انواع ازدواج از حیث مدت
یکی از تقسیم بیپندیهای که در مورد ازدواج قابل ذکر است ،انواع ازدواج از حیث «مدت» می باشد که تحت عناوین «ازدواج دائم»و«ازدواج موقت» مطرح .ضمن اینکه در قانون مدنی ایران نیز همین تقسیم بندی را مورد توجه قرارداده ،ذیلا مورد بررسی قرار می دهیم.
1. ازدواج دائم
ازدواج دائم ،همانگونه که از عنوان آن هویدا است،ازدواجی را گویند که در آن ،مدتی تعیین نگردیده وعقد آن برای همیشه منعقد شده باشد.
در قانون مدنی ایران نیز تعریفی از عقدنکاح وهمچنین نکاح دائم ،ننموده لکن از مفهوم ماده 1075 آن می توان برداشت نمود که اگر برای نکاح مدتی معین نشده بود،نکاح منقطع نمی باشد و دائم محسوب می گردد.
در تریمینولوژی حقوق نیز نکاح دائم را «نکاحی که برای همیشه وبدون تعیین مدت باشد تعریف نمده است ».
2.ازدواج موقت
ازدواجی که عقد آن برای مدت معینی منعقد شده باشد ازدواج موقت گویند.در ماده 1075قانون مدنی چنین آمده است:
«نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد.»
ازدواج موقت،یکی از قوانینی است که اسلام برای ارضاء غرایز مورد تاکد قرار داده است ورای افرادی که به عللی از قبیل مسافرت،مشکلات اقتصادی ،ممنوعیت همسر از مقاربت و... وضع
آنها با ازدواج دائم سازگار نباشد و از طرفی درفشار غریزه جنسی باشد،ازدواج موقت راهگشا می باشد.ازدواج موقت تحت عناوین ،«ازدواج منقطع» و«متعه» نیز نامیده شده است.
ازدواج موقت در قرآن
اصل حکم ازدواج موفت در قرآن چنین مطرح شده است:
«فَمَا اسّتَمّنَعتم بِه منهُنَّ فَاَتو هُنَّ فریضَهٌ»هر آنچه از زنان بهره برده اید ،اجرتشان را که بر شما واجب است ،بدهید.فقها ،کلمه استمتاع در آیه فوق را ظهور در ازدواج موقت دانسته اند وچون در زمان نزول این آیه ،ازدواج موقت در میان مردم رواج داشته،لذا قرآن توصیه کرده که به اجرتی که زن ومرد در ازدواج موقت توافق نموده اند،وفا گردد.
ازدواج موقت از نظر پیشوایان
پیشوایان شیعه ،ازدواج موقت را مورد تاکید وتایید قرار داده وآن را یک ضرورت اجتماعی برای جلوگیری از روابط نا مشروع وعدم سقوط در ورطه زنا دانسته اند.
امام کاظم (ع)- در پاسخ سوالی که در مورد متعه شده بود،فرمودند:
«هِی َ حَلالٌ مِباحٌ مُطلَقٌ لِمَن لَم یُغنِهِ اللهُ بِالتَّز ویجِ فَلَیَستَعفیف بِ المُتعَهِ فَاِنِ استَغنی عَنها بِالتَّزویجِ فَهِیَ مُباحٌ لَه اِذا غابَ عَنها»
«متعه بدون هیچ قید وشرطی حلال ومباح است برای کسی که خداوند اورا به ازدواج دائم بی نیاز نکرده است.او باید بوسیله متعه ،عفاف خود را حفظ کند واگر به وسیلهازدواج دائم ،از متعه بی نیاز شد،در صورتی متعه برای او مباح است که از همسر خود(به واسطه سفرو...) غایب باشد.»
3.ازدواج انسانها
نحوه آفرینش انسان نیز طوری است که باید برای رسیدن به سعادت وکمال ازدواج نمایند،همانطوری که انسان به وقت تشنگی نیاز شدید به آب دارد،در هنگام گرسنگی ،باید غذا بخورد ودر زمان خستگی نیز باید استراحت نماید،در دوران بلوغ وترشحات غدد درون ریز بدن وشعله ور شدن آتش شهوت وغریزه جنسی خود،نیاز به میل به همسر دارد وباید نسبت به اطفاء مشروع وطبیعی آتش درونی خود از طریق ازدواج اقدام نماید.
ازدواج در ادیان
جایگاه اززدواج در مکاتب وآئین های مختلف ،متفاوت است،در برخی از آئین ازدواج وزندگی زناشویی مورد نکوهش قرار گرفته واین عمل مقدس را با قدس وتقوی ناسازگار دانسته وبطور کلی ازدواج را زشت وپلید وانباشته از خباثت می دانسته اند.در این مقابل ؛دین مبین اسلام زندگی زناشویی را تلیید وتاکید نموده وتجرد را مورد مذمت ونکوهش قرار داده است.
1.ازدواج در آئین بودا
ازدواج در آئین بودا مورد مذمت قرار گرفته است وبا نوجه به اینکه اولین هسته مرکزی یا واحد اجتماع «خانواده»می باشد،این آئین به روشهای متفاوتی در صدد انهدام ونابودی ارکان واحد اجتماع ،یعنی خانواده برآمده وعلیرغم اینکه در احکام ساده خود،متاهل شدن را برای پیروانش آزاد گذاشته است،زندگی زناشویی را مورد نکوهش قرار داده وآن را انباشته از خباثت وناپاکی را که از تعلقات زناشویی رسته باشد چون هوا آزاد می داند.در آئین بودا «تولید نسل» گناه شمرده شده وهمه را به قطع نسل وترک توالد و تناسل و ترک خانه سوق می دهد.
2.ازدواج در آئین مسیح
در آئین تحریف شده مسیح نیز ازدواج عملی کثیف تلقی شده وطرفدار ان این مکتب تجرد را بر ازدواج ترجیح می دهند،چرا که انجیل تحریف گشته ،تمایل جنسی را شوم وپلید دانسته است. اکنون به فرازهایی از انجیل ،که نکاح را به صراحت زشت وناپسند دانسته وپیروان خود را به تجرد تشویق نموده ،اشاره می نماییم:«لیکن آنانی که مستحق رسیدن به آن عالم وبه قیامت از مردگان شوند نه نکاح می کنند ونه نکاح کرده می شوند.زیرا ممکن نیست که دیگر بمیرند ،از آن جهت که مثل فرشتگان وپسران خدا می باشند چون که پسرا ن قیامت هستند.
در جای دیگر آمده است:«وهر که زن مطلقه را نکاح کند،زنا کرده باشد.»
ونیز آمده است:
«هر که زن خود را طلاق دهد ودیگری را نکاح کند زانی بود وهرکه زن مطلقه مردی را به نکاح خویش در آورد زنا کرده باشد.»
در خصوص تشویق پیروانش به تجرد نیز چنین بیان گردیده:
«مرد را نیکو آن است که زن را لمس نکند.»
«اما می خواهم که همه مردم مثل خودم باشند.لکن هر کس نعمتی خاص از خدا دارد یکی چنین ودیگری چنان.لکن به مجردین وبیوه زنان می گویم که ایشان را نیکو است که مثل من بمانند.»
3.ازدواج در آئین اسلام
ازدواج در دین مبین اسلام واز نظر قرآن واحادیث پاسخ به یک نیاز طبیعی وارضاء غریزه خدادادی است که مایه بقاء نسل ،نشاط روح ،رشد جامعه،تعالی معنوی ودر نتیجه جلوگیری از بروز حوادث وجرائم وانحرافات خطرناک برای نسل بشر ،محسوب می شود.این غریزه خدادادی بر خلاف عقاید رهبران بودایی ومسیحی ودیگر مذهب تحریف شده،از نظر اسلام یکی از نعمت های الهی وراه کمال آدمی بوده وبدینوسیله جوانان را توصیه به ازدواج نموده است.دین انسان ساز اسلام نه تنها،ارضاء مشروع میل جنسی را شوم وپلید تلقی ننموده بلکه تجرد رامورد مذمت ونکوهش قرارداده است.
مرحوم شیخ مفید در این باره می فرماید:
«وَمَن سُنَنِ اللِسلام النِّکاحُ وتَرکُ التَِعَزُّبِ واجتِنابُ التَّفرُّدِ»
«یکی از سنت های اسلام ،ازدواج وترک تجرد ودوری از تنهایی است.»
مرحوم شیخ ابوعبذالله،محمدبن جمال الدین مکی- معروف به «شهید اول»- می فرماید:
«النِکتحُ مُستَحَبُ مُوَکَّدُ وفَضلهُ مَشهورٌ مَحَقَّقٌ ،حتی اِنَّ المُتَزَوَّج یُحرِزُ نِصفَ دینِه ورُوِی ثلثا دینهُ وهیَ مِن اَعظَمِ الفوائِد بَعدَالاِسلام»
«ازدواج مستحب موکد است وفضیلت آن مسلم است،تا آنجا که ازدواج کننده،نیمی از دین خود را مصون می دارد وروایت شده که دوسوم دینش را نگه می دارد،ونکاح کردن ،از عظیم ترین بهره ها بعد از مسلمان شدن است.»
ازدواج در قرآن
آیات متعددی در قرآن کریم آمده،که مردم را به عمل نیکوی ازدواج تشویق وترغیب نموده است که اکنون نمونه هایی از آن آیات را خاطر نشان می سازیم:
در آیه ذیل،اقدام به ازدواج ،صریحا مورد دستور حضرت حق قرار گرفته است:
«فَانکحُوا ما طابَ لَکُم مِنَ النَّساء مَثنی وثلاثَ ورُباعَ»
ازدواج کنید با زنان،آنچه شما را خوش اید،دو دو ،وسه سه ،وچهار چهار هر مرد با رعایت عدالت و ادای حقوق واجبه همسرانش از جمله: نفقه و همخوابی
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید