
[9] تحف العقول، ص84
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید