بلوغ ،سن نیاز به ازدواج
1.تعریف بلوغ
در فرهنگ فارسی ،«بلوغ»- به ضم باولام- به معنای رسیدن به حد رشد و رسیدن و جوان شدن کودک آمده است.
مفهوم لغوی بلوغ عبارت از «رسیدن؟»است و در ترمینولوژی حقوق چنین آمده است:
«(فقه)رسیدن طفل است بحال احتلام (در مرد) و حیض یا حمل(در مورد زنان) علامات بلوغ ذکور عبارتست از : الف)روئیدن موی عانه،ب)روئیدن موی صورت،ج)احتلام،د)گذشتن پانزده سال قمری از تاریخ تولد.علامات بلوغ اناث عبارتست از :الف)حیض،ب)حمل،ج)گذشتن نه سال قمری از تاریخ تولد. بلوغ در خنثی مشکل موقعی محقق می شود که از عهده تشخیص سود و زیان خود برآید: تشخیص حُسن و قبح ملاک بلوغ نیست.»
2.بلوغ در قرآن
خداوند تبارک وتعالی در قرآن مجید می فرماید:
«و اذا بلغ الاطفال منکم الحلم فلیستا ذنوا»
یعنی :وقتی کودکان شما محتلم شدند و به مرحله بلوغ رسیدند از آن پس برای ورود به منازلتان باید اجازه بگیرند... همچون کسانی که پیش از ایشان به حد رشد و بلوغ رسیده بودند واذن می گرفتند.
مرحوم علامه طباطبایی – مفسر کبیر قرآن – در تفسیر آیه مذکور فرموده است:
احلام جمع حلم است و عبارتست از آنچه که شخص نائم در خواب می بیند و بعید نیست که اصل معنایش تصوراتی باشد که انسان از درون نفس خود بدون واسطه حواس ظاهری اش دارد به همین مناسبت است که عقل را حلم می نامند چون عقل عبارتست از استقامت تفکر ،بدان جهت است که حد بلوغ در رشد را حلم می نامند و در قرآن هم فرموده :«واذا بلغ الاطفال منک الحلم»یعنی وقتی اطفال شما به حد حلم رسیدند- پایان دوره کودکی و ورود به دوره بلوغ و مسئولیت است.
در آیه ای دیگر از قرآن مجید آمده است:
«وَ ابتَلُوا الیَتامی حتَّی اِذا بَلَغُوا النَّکاحَ فَاِن اَنَستُم مِنهم رُشداً فَادفَعُوا اِلیهم اموالَهم»
یعنی:کودکان یتیم را بیازمائید تا هنگامی که به حد نکاح کردن برسند ،پس اگر در ایشان رشد یافتید، اموالشان را به ایشان تحویل دهید.
3.بلوغ در احادیث
در احادیث وروایات نیز ملاک تشخیص سن بلوغ،رسیدن به سن احتلام در افراد – اعم از زن ومرد، مطرح گردیده است.ازجمله آن احادیث ،حدیث «رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم»وحدیث منقول از«ام سلمه»-همسر گرامی پیامبر بزرگوار اسلام (ص)-است که فرموده:
«جائت ام سلیم امراه ابی طلحه الانصاری الی رسول الله (ص) فقالت یا رسول الله ان الله ل یستحیی من الحق هل علی المراه من غسل اذا هی احتملت فقال نعم اذا رات الماء»
یعنی ام سلمه گفت :ام سلیم همسر ابی طلحه انصاری نزد پیامبر آمد وعرض کرد یا رسول الله خداوند از گفتن حق شرم نمی کند آیا بر زن وقتی محتلم شود غسل واجب است؟ پیامبر(ص)فرمود: بلی،هنگامی که آب ببیند. حال با عنایت به اینکه مفسران قرآن بعضا در خصوص آیات مذکور سن بلوغ را سن احتلام دانسته اند بعضی دیگر از علمای امامیه احتلام را سن بلوغ ندانسته که در بحث مطالعه تطبیقی سن بلوغ مورد بررسی قرارمی گیرد.
4.طفل مراهق
مراهق(بضم میم وکسرها)- در فرهنگ لغت – به« پسری که نزدیک بلوغ باشد،جوانی که تازه به حد بلوغ رسیده باشد»اطلااق گردیده است. در ترمینولوژی حقوق،مراهق چنین معنا گردیده است:
«صغیری که حد بلوغ شرعی نرسیده ولی استعداد بلوغ را از طریق انزال یا انبات(روئیدن)موی ظهار دارد مانند ده ساله وبیشتر ،مراهق محلل در طلاق نمی تواند شود.»
5.بلوغ و عشق
با رسیدن نوجوان به سن بلوغ و رشد و نمو اعضاء بدن و فعالیت غدد تناسلی و اثرات درونی آن و میل به جنس مخالف موجب بروز عشق کاذب می گردد و در صدد ابراز علاقه وعشق خود به معشوق و یا خویش برمی آید واین حالتی است که با فرا رسیدن سن بلوغ بوجود می آید.
«ویل دورانت» تحت عنوان عشق می نویسد:
«نخستین نغمه صریح عشق با فرارسیدن بلوغ آغاز می گردد ،کلمه «پوبرتی»که در زبان انگلیسی معنی بلوغ می دهد با توجه به اصل لاتین آن معنی«سن موی»است معنی سنی که در آن موی بر بدن پسران می روید ومخصوصا موی سینه که پسران اینهمه به آن می نازند وموی صورت که با صبر سی سی فوس آن را می تراشند. کیفیت وکمیت مو(در صورت تساوی امور دیگر)ظاهرا با قدرت توالد وت ناسل بستگی دارد و بهترین وضع آن هنگام اوج گرفتن نشاط زندگی است.این نمو ناگهانی موی توام با خشونت صدا جزءصفات ثانوی جنسی است که به هنگام بلوغ عارض پسر می شود.اما طبیعت در این سن به دختران ، نرمش اطراف و حرکات می بخشد که دیدگان را خیره می سازد و کفل آنان را پهن تر می کند تا امر مادری آسانتر شود و سینه شان رابرای شیر دادن به کودک پر و برجسته می سازد.علت ظهور این صفات چست؟ کسی نمی داند ولی نظریه پروفسور ستارلینگ در این میان طرفدارانی پیدا کرده است.به موجب این نظریه سلولهای تناسلی به هنگام بلوغ نه تنها تخم و نطفه تولید می کنند ،بلکه همچنین نوعی هورمون نیز می سازند که داخل خون می شود و مایه تغییرات جسمی وروحی می گردد ،در این سن نه تنها جسم از نیروهای تازه بهره مند می گردد؛روح خوی نیز به هزاران نوع متاثر می گردد. رومن رلاند می گوید:«در طی سالهای زندگی زمانی فرا می رسد که تغییرات جسمانی اهسته ای در وجود یک مرد صورت می گیرد ودر وجود زن آنچه گفتیم مهمترین همه این تغییرات است – دلیری وتوانائی دلهای نرم را به تپش می آورد ونرمی ولطافت میل وهوس زورمندان را برمی انگیزد...»دموسه می گوید:«تمام مردان دروغگو و مکار وگزافه گو ودورو وستیزه جو هستند وهمه زنان خود پسند وظاهر ساز وخیانتکار.ولی در جهان فقط یک چیز مقدس وعالی وجود دارد وآن آمیزش این دو موجود ناقص است...»
6.خصوصیات سن بلوغ
سن بلوغ را که سن طغیان ،ماجراجویی،عدم اطاعت از والدین ومربیان،هرج ومرج وبی نظمی در امور زندگی ،عصیان علیه جریانات مخالف میل باطنی می نامند دارای خصوصیاتی است که در ابعاد مختلف قابل ذکر است.
الف)خصوصیات روانی
تحولات دوران بلوغ موجب دگرگونی فکر و ذهن نوجوان می گردد که حالات و صفات فردی که به سن بلوغ رسیده معمولا؛در رویاها فرو رفتن،خیالبافی، شکاک شدن،معرفی خود بنحو مبالغه آمیز ،قهرمان جویی وتقلید افراطی،تشخیص طلبی ،تکبر وخودپسندی ،هوسبازی ،انعطاف پذیری ،ایفا کردن نقش دراماتیک،حساسیت داشتن در مواد انتقاد بر او...می باشد که هر یک از حالات قابل بحث و بررسی می باشد لکن از حیطه موضوع تحقیق حاضر خارج است ولی انچه حائز اهمیت است ان که؛اثرات روانی این سن موجب بروز انقلابهایی در مزاج نوجوان ،می گردد که اورا تحت فشار احساسات گوناگونی از جمله،احساسات جنسی وعشقی ،قرار می دهد.او بر اثر فشارها وارده به فکر تسکین خود می باشد ومی خواهد به مبارزه ودفاع بپردازد ولی با مختصر تحریکی وضع او عوض می شود واینجاست که رضاء تمایلات از طریق مشروع می طلبد.
ب)همانطوریکه در مبحث «مطالعه تطبیقی آغاز سن بلوغ »اشاره شد،تغییرات فیزیکی بدن فردی که به سن بلوغ می رسدقابل ملاحظه واز خصوصیات این دوران می باشد.
در سن بلوغ،غدد مترشحه داخلی به ترشح هورمونها می پردازد که سبب تکامل جسم فرد می گردد وآثاری چون؛ دو رگه شدن صدا،افزایش طول قد ،دوکی شدن قامت،احساس مردانگی وزنانگی و... را به دنبال دارد.از آثار ونتایج سن بلوغ ،رشد صفات جنسی وفعالیت غدد درون ریز،بویژه غدد جنسی ،می باشد که به شرح مختصر آنها می پردازیم.
غریزه جنسی و لزوم پاسخ مثبت به آن
«غریزه» در لغت به معنای«طبیعت،قریحه وسرشت»و درواقع حالتی روحی جسمی است که با شعور واحساس نیز همراه است ودر روان شناسی ،خصایصی را گویند که فرد هنگام تولد برای انجام دادن یک سری فعالیت ها آمادگی ومهارت قبلی یا فطری دارد ونیاز به یادگیری آنها ندارد ودرواقع استعداد طبیعی است ودر مراحل خاص رشد وتکامل ظاهر می شود.
1.غریزه در قرآن
در فرآن عنوانی تحت نام «عشق» و«غریزه» نمی توان یافت.مفسران آیات این کتاب الهی مطرح نموده اند که در قران آنچه تمام معانی حقیقی ومعرفی این نیرو را ادا نموده است کلمه «سائق»- به معنای «سوق دهنده»می باشد ودر واقع «سائق»بجای «غریزه» آورده شده است.ازمعانی آیات مربوطه در قرآن ،مشخص می گردد که به قدر ی غریزه جنسی اهمیت دارد که برای پاسخ دادن به آن ،خداوند،همسر را برای آرام کردن طوفان غریزه جنسی آفریده واین آفرینش را از آایت الهی شمرده است.پس قرآن کریم نه تنها غریزه جنسی را پلید نشمرده بلکه سبب آرامش معرفی نموده است ودر جای دیگر دستور داده که تمایل جنسی را از طریق ازدواج اشباع کنید واین امر مورد توصیه وتاکید پیشواان بزرگوار اسلام نیز بوده ودر جای خود مورد بحث قرار گرفته است
2.انواع غریزه
زمانی که غریزه با احساسات وهیجانات توام بود،یعنی جنبه حسی داشت می تواند تظاهراتی داشته باشد که این تظاهرات ممکن است مربوط به خود شخص باشد وبه تعبیر دیگر غرایزی است که به خودش برمی گردد.این نوع غرائز را غرائز «خود دوستی»نامند.حال اگر تظاهرات مورد اشاره مربوط به تطبیق وی با محیط حاضر ویا مربوط به تطبیق به محیط آینده باشد وتعبیر دیگر غرایزی که به محیط شخص ویا محیط نسل وی برگردد،این غریزه را غریزه«جنسی»نامند.
3.غریزه جنسی
غریزه جنسی همیشه با انسان همراه است واز تولد تا مرگ وجود دارد،در نوزادی که بر فطرت است-«کل یولد علی الفطره» - این غریزه وجود دارد لکن در خواب است تا رسیدن به سن معینی این غریزه کاملا بیدار شده که آن زمان را بلوغ جنسی می نامند.فرد با رسیدن به بلوغ جنسی که همزمان با بیدار شدن مرکز پرستش یعنی همزمان با بلوغ دینی است باید با مقررات آفرینش هماهنگ باشد.شخص بالغ در این دوران لازم است خود را با اراده ای که در او رشد یافته ومی تواند هماهنگی یا ناسازگاری نیز داشته باشد،بر فطرت باشد تا ادامه حیات موافق وشیرین ،تا ابد میسر گردد زیرا در صورت عدم هماهنگی وناسازگاری وبطور کلی بر فطرت نبودن وبه تعبیر دیگر بر خلاف مسیر آب حرکت کردن،اورا به نابودی وسوختن می کشاند.
از جمله چیزهایی که بر فطرت بودن انسان رادلالت دارد،انتخاب همسر است که بایستی در این مورد نیز اقدام عقلی وصحیح صورت گیرد.
4.لزوم جواب مثبت به غریزه جنسی
لازمه برخورد باغرایر ،پاسخ مثبت عقلی وصحیح دادن است ودر مورد غریزه جنسی ،انتخاب همسر ،پاسخی صحیح بر غریزه می باشد که برای بر فطرت بودن باید در این مرحله از زندگی یعنی مرحله انتخاب همسر وچگونگیرفتار با وی نیز درست انجام گیرد.هر انسانی که غرایز خود رازیر پاگذاشته ودر پی مطلوب وهوس تازه به راه افتد ،خود،در وجدانش سرزنشها دارد وناسزاها می شنود وبرخود دشمنی می کند وجنگ وجدالها دارد.مکرر دیده شده که آنان در این حالت بیمار وبستری گردیده اندوآزردگیهای روانی،آنها را تا سر حد جنون پیش برده است.
آنکس که به غرایز باطنش جواب مثبت صحیح ندهد،آنکس که نتواند به آنچه در مخیله اش دور می زند بخوبی عمل ننماید،ابتدا بیمار می شود واین بیماری همانطوری که اشاره شد بعضا تا سر حد جنون پیش می رود وآن وقت است که شخص در اثر بیماری روانی شدید ،مرتکب جرائم دیگر نیز می شود.برای مثال فردی که مرتکب زنا می گردد در وجدان باطنش ود راسرزنش می کند وبا خود جنگ وجدال داردوبعضا منجر به بیماری روانی می گردد تا اینکه در این حالت احتمال ارتکاب جرائم دیگر می رود ودر واقع تعدد جرم محقق می گردد.
5.بشر امروزی و غریزه جنسی
متاسفانه بشر امروزه اسیر فلسفه اقناع جنسی شده وخود را گرفتار این غریزه نموده است .در دنیای پر آب ورنگ، چه بسا افرادی که به پیروی از فلسفه اقناع جنسی معشوقه خود را به علت عدم موافقت به طرق متفاوت به قتل رسانده اند.آزادی مطلق جنسی سبب انتشار این همه فحشاءونااستواریهای اخلاقی گردیده وافراد را اسیر پنجه غریزه تناسلی نموده بطوری که آنچه انجام می دهند برای ترضیه خاطر شهوانی خود است نه دستور رمز آفرینش ،که با حکم بالغه خود احساس غریزه تناسلی را در درجات بعد از احساسات آدمیت وانسان دوستی قرار داده است. بشر امروزی نه تنها نمی خواهد غرائز سرکش خود از راه مشروع وطبیعی ارضاء نماید بلکه از آن متابعت بی حد ومرز می نماید وباصطلاح در اقناع وسیراب کردن آن می کوشد.
میل به اقناع کامل غرائز است که این همه بی بند وباری ببار آورده که بشر امروزی دوران جوانی را صرف لذتهای آنی کرده وجسم وجان را فرسوده ساخته ودوران پیری را رد حسرت روزگار گذشته نشسته وبطور کلی دوران کوتاه عمر آدمی را به تباهی واعمال بیهوده سپری نموده است.
امید است ،پیدایش روزافزون بیماری های عصبی وروانی ووقوع جرائم بی حد وحصر در جهان امروزی به جهت عدم ارضاء صحیح ومشروع تمایلات جنسی،خط بطلان بر فلسفه اقناع جنسی مطروح در جهان ،بکشد وآدمیان را وادار نماید تا لااقل برای جلوگیری از عدم تعادل های روانی سعی کنند نسل آتیه را د امان مادران سالم که فاقد عقده روانی باشند،تربیت کنند واین همه هرج ومرج ونا استواری خاتمه داده شود.
تمایل به ازدواج
در دوران بلوغ واوج شدت رشد ،تمام صفات جنسی اعم از تناسلی،بدنی وروحی رشد کامل نموده وغدد هیپوفیز، غدد جنسی وآدرنال کورتکس را به فعالیت بیشتری وادار می نماید .تا پیش از این زمان ،در هردو جنس یعنی زن و مرد،هورمونهای استروژن(زن)واندروژن(مرد)توسط غده آدرنال کورتکس وتحت تاثیر غده هیپوفیز قدامی بطور مساوی ترشح نموده ولی از این زمان به بعد افزایش ترشح یکی از دو هورمون،جنسیت فرد را مشخص می نماید و به عبارت دیگر در مردان بیشتر هورمون اندروژن ترشح می شود در حالی که در زنان ،هورمون استروژن بیشتر ترشح می شود.در دوران کامل شدن صفات جنسی ،مغز انسان سبب فعالیت هورمونهای غدد تناسلی می گردد واین غدد تحت تاثیر هورمونهای مترشحه از غدد آندوکرین می باشد.
بیضه،تحت تاثیر گونادواستیمولین های هیپوفیز ،تیروئید،کورتیکوسورنال،تیموس واپی فیز قرار می گیرد.گفتیم که در این مراحل ،اوج شدت تغییرات ،در دختران بوسیله آغاز بزرگ شدن سینه ها ودر پسر ها توسط بزرگ شدن بیضه ها ظاهر می گردد وسپس در دنبال آن ،در وجود هر جنس،یکسری تغییرات بدنی بظهور خواهد پیوست که ترتیب آنها غیر قابل تغییر است ومی توان بخوبی آنها را پیش بینی نمود.
همزمان با تغییرات در جسم وروان فرد،غریزه تمایلات جنسی که مورد بررسی قرار گرفت نیز همراه با رسیدن میل واشتیاق به جنس مخالف کاملا بیدار ولذت جنسی توسط تحریک قسمتهای موثر در شهوت،بدست می آید. تمایل در سن بلوغ به جنس مخالف وازدواج، عواملی چون اضطراب ،دیدن صحنه های محرک،مطالعه داستانهای عشقی ،ونیز شنیدن داستانهایی در این مورد،تماس های نامشروع، وجود محیط مختلط ،بیکاری ومصرف غذاهای پروتیدی وحاد آن را تشدید می نماید.
تجرد و جرائم جنسی
در بررسی سن بلوغ و فیزیولوژی بدن انسان و غریزه جنسی، این نکته روشن گردید که در این دوران، جوانان به جنس مخالف تمایل پیدا می کنند و بهترین روش ارضاء تمایلات جنسی جوانان در سنین مذکور، ارضاء مشروع از طریق ازدواج است.
عدم اطفاء آتش درونی هوس از طریق مشروع و طبیعی ،یعنی ازدواج ، سبب ارتکاب جرائم جنسی می گردد. اخیرا مرکز تحقیقات و پژوهشهای قوه قضائیه در طرحی تحقیقی تحت عنوان «بررسی علل و انگیزه های روابط نا مشروع (زنا)در تهران بزرگ»اعلام نموده اند:
«آمار وارقام حاصله نشان می دهند که از مجموع 420بزهکار مورد تحقیق اکثریت مجرمین (یعنی حدود70%آنها) مجرد و بطور متوسط حدود 20% آنها متاهل (اعم از واجد یا فاقد امکان دسترسی به همسر)وحدود 10%آنها نیز فاقد همسر بواسطه طلاق یا فوت وبزهکاران متاهل ولی فاقد امکان دسترسی به همسر به رقم بزهکاران مجرد اضافه شود معلوم می گردد که حدود 85%از بزهکاران مورد تحقیق در هنگام ارتکاب بزه برقراری رابطه نامشروع ،یا اصلا ازدواج نکرده بودند یا اینکه پیوند زناشویی آنها بواسطه طلاق یا فوت همسر از هم گسسته شده بود یا اینکه علیرغم دوام ظاهری پیوند زناشویی ،عملا امکاان دسترسی بزهکاران به همسران خود به منظور تمتع والتذاذ جنسی ،فراهم نبوده است.بدیهی است این امر از یک سو اهمیت فراوان ازدواج وتشکیل خانواده واز سوی دیگر ضرورت پایداری واستحکام پیوند های زناشویی موجود،همچنین لزوم دسترسی هر چه آسانتر زوجین به یکدیگر را برای پیشگیری از ارتکاب بزه موصوف ،به وضوح خاطرنشانمی سازد.»
نتیجه تحقیق مذکور در خصوص گروه سنی مجرمین چنین بوده است:
«بیشترین میزان مجرمین در گروه بزهکاران مورد تحقیق (یعنی حدود55%) مریوط به گروه سنی 18الی 25سال بوده...جوانان 18الی20سال در مقایسه با سایر گروههای سنی به علت وجود عوامل گوناگونی از قبیل تشدید فشارهای جنسی ناشی از بلوغ وتمایل فراوان به ارضاء غریزه جنسی،کاهش کنترل های اجتماعی وخانوادگی ،دسترسی آسان تر به نوارهای کاست وفیلمهای ویدئویی مبتذل،دشوار بودن انجام ازدواج وعدم تثبیت شغلی،بیشترین میزان بزهکاری و بالاترین نرخ تراکم مجرمین را در ارتباط با بزه مورد بحث ،به خود اختصاص داده اند.»
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید