"شعر کودکانه قطار مورچه ها"
می رود قطار
سوی لانه اش
گندم است و جو
یار دانه اش
می رسد به پیچ
پیچ پر خطر
جمع می شود
مثل یک فنر
تونلی بزرگ
رو به روی آن
سوت می کشد
در گلوی آن
می رسد قطار
شاد و بی خطر
سوت می کشد
خسته از سفر
اشعار کودکانه درباره مورچه
"شعر کودکانه مورچه ریزه میزه "
نگاه بکن یه مورچه
راه میره روی دیوار
مورچه داره می بره
یه دونه رو به انبار
مورچه ریزه میزه
همیشه گرم کاره
با این که خیلی ریزه
به کار علاقه داره
میگه باید کار کنم
دونه رو انبار کنم
تو سرمای زمستون
نمی تونم کار کنم
توی فصل تابستون
کار می کنم فراوون
راحت و آسوده ام
توی فصل زمستون
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید