آمد به مَحضَرَت، این عاصیِ حقیر
با کوهی از گناه، محزون و سر به زیر
گنجینه کرم، محبوب بی نظیر
دل بر غمت اسیر، تو شاه و من فقیر
بی دست کربلا، دست مرا بگیر...
یادِ غَمِ تو جُز، جاهم نمیدهد
غیر از شَراره بر آهم نمیدهد
جُز تو کسی مرا، راهم نمیدهد
بر ذرّه هم بتاب، ای کوکبِ مُنیر
بی دست کربلا، دست مرا بگیر...
ای عَبدِ صالحِ، مَعبودِ عالَمین
دِلگرمیِ حرم، ای نور هر دو عین
گشتی به راه دین، قربانیِ حسین
جانت شده فدا، با ضَربِ تیغ و تیر
بی دست کربلا، دست مرا بگیر...
نورِ تو مَکّی و، عطرت مدینه ای
ای روشنای دل، تو سوز سینه ای
شرمنده از رباب، هَم از سکینه ای
وَز این خِجالَتت بودی تو ناگُزیر
بی دست کربلا، دست مرا بگیر...
ای بر لَبِ همه، نامِ تو زَمزَمه
نامِ تو را بَرَد با گریه فاطمه
سَقّای تشنه لَب،گشتی به عَلقمه
با ضَربَتِ عَمود،از مَرکَبَت به زیر
بی دست کربلا، دست مرا بگیر...
شاعر:امیر عباسی
***
کشتی به گل نشسته اومده
با حال خسته اومده
توبه شکسته ولی با دل شکسته اومده
ای جانم
تویی راحت و روح و روانم
تویی کشتی امن و امانم
تویی علت هر ضربانم
من لی غیرک حسین حسین حسین
با این که خودم می دونم که بدم
راهم دادی که اومدم
آقا در خونه تو گدایی رو خوب بلدم
ای شاهم
روی دوشمه بار گناهم
خجالت می کشم رو سیاهم
پناهم بده که بی پناهم
من لی غیرک حسین حسین حسین
من بی تو کویر خشک هوسم
پرنده ای در قفسم
مردن برات عشق منه بذار به عشقم برسم
ای یارم
تویی تو همه کس و کارم
چی میشه بشه آخر کارم
پای شش گوشه تو مزارم
من لی غیرک حسین حسین حسین
شاعر:حاج سید مجید بنی فاطمه
***
بر درگهت پیر غلامم
بر تو و بر زینب سلامم
در عالم این بود پیامم
سیدی یا مولی حسین جان
من با ولایت آشنایم
مهمان تو در کربلایم
مولی ذبیح این منایم
سیدی یا مولی حسین جان
مولی تویی نور هدایت
کعبه ی عشقم کربلایت
جانم شود مولی فدایت
سیدی یا مولی حسین جان
پیرم ولی مرد نبردم
جان بهر تو آماده کردم
آماده ام دورت بگردم
سیدی یا مولی حسین جان
حبیب عالم من حبیبم
همسنگر شاه غریبم
بر دادن جان بی شکیبم
سیدی یا مولی حسین جان
مولی بود تنها امیدم
در راه تو اول شهیدم
در نزد زهرا روسپیدم
سیدی یا مولی حسین جان
شاعر:رضا یعقوبیان
***
اینجا محلّ ناله و آه است
ای اهل عالَم این خیمه گاه است
سالار زینب سالار زینب...
اینجا پیچیده ناله زهرا
آه و واویلا آه و واویلا
سالار زینب سالار زینب...
اینجا با سوز و با دیده تر
مادری گوید لالایی اصغر
سالار زینب سالار زینب...
اینجا هنوزم همه طفلان
اَلعَطَش گویند با کامِ عطشان
سالار زینب سالار زینب...
اینجا هنوزم غم بُوَد غالِب
آید صدای اسبِ بی صاحِب
سالار زینب سالار زینب...
شاعر:امیر عباسی
***
ازغربتت بـرادر، زينب شـده پريشان
روكرده ام به سويت، باديدگان گريان
شود زينب فدايت دوگل دارم برايت
واغربتا واغربتا برادر اي برادر(۲)
من اين دودسته گُل را،نذرره توكردم
ام المصـائبـم مـن، آئينــه دار دردم
شود زينب فدايت دوگل دارم برايت
واغربتا واغربتا برادر اي برادر(۲
گرخردسال هستند، دونازنين خواهـر
آما دة نبـردنـد، دو شيـرمـرد جعفـر
شود زينب فدايت دوگل دارم برايت
واغربتا واغربتا برادر اي برادر(۲)
اي كاش من نباشم، روز جـدائي تو
آمــادة نبـردنـد، دو جـانفـدائي تو
شود زينب فدايت دوگل دارم برايت
واغربتا واغربتا برادر اي برادر(۲)
درگلشن صبوري،من روسفيد هستم
بگـذار تـاببينـم، ام الشهيـد هستم
شود زينب فدايت دوگل دارم برايت
واغربتا واغربتا برادر اي برادر(۲)
شاعر:استاد سید هاشم وفایی
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید